کشیدن مداد بر صفحه کاغذ
سالی که آبستن حوادث شد
در سال 1979/1358 از دانشکدهء پزشکی فارغالتحصیل شده و به عنوان یک طبیب، فعالیت خود را در جامعه آغاز کردم.
به لحاظ احراز معدل ممتاز، در بیمارستان درجه یک بغداد مشغول به کار شدم. فعالیت من از بیمارستان «کودکان عرب» آغاز شد و در بیمارستان عمومی «کرامه» خاتمه یافت. بیمارستان کودکان عرب در نقطهء حساسی نزدیک مجلس ملی، کاخ ریاست جمهوری و وزارت کشور واقع شده است.
در ماه ژوئیه (خرداد-تیر) همان سال تلویزیون رژیم عراق خبر روی کار آمدن صدام را پخش کرد. هیچ کس نمیدانست چه سرنوشتی در انتظارش است و این که کشورش در آینده چه وضعیتی پیدا خواهد کرد؟ صدام چند روز پس از به دست گرفتن زمام قدرت، هم مسلکان و افراد کادر رهبری خود را در یک بازی خونین به دیار نیستی فرستاد. این توطئه از طریق تلویزیون برای کادرهای حزب به نمایش درآمد تا آنها این داستان را برای ملت تعریف کنند و به مصداق ضربالمثل مشهور عراق «حاضرین به اطلاع غایبین برسانند.»
هدف صدام از این امر در واقع ترغیب و تهدید ملت بود تا با این روش پلید، قدرت را قبضه کند. این حادثه در واقع شروعی برای تجاوز صدام به حقوق ملت عراق و نخستین گام در جهت سوق دادن این کشور به سمت ویرانی، مصیبت و کشتار بود.
من یک سال تمام در بغداد زندگی کردم و در طول این مدت شاهد وقوع حوادثی بس مهم و خطیر در عراق و منطقه بودم. سعی میکنم مهمترین حوادثی که با جنگ در ارتباط بوده و سندی گویا برای زمینه سازی شروع یک تجاوز گسترده علیه انقلاب اسلامی ایران میباشد را برای شما بنویسم.
روی کار آمدن صدام
ملت مسلمان عراق از 65% شیعه و 35% سنی تشکیل یافته است. شیعیان که به اسلام و تمدن خود شدیداً پایبند هستند، در طول زمانها نقش مذهبی بارزی ایفا کرده و از قدیمالایام روابط برادرانه و مستحکمی با ملت ایران داشتهاند. این روابط دارای ماهیتی مذهبی بین شیعیان عراق و ملت ایران است. امام خمینی 15 سال از عمر خود را در نجف اشرف سپری کرد؛ به همین خاطر استکبار جهانی از اینکه عراق بیش از دیگر کشورها تحت تأثیر حرکت اسلامی قرار گیرد وحشت زده بود؛ لذا میبایستی برای جلوگیری از وقوع حادثه، تدبیری اتخاذ میشد. خصوصاً اینکه تجربه شاه و امام خمینی برای غربیها بهترین درس عبرت بود.
امام خمینی 15 سال از عمر خود را در نجف اشرف سپری کرد؛ به همین خاطر استکبار جهانی از اینکه عراق بیش از دیگر کشورها تحت تأثیر حرکت اسلامی قرار گیرد وحشت زده بود
از آنجایی که سرزمین عراق از اهمیت جغرافیایی و سیاسی برخوردار است، لازم بود حاکمی که دارای خصوصیات ویژهای است، سکان رهبری این کشور را به دست گیرد و هرگونه حرکت مردمی منتهی به انقلاب را سرکوب کند. او باید در برابر تندباد قیامی که از تهران و قم به راه افتاده بود مقاومت میکرد و در صورت لزوم با این انقلاب وارد ستیز میشد. شایستهترین شخص برای انجام این مأموریت که از انحطاط اخلاقی و جنون برای گرفتن قدرت برخوردار بود و تربیت یافته دستگاههای اطلاعاتی غرب برای ایفای چنین نقشهایی به شمار میرفت، کسی جز صدام تکریتی نمیتوانست باشد.
به همین دلیل طبق یک برنامهء از پیش طرح ریزی شده، صدام به جای «البکر» روی کار آمد و شخص اول حزب و حکومت شد و با حمایت از آمریکا از شخصیتی افسانهای برخوردار شد. صدام برنامههای خود را با سازماندهی حزب و تشکیلات تابعه آن آغاز کرد و سپس تغییراتی در ادارات امنیتی و اطلاعاتی به وجود آورد تا به راحتی همهء امور را تحت کنترل خود در آورد. او تصفیه گستردهای را در صفوف حزب و ارتش آغاز کرد. همچنین پیمان وحدت با سوریه را لغو کرد تا اجازه ندهد آن کشور بر «دولت وحدت» پیشنهادی زمان البکر حاکمیت داشته باشد.
آنگاه صدام به صحنهء مردمی روی آورد و به طرق مختلف سعی کرد اعتماد عامه را نسبت به خود جلب کند. به همین منظور از تجربیات سازمان اطلاعاتی بریتانیا و دیکتاتورهایی که در طور اعصار بر اریکهء قدرت تکیه زده بودند، استفاده کرد. از بارزترین فعالیتهای صدام در این زمینه انجام دیدارهایی از شهرها و روستاها و بازدیدهایی از ادارات دولتی، به ویژه سازمانهای خدماتی، از قبیل بیمارستانها، مدارس و شهرداریها بود، تا ظاهراً به طور مستقیم در جریان زندگی و مشکلات مردم قرار گیرد.
در خلال این بازدیدها، عدهای از کارمندان دون پایه را بدون انجام تحقیقات و یا محاکمه زندانی، منفصل از خدمت و یا مجازات میکرد و عدهای دیگر را بدون دلیل مورد تشویق قرار میداد. او برای جلوه دادن خود به عنوان فردی که علاقمند به حل مشکلات مردم است، سعی کرد با توسل به خشونت، وفاداری دستگاههای دولتی را به خود جلب کند. کار به جایی رسید که قانون را در مقابل مردم به بازی گرفته و صراحتاً اظهار داشت: «قانون، کشیدن مدادی است بر صفحه کاغذ.»
منبع: سایت سجاد