تبیان، دستیار زندگی
« هست یا نیست» دومین رمان سارا سالار است که به تازگی وارد بازار کتاب شده و داستان زندگی زنی را روایت می کند که با نگاهی متفاوت به مراحل مختلف زندگی خود می نگرد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : فاطمه شفیعی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دغدغه های یک زن شهری


« هست یا نیست» دومین رمان سارا سالار است که به تازگی وارد بازار کتاب شده و داستان زندگی زنی را روایت می کند که با نگاهی متفاوت به مراحل مختلف زندگی خود می نگرد.

هست یا نیست

هست یا نیست. سارا سالار. نشر چرخ به همکاری نشر چشمه. چاپ اول. تهران: 1392. 2500 نسخه.183صفحه. قیمت: 9000تومان.

« همین که خود مچاله شده ام را پیدا می کنم و می خواهم یکی الکی بخوابانم توی گوش بهمن، گرد باد ندا بهمن را مثل تکه مقوایی بلند می کند و طرف پله ها برسند ها می کشاند قبل اینکه به پله ها برسند می شنوم ندا می گوید عوضی» [1]

هست یا نیست داستان روایت زنی است که در آستانه چهال ساگی قرار دارد. او از احساس خود درباره چگونگی گذشت زندگی اش سخن می گوید.

این رمان نیز مثل رمان اول سارا سالار دغدغه های یک زن شهری مطرح است.

رمان گاه با روایت اول شخص و گاه با روایت سوم شخص به گوشه هایی از زندگی این زن می پردازد. گم شدگی در بطن زندگی، درگیری با من درون و احساسات او،وخود را از بیرون دیدن مشخصه اصلی این رمان است همانگونه که در رمان اول این نویسنده نیز به چشم می خورد. در این داستان درباره روزمرگی، مرگ، ازدواج و خیانت سخن گفته می شود.

گم شدگی در بطن زندگی، درگیری با من درون و احساسات او،وخود را از بیرون دیدن مشخصه اصلی این رمان است همانگونه که در رمان اول این نویسنده نیز به چشم می خورد. در این داستان درباره روزمرگی، مرگ، ازدواج و خیانت سخن گفته می شود.

هست یا نیست؟  زندگی قهرمان داستانش را سه پاره می کند و شخصیت را در سه مرحله زندگی اش نمایش می دهد. شخصیت اصلی داستان که درست 39 ساله  است، یکبار در بیست  و نه سالگی به تصویر کشیده می شود، یعنی درست وقتی که مادربزگش را از دست می دهد، یک بار زمانی که مادر شوهر ش را از دست می دهد و بار دیگر در زمان حال روایت می شود. وی وقتی به چهل سالگی نزدیک می شود وقایع متعددی را پشت سر گذاشته است.

نویسنده درباره رمانش می گوید: روزگاری بود که می گفتند زن سی ساله دیگر در اوج پختگی است، آن قدر که بالزاک هم زن سی ساله  را در همین حال و احوال می نویسد. اما زندگی مدرن این تجربه کردن ها را به تعویق انداخته و به نظرم حالا چهل سالگی است که چنین شرایطی را می طلبد، زنی که در اوج پختگی پا به میان سالی هم گذاشته و این میان سالی شاید فراموش شدن را همراه خودش بیاورد. راوی من به یکباره در آستانه چهل سالگی فاصله خود را با سال های رفته احساس می کند و در شرایط جدیدی قرار می گیرد. من سعی می کنم از دغدغه هایم  صادقانه بنویسم و فکر می کنم مخاطب هم با این صداقت ارتباط برقرار می کند.

سارا سالار پیش از این رمان احتمالا گم شده ام را نوشته است که این رمان توانست جایزه رمان اول بنیاد گلشیری را از آن خود کند.

« این غروب می تواند مثل شلاقی وحشی تمام وجود آدم را کبود کند. حوصله ندارد، حوصله حرف زدن ندارد، حوصله تعارف ندارد، تعراف هایی که ساعت ملاقات مثل کرم توی این اتاق وول خورده اند تا پول های گم شده اش را بهش برگردانند، تعارف هایی که می داند همه اش دروغ است و تازه گیرم دورغ نباشد، کی به پول آن ها احتیاج دارد. »[2]

پی نوشت:

[1] صفحه 172 کتاب

[2] صفحه 89 کتاب

فاطمه شفیعی

بخش کتاب و کتابخوانی تبیان