بدون عجله تا پاکی کامل
آقا یا خانم الف که یک بیمار مبتلا به اعتیاد به مواد است، بعد از سپری کردن موفقیتآمیز یک دوره درمانیِ وابستگی به مواد و بهتر شدن وضعیت سلامتی تصمیم میگیرد به جای حاضر شدن در جلسات پیگیریِ درمان، وقت خود را صرف کار و خانوادهاش کند چون فکر میکند که بیماریش ریشهکن شده است. به نظر شما آیا بیماری آقا یا خانم الف با طی یک دوره (مثلاً شش ماهه) برای همیشه درمان شده است؟
سالانه تعداد زیادی از بیماران مبتلا به اعتیاد مانند مورد بالا برای درمان به کلینیکهای ترک اعتیاد و کمپها مراجعه میکنند و بسته به نوع مادهای که مصرف میکردهاند یک دوره درمانی دریافت میکنند و در عینحال به کار و زندگی ادامه میدهند اما درست زمانی که خانواده و حتی خود بیمار انتظار دارد که همه چیز تمام شده باشد، یک پدیده مهم اتفاق میافتد. این پدیدهی شایع عود است.
عود در اعتیاد به معنای از سر گرفتن مصرف ماده با همان الگوی قبلی و مواجهه مجدد با ویژگیهای اعتیاد مانند احساس اجبار برای مصرف و ناتوانی در متوقف کردن مصرف علیرغم نتایج و پیامدهای ناخوشایند ناشی از آن میباشد. البته عود ممکن است برای همه بیماران اتفاق نیفتد اما بر اساس برآوردهای آماری، بیش از نیمی از این بیماران ظرف یکسال بعد از درمان، عود را تجربه میکنند. علل شیوع عود در اعتیاد متعدد است.
قبلاً گفتیم که اعتیاد بیماریای است که مغز را درگیر میکند (توضیح کم و کیف آن در مقاله "اعتیادها از آن چه فکر می کنیم به ما نزدیک ترند" ارائه گردید)، بنابراین در درمان اعتیاد هم این مغز است که باید روند درمان را طی کند. آنچه مسلم است درمان مغز و بازگشت سازوکار پیچیده و ظریف آن به روزهای قبل از مصرف مواد، چیزی نیست که به سادگی و با اکتفا به چند ماه درمان اتفاق بیفتد. به همین دلیل بسیاری از بیمارانی که دوره پیگیری درمان را انجام نمیدهند و یا حتی بیمارانی که هنوز در دوره درمان قرار دارند مجدد به سراغ مواد برمیگردند. البته این به معنای تک بعدی بودن قضیه نیست. چرا که عوامل دیگری نیز هستند که در عود نقش دارند. از جمله این موارد میتوان به فشارهای روانی، هیجانهای منفی، هیجانهای مثبت، تعارضات بینفردی مثل اختلاف با همسر و خانواده، حمایت کم از بیمار، بالا بودن فشار اجتماعی و همچنین مواجهه با سرنخهایی که با تهیه و مصرف مواد مرتبط بودهاند اشاره کرد.
(سرنخها یکی از عواملی هستند که وسوسه مصرف را در بیمار زنده میکنند. در توضیح بیشتر درباره سرنخها میتوان دوستانی را که بیمار همراه با آنها به مصرف مواد میپرداخته است، مکانهای مصرف، مکان تهیه مواد و هر چیزی که یاد و خاطره مصرف را برای فرد زنده میکند به عنوان مثال ذکر کرد).
شناسایی عواملی که در پس یک عود قرار دارند تنها شروع راه است، قدم ضروریِ بعدی داشتن یک برنامه مشخص، کاربردی و منحصر به فرد برای خنثی کردن اثر این عوامل و پیشگیری از عود مجدد است
یک نکته مهم در اینجا این است که ممکن است مقدمات عود از هفتههای نخستین بعد از شروع درمان آغاز شده باشد اما این مسئله زمانی خود را نشان بدهد که علت ایجاد کننده آن در دسترس نیست. در این مواقع فشارهای نامرئی درونی و بیرونی که به صورت تدریجی در ساختار روانی فرد متراکم شدهاند ناگهان فرد را در مسیر درمان متوقف میکنند. مطالعات نشان دادهاند که از بین عوامل خطرساز عود، عوامل هیجانی پیشبینی کننده مهمتری به شمار میروند. پژوهشهایی که در این راستا انجام شدهاند نشان دادهاند که برخی حالات هیجانی مثل خشم، اضطراب، افسردگی و غمگینی چنان تأثیری دارند که میتوانند ظرف چهار تا پنج ساعت بیمار را به عود برسانند.
شناسایی عواملی که در پس یک عود قرار دارند تنها شروع راه است، قدم ضروریِ بعدی داشتن یک برنامه مشخص، کاربردی و منحصر به فرد برای خنثی کردن اثر این عوامل و پیشگیری از عود مجدد است. اگر ما در سالیان قبل زندگی میکردیم و در آن زمان میخواستیم در مورد مسئله عود در اعتیاد صحبت کنیم به احتمال قوی بر مبنای اصول سختگیرانه آن دوران با این موضوع برخورد میکردیم.
اما خوشبختانه با پیشرفتهایی که در شناخت ماهیت اعتیاد حاصل شده است اصول پرهیزمدار گذشته جای خود را به رویکرد منعطفتری دادهاند. در این رویکرد گفته میشود که درمان اعتیاد یک فرایند آرام، تدریجی و همراه با دورههایی است که فرد را به صورت موقت متوقف میکند و یا به مراحل قبلی برمیگرداند. همچنین در این رویکرد، عود به عنوان بخشی از درمان اعتیاد در نظر گرفته میشود، بنابراین عود دیگر به معنای یک فاجعه یا بیفایده بودن درمان تلقی نمیشود بلکه عود مرحلهای از روند درمان است و فرصتی است برای افزایش مهارت شناخت و پیشبینی موقعیتهایی که به بازگشت به مصرف منجر میشوند. اتخاذ این دیدگاه به بیماران و خانواده آنها کمک میکند که مسیر درمان را بهتر درک کنند و با آگاهی، شجاعت و دلگرمی بیشتر به ادامه درمان اهتمام ورزند.
امروزه در دیدگاههای درمانی جدید، بیماری که دچارعود شده است تشویق میشود تا به جای اینکه در احساس گناه فرو برود چگونگی رخداد عود را تحلیل و موقعیتهایی را که به عود منجر شده کالبدشکافی نماید.
برای مثال از او خواسته میشود بررسی کند که قبل از عود چه احساسی داشته؟ یا چه اتفاقی برایش افتاده بود؟ با چه کسانی ملاقات کرده بوده است؟ و... با این نگاه، بیمار میتواند راههای محدود کردن احتمال عود مجدد را یاد بگیرد و افق زیبایی را که در پس تغییر سبک زندگی اعتیادی قرار دارد ببیند. همچنین در نظر گرفتن عود به عنوان تجربه یادگیری به بیمار کمک میکند تا با انرژی روانی بیشتری به پیگیری درمان ادامه دهد.
برای پیشگیری از عود در اعتیاد، راههای زیادی وجود دارد مانند درمانهای شناختی رفتاری، یادگیری مهارتهای مقابلهای، شرکت در گروههای درمانی، درمانهای معنوی و... که به دلیل تخصصی بودن هریک از مقولات و لزوم بهرهگیری از آنها تحت نظارت یک تیم درمانی از توضیح بیشتر در باره آن خودداری میشود.
*****
مطالبی که در این مجال کوتاه به محضر شریفتان ارائه شد، محدود به عود در اعتیاد به مواد نیست و اعتیادهای رفتاری را نیز شامل میشود. واقعیت این است که تغییر رفتار یک مسیر طولانی و پر فراز و نشیب است و هیچ تغییری در عرض یک شب، یک هفته، یک ماه و حتی یکسال به دست نمیآید. تغییر، برای بقای خود به تلاش فرد و کمک گرفتن از متخصصان مربوطه نیاز دارد. پس بهتر است به جای پافشاری بر افکار سیاه و سفید قدیمی که عود را مساوی شکست در درمان تلقی میکردند و هر موفقیتی کمتر از موفقیت کامل را شکست مطلق میدانستند، آگاهی خود و اطرافیانمان را درباره ماهیت واقعی بیماری اعتیاد و رویکردهای علمی جدید نسبت به این مسئله افزایش دهیم و این باور را ترویج دهیم که اعتیاد بیماری لاعلاجی نیست، عود هم پایان درمان نیست و راهکارهای بسیاری برای مدیریت و کاهش احتمال وقوع مجدد عود وجود دارد. این نوع نگاه در دراز مدت، سلامت و نشاط را برای بیمار، خانواده و جامعه به همراه خواهد آورد.
ممکن است بعد از مطالعه مقاله این شبهه برای بعضی از مخاطبان عزیز ایجاد شود که در دیدگاه جدید، جایگاه مسؤلیت بیمار به شایستگی لحاظ نشده است. برای رفع هرگونه شائبهای در این زمینه قبل از پایان بحث این نکته را مورد تأکید قرار میدهیم که در دیدگاه جدید مسؤلیت بیمار نسبت به ابعاد مختلف زندگی اعم از درمان، کار و روابط اجتماعی نه تنها دست کم گرفته نشده است بلکه بیشتر از قبل بر آن تأکید شده است و راهکارهایی هم برای این بخش از درمان طراحی شده است. این مقاله نیز در راستای تشویق و توجیه عود یا رفع مسؤلیت فردی از بیماران مبتلا به اعتیاد نگاشته نشده بلکه نویسنده صرفاً به دلیل تأثیر تعیینکننده طرز برخورد با این پدیده مهم در موفقیت فرایند درمان، آگاهیافزایی مخاطبان فرزانه را تکلیف خود دانسته است.
هر تهدیدی در بردارنده فرصتی است برای حرکت روبه جلو، اگر نحوه برخورد صحیح با تهدیدها را بدانیم به هدف خواهیم رسید.
راحله فلاح
بخش خانواده ایرانی تبیان