تبیان، دستیار زندگی
بسیاری از روش‌ها و سنت‌هایی که در ابتدا خود را در قالب تکنیک‌هایی بدون پشتوانه مبنایی ارزشی نشان می‌دهند، در‌واقع مبانی ارزشی نهفته‌ای را با خود یدک می‌کشند و چون چنین مبانی ارزشی، نوعاً به شکل صریح تبیین نمی‌شوند، خود را به نحو خزنده در لایه‌های زیرین ان
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تکنیک، عرفان یا انحراف؟

نگاهی به برخی تکنیک های ابزاری جدید در فضای علمی

نشست نقد مبانی متاریدینگ

بسیاری از روش‌ها و سنت‌هایی که در ابتدا خود را در قالب تکنیک‌هایی بدون پشتوانه مبنایی ارزشی نشان می‌دهند، در‌واقع مبانی ارزشی نهفته‌ای را با خود یدک می‌کشند و چون چنین مبانی ارزشی، نوعاً به شکل صریح تبیین نمی‌شوند، خود را به نحو خزنده در لایه‌های زیرین اندیشه رسوخ می‌دهند و از آنجا که به ابزار روزمره تبدیل شده‌اند، مقابله بعدی با آن بسیار سخت خواهد بود.

یکی از مظاهر فضای امروز دنیا، سرعت روشمند کردن افکار و انتشار آن‌ها است که با چاشنی امکانات تبلیغاتی و عناوین پرطمطراق، گاهی چنان با سرعت میراث تاریخی، فرهنگی و علمی جوامع را به یغما می‌برد که خود نیز متوجه نمی‌شوند. برخی از این افکار بصورت محدوده‌ای و در یک سری فضاهای خاص و برخی نیز در مقیاس جهانی، هر کدام بسته به جامعه هدف یا امکانات تبلیغاتی خود، در حال رشد و انتشار هستند.

واقعیت این است که ما بصورت تاریخی، میراث‌دار یک سری روش‌ها و سنت‌ها، چه در تحصیل، چه در تحقیق، چه در تدریس و حتی در فنون ثانوی مانند مطالعه و مباحثه و … هستیم. برخی از این روش‌ها اگر چه تدوین و عرضه نشده، اما وجود دارد و بعضاً بصورت عملی یا سینه به سینه به نحو اجمالی منتقل شده است. البته برای کارهای مختلف، در بسیاری موارد، روش‌های متعددی وجود دارد که به تناسب فضای طلبگی، مباحث مختلفی حول برخی از این روش‌ها مطرح می‌شود. اما در موارد بسیاری هم بدیل‌های مختلف، تدوین نشده و مورد بحث و بررسی قرار نمی‌گیرد، هر چند که در نقل سیره علما ردپایی از چنین سنت‌هایی یافت می‌شود. در چنین فضایی باید بسیار مراقب بود تا روش‌های جدید وارداتی با صورت‌بندی‌های پر زرق و برق و تبلیغات فراوان، تمام میراث ما را تحت‌الشعاع و در معرض هدم قرار ندهد. در چنین جاهایی است که باید حساسیت بیشتری به خرج داد و البته تجربه نشان داده که بسیاری از طلاب در این خصوص دقت دارند، اما به نظر می‌رسد که مقابله صحیح با چنین تهدیداتی نیاز به توجه و همراهی معظم فضای طلبگی دارد و بخش قابل توجهی از آن معطوف به تلاش بیشتر در جهت تدوین میراث موجود در خصوص روش‌ها و سنت‌های حوزوی در زمینه‌های مختلف است تا قدم اولی در جهت بحث و تبادل نظر در این مسائل باشد. قطعاً این مقابله صحیح به معنای نفی هر چیز که از فضاهای دیگر گرفته شده، نیست، بلکه تحلیل آگاهانه به همراه یک خودآگاهی نسبت به وضعیت موجود است.

یکی از اولی‌ترین فعالیت‌های پایه علمی، یعنی مطالعه، امروزه در معرض یکی از این تهدیدهای بالقوه قرار دارد.  بسیاری از روش‌ها و سنت‌هایی که در ابتدا خود را در قالب تکنیک‌هایی بدون پشتوانه مبنایی ارزشی نشان می‌دهند، در‌واقع مبانی ارزشی نهفته‌ای را با خود یدک می‌کشند و چون چنین مبانی ارزشی، نوعاً به شکل صریح تبیین نمی‌شوند، خود را به نحو خزنده در لایه‌های زیرین اندیشه رسوخ می‌دهند و از آنجا که به ابزار روزمره تبدیل شده‌اند، مقابله بعدی با آن بسیار سخت خواهد بود. شاید کلیدواژه هایی مثل تکنیک های موفقیت، خوشبختی و امثال آن نیز پیام آور شرایطی از همین سنخ باشند. بسیاری از افرادی که به عنوان مشاور، استاد مدعو یا حتی مبدع این روش‌ها در حال نفوذ دادن این روش‌ها به فضای داخلی هستند شاید خود نیز ندانند که در حال انجام چه هجمه خطرناکی هستند و حتی شاید انگیزه‌های خیرخواهانه داشته باشند. اما این احتمالات، دلیل مناسبی برای عدم دقت و مقابله صحیح با چنین مسأله و تهدید بالقوه‌ای نیست.

گزارشی از یک نشست انتقادی

در همین موردی که مثال زدیم حتی اخیراً کلاس‌هایی در برخی از شهرهای کشور به ویژه شهر مقدس قم آغاز شده و مخاطبان بسیاری را به خود جذب کرده است. بنا به گزارش خبرگزاری رسا، در فراخوان این دوره آموزشی از فعال شدن نیمکره راست مغز، بهبود وضعیت PFC مغز، خواندن نگاتیوی و فوتونی، متحول شدن حافظه، حفظ کل قرآن 1 تا 4 ماه و حفظ نقطه‌ای قرآن برای تبلیغ استفاده شده است. کلاس‌هایی که به اقتضای فضای طلبگی مورد چالش جدی مواجه شده است.

بحمدالله در همین راستا نشستی تخصصی برای تحلیل و بررسی مبانی این روش با حضور اساتید، پژوهشگران و دانش‌پژوهان عرفان‌های نوظهور، در مرکز تخصصی کلام و ادیان حوزه علمیه قم برگزار شد که در آن برخی محققان حوزوی به این روش نقد جدی داشتند و معتقد بودند این روش (با نام متاریدینگ) که برای فهم متون دینی به صورت سریع و با ثبات، معرفی می‌شود، آمیزه‌ای از به اصطلاح عرفان سرخ پوستی و تعالیم انحرافی یوگا است.

شاید مرور برخی مباحث مطرح شده در این نشست،‌ به عنوان یک مورد از موارد متعدد که چه بسا برخی بصورت پنهان‌تر در حال نفوذند، خالی از فایده نباشد که در ادامه به نقل از خبرگزاری رسا خواهد آمد:

یکی از طلاب حوزه علمیه قم که در این کلاس‌ها شرکت کرده بود، چنین به بیان تجربیات خود پرداخت: من اشتیاق زیادی برای حفظ قرآن و تندخوانی داشتم و به خاطر اعتمادی که به محل برگزاری این کلاس‌ها و برخی اساتید ثبت نام کننده در این کلاس‌ها داشتم، در آن کلاس‌ها ثبت نام کردم؛ اما از همان ابتدای بحث، چشم سوم مطرح شد و من به علت مطالعه‌ای که از قبل داشتم، به این مسائل شک کردم و تحقیقات خودم را آغاز کردم.

به طور کلی آنچه در مورد متاریدینگ می‌دانیم این است که تلفیقی از روش‌های تندخوانی و برخی از عرفان‌های کاذب به شکل ترکیبی است و این کار جدیدی نیست و عرفان‌های کاذب از این روش‌ها، به شکل گسترده‌ای استفاده می‌کنند.

وی با بیان اینکه در این دوره، تمریناتی با ظاهر قشنگ و زیبا به طلاب و مردم ارائه شده است اما در واقع به مانند یک اسب تروا وارد اذهان می‌شود و شبهات را با پاسخ‌هایی که از قبل آماده کرده است، جواب می‌گوید تا بتواند روش مورد نظر را وارد حوزه علمیه کند، خاطرنشان کرد: این فرد ادعای بزرگی می‌کند و می‌گوید می‌خواهیم با این روش، به یک روش تراکمی برسیم و تحولی در آموزش دانشگاه و حوزه در ایران ایجاد کنیم؛ این در حالی است که تمریناتی که وی ارائه می‌کند، بیشتر تمرینات یوگاست که از آنها می‌توان مالش چشم، فعال سازی چشم سوم و غیره را نام برد.

این طلبه حوزه علمیه قم تصریح کرد: این فرد در صحبت‌های خود حرفی از یوگا نمی‌زند، اما تمرینات عملی ولی و مطالب نوشته شده در جزوات، همان یوگاست و افرادِ فراری از این روش انحرافی را به طور عملی در دام می‌اندازد.

تلفیق روش‌های تندخوانی و عرفان‌های کاذب

حجت الاسلام حمیدرضا مظاهری سیف، پژوهشگر و نویسنده عرفان‌های نوظهور به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: به طور کلی آنچه در مورد متاریدینگ می‌دانیم این است که تلفیقی از روش‌های تندخوانی و برخی از عرفان‌های کاذب به شکل ترکیبی است و این کار جدیدی نیست و عرفان‌های کاذب از این روش‌ها، به شکل گسترده‌ای استفاده می‌کنند. مدیر سابق موسسه بهداشت معنوی تصریح کرد: این تلفیق برای نشان دادن کارآمدی و توسعه عرفان‌های نوظهور صورت گرفته است و در عین حال لایه‌ای از معنویت اسلامی روی آن کشیده شده است تا با پذیرش بیشتری مواجه شود.

ایشان، اهم موارد انحرافی در متاریدینگ مطرح شده را برشمرد و اظهار کرد: نخستین مورد انحرافی متاریدینگ، تبلیغ معنویت بدون اعتقاد به خداست و در جزوات آن (جزوه پنجم صفحه 1) آمده است: «عمل به معنویت می‌تواند اثر سلامت بخش در مغز داشته باشد. مهم نیست که چگونه به خدا ایمان دارید، زیرا دلایل قابل توجهی وجود دارد مبنی بر اینکه چنین عملکردی حتی اگر به خدا اعتقاد نداشته باشید، مۆثر است».

حجت الاسلام مظاهری سیف افزود: فروکاهشِ عبادت و معنویت به پیامدهای مادی و دنیوی آن و در نتیجه تأیید بی‌اهمیت بودن مسائل متعالی و معنویت دینی یا خداگرا از دیگر موارد انحرافی این شبه عرفان نوظهور است؛ به طوری که عبادت‌های شرعی با مراقبه‌های بودایی و هندویی هم رتبه تلقی می‌شود.

وی افزود: این بحث، مقدمه سازی و توجیه آموزش مراقبه به سبک بودایی و هندویی در جلسات آینده است و در این جزوات  آمده است: مراقبه و عبادت مداوم سبب تقویت عملکرد عصبی در بخش‌های خاصی از مغز می‌شود که به دنبال آن اضطراب و افسردگی کاهش یافته و آگاهی اجتماعی و همدلی و شناخت و هوشمندی افزایش می‌یابد. وقتی که از نزدیک به اصول نرولوژیکی که پس زمینه اغلب سلوک‌های معنوی را تشکیل می‌دهد نگاه کنیم، می‌بینیم که منافع حاصل از مراقبه می‌تواند بی‌ارتباط به مذهب باشد.»

آموزش هشت روش مراقبه غیردینی

حجت الاسلام مظاهری سیف تصریح کرد: این فرد پس از همسان انگاری عبادات شرعی و مراقبه به آموزش هشت روش مراقبه می‌پردازد و می‌گوید: «مستندات علم اعصاب به ما در تهیه فهرست هشتگانه برای حفظ سلامت مغز کمک کرده‌اند؛ اما حتما روش‌های مۆثر دیگری وجود دارد که از دید ما دور مانده‌اند. من فکر می‌کنم فهرست ما شما را شگفت‌زده خواهد کرد؛ هیچ یک از روش‌ها بر پایه اصول دینی بنا نشده است، ولی خودتان می‌توانید آنها را با آیین‌های معنوی مورد علاقه خود ادغام کنید».

استاد عرفان‌های نوظهور و فرقه‌های معنویت‌گرا خاطرنشان کرد: در شمار پیامدهای مراقبه، گفته می‌شود که «پندار ما از خدا عوض می‌شود.» پندار خدا یکی از مفاهیم اساسی در معنویت‌های کاذب است و آثار کسانی همچنون «نیل دونالد والش»، «اشو» و «دیپاک چوپرا» بر این موضوع تأکید دارند، که پندار ما از خدا باید عوض شود! ما خدا را موجودی عینی و متعالی می‌پنداریم، اما در آستانه عصر جدید متوجه موضوعی می‌شویم که خودمان خدا هستیم! و نیروهای درونیِ خودمان را به پنداری از خدا فرافکنی می‌کرده‌ایم و آن‌ها برای تغییر این پندار، مراقبه‌هایی به سبک هندویی و بودایی را پیش نهاد می‌کنند!

مدیر سابق موسسه بهداشت معنوی تصریح کرد: این در حالی است که در اسلام، مراقبه حقیقی، تفکر و افزایش فعالیت‌های ذهنی است و این مراقبه‌ای بود که پیامبر- صلی الله علیه و آله و سلم - و امام علی- علیه السلام - انجام می‌دادند، این در حالی است که آرامشی که این افراد دنبال می‌کنند، رسیدن به معنویت نیست؛ بلکه رسیدن به ترشح هورمون‌های آرامش بخش در خون است.

معنویت‌های کاذب، نقطه مقابله معنویت اسلامی

استاد عرفان‌های نوظهور خاطرنشان کرد: مراقبه در مذاهب شرقی و هم چنین معنویت‌های کاذب در نقطه مقابل معنویت اسلامی قرار دارد؛ به طوری که در آن‌ها توقف تفکر و خلسه و رخوت، حالتی معنوی محسوب می‌شود و آمادگی برای تجربه‌های موهوم و تخیلات، ارزش معنوی پیدا می‌کنند. این ویژگی نه تنها در خمیازه، بلکه در سایر مراقبه‌های شرقی نقش بنیادی دارد.

وی با بیان مثالی از جزوات مربوط به این روش افزود: «بعد از 10 تا 15 خمیازه احساس می‌کنید که باید ادامه بدهید و چشمهایتان اشک آلود می‌شود و بینی‌تان آبریزش پیدا می‌کند. احساس حضور می‌کنید و بی‌نهایت آرام و آسوده و به شدت هوشیار می‌شوید.»

حجت الاسلام مظاهری سیف تاکید کرد: معنویت‌های کاذب در این باور اتفاق نظر دارند که با تغییرات کیهان شناختی معاصر، تحولات معنوی و درونی در حال وقوع است و ما در آستانه عصر جدیدی از تمدن بشر هستیم؛ عصری که با آگاهی نوین معنوی شکل می‌گیرد، دوره ادیان گذشته به پایان می‌رسد، انسان به الوهیت درونی پی می‌برد و قدرت‌های فوق العاده خود را کشف می‌کند.

پژوهشگر عرفان‌های نوظهور و معنویت‌های انحرافی تاکید کرد: مروجین عرفان‌های نوظهور اعلام می‌کنند که ما در آستانه عصر جدید هستیم و در حال به دست آوردن قدرت‌هایی که به خدایان نسبت می‌دادیم.

چشم سوم نوعی تجربه توهمی

حجت الاسلام مظاهری سیف تصریح کرد: چشم سوم که در معنویت‌های کاذب مورد تأکید است، معمولاً نوعی تجربه توهمی است که معمولاً شخص به احساس سرخوشی می‌رسد و ممکن است مکاشفات کاذب و موهومی داشته باشد. در برخی از موارد، باز شدن چشم سوم به ارتباط با جانّ منجر می‌شود، چنان‌که در بین یوگی‌ها، تمرین کنندگان عرفان حلقه، عرفان سرخ پوستی و سایر معنویت‌های کاذب رخ می‌دهد.

طبیق چشم سوم بر چشم دل، انحرافی است

وی افزود: تطبیق چشم سوم بر چشم دل که در روایات و منابع دینی آمده است، از دیگر موارد انحرافی عنوان شده است؛ وی می‌گوید: «چشم سوم بدان سبب گویند که چشم‌های فیزیکی راست و چپ را اول و دوم در نظر گرفته و دو تا حساب شده‌اند، پس این ساختار، چشم سوم نام گرفته است. چشم دل عنوانی است که بیشتر در ادبیات عرفان به کار می‌رود. معادل عربی آن «بصر قلب» است که در احادیث و روایات نیز بدان اشاره شده است.»

حجت الاسلام مظاهری سیف با بیان اینکه یکی از اصول رایج در عرفان‌های کاذب، تجسم خلاق است و خلاصه آن این است که هر چه می‌خواهید را می‌توانید با تجسم، طلب کنید و به آن برسید، تصریح کرد: در کتاب‌های یوگا گفته می‌شود که کسی تا به انتهای آن نرسد، به چیزی نمی‌رسد و یوگا یک مذهب پنهانی است؛ زیرا اگر مراحل آن گفته شود، افراد آن را غیر انسانی می‌بینند.


فرآوری: محسن تهرانی - گروه حوزه علمیه تبیان