بدون آن قبول نمی شود !!!
از نظر شیعه شناخت "ولّى اللَّه" و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوتها و احکام او بر همگان واجب است و هر کس از این امر سرباز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت و پذیرش این دو مستلزم پذیرش ولایت ولّى مىباشد.
معنای حقیقی ولایت
ولایت از ریشه "وَلِىَ " است که در لغت براى آن معانى مختلفى ذکر شده است، لکن آنچه از معانى لغوى آن در این جا لحاظ شده است "سرپرستى و صاحب اختیار بودن بر امورى است که به "مولى" واگذار شده است و "مولى" داراى یک نحوه اشراف و تسلطى بر آن مىباشد". و در اصطلاح: ولایت و سرپرستى "انسان کامل بر سایر انسانها در ابعاد مختلف فردى و اجتماعى، دینى و دنیوى، ظاهر و باطن نیات و قلوب افراد و بر تشریع و تکوین (عالم هستى) است، تا آنها را به سعادت نهایى دنیوى و اخرویشان برساند و خود واسطه ی فیض برایشان واقع شود.
پیش شرط این مقام، عصمت و طهارت باطن و برخوردارى از علم لدّنى (ارتباط با عالم غیب) و سعه ی صدر است و نتیجه آن اتمام حجت بر سایرین و شاهد بودن بر اعمال ظاهرى و باطنى کل انسانها در دنیا، و ارایه ی آن شهادت در آخرت است. از دیدگاه شیعه کسى مىتواند "امام " جامعه ی اسلامى گردد که داراى این ولایت کلیه الهیه باشد و یا این که مأذون از طرف او باشد و إلاّ غاصب محسوب مىشود؛ زیرا تا افضل و اکمل حضور و ظهور داشته باشد، نوبت به سایرین نمىرسد.
علت قبول نشدن اعمال بدون پذیرش ولایت چیست؟
مراد از "ولایت" تسلط و اشراف بر دخل و تصرف در امور سایر انسانها، در ابعاد مختلف است، بدون این که حق اختیار و انتخاب و گزینش یا مالکیت از سایرین سلب شود.
امام (علیه السلام) شاهد و محیط بر همه انسانها اعم از شیعه و غیر شیعه، مسلمان و غیر مسلمان است. از ظاهر و باطن همه آگاه و توان هرگونه تصرفى را در امور آنها دارد. به علاوه مىتواند در امور تکوینیه نیز دخل و تصرف نموده و مثلاً خشتى را بدل به طلا نماید یا عکس بر پرده را جان بخشد و یا امراض لاعلاج و گرههاى سخت را بگشاید و متوسلین خود را از بن بستها برهاند، لکن از این توان، بیهوده و بدون حکمت و خلاف سیره عادى بهره نمی گیرد.
از نظر شیعه شناخت "ولّى اللَّه" و گردن نهادن به اوامر و نواهى و قضاوتها و احکام او بر همگان واجب است و هر کس از این امر سرباز زند، در واقع توحید و نبوت را نپذیرفته است و به عبارت دیگر: لازمه پذیرش وجود خدا و توحید و عدالت او، پذیرش نبوت و پذیرش این دو مستلزم پذیرش ولایت ولّى مىباشد. این مطلب از آیات 3 سوره مائده که ابلاغ و معرفى ولىّ را معادل ابلاغ رسالت و توحید قرار مىدهد و 59 سوره نساء که اطاعت از اولوالامر را در طول اطاعت از خدا و رسول (صلی الله علیه وآله) قرار مىهد و نیز حدیث ثقلین که "عترت" را قرین قرآن کریم مىنماید، (علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 23، ص 108) به وضوح مستفاد است و به واسطه حدیث شریف نبوى (صلی الله علیه وآله) " هر کس که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است". (بحار الانوار، ج 23،ص 108( تأکید مىشود. و همان طور که در سوال اشاره شده هیچ عمل و عبادتى، بدون پذیرش ولایت ولى اللَّه الاعظم مقبول درگاه احدیت واقع نمىشود. که این مسئله از بسیارى روایات مستفاد است.
به عنوان نمونه امام رضا (علیه السلام) در حدیث معروف سلسلة الذهب از اجدادشان از جانب خداوند متعال فرمودند: " لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ عَذَابِی قَالَ فَلَمَّا مَرَّتِ الرَّاحِلَةُ نَادَانَا بشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا"؛ (بحارالأنوار، ج 3، ص 7 ( توحید پناهگاه محکم من است، پس هر که در آن داخل شود از عذاب من مصون خواهد ماند و پس از اندکى تأکید نمودند: با عمل به شرایط لا إله إلاّ اللَّه و من یکى از آن شرایط است (پذیرش ولایت)
در حدیث دیگر: امام باقر (علیه السلام) مىفرمایند: "اسلام بر پنج پایه استوار است: نماز، روزه، زکات، حج و ولایت، و هیچ یک از آن ارکان به پاى رکن رکین ولایت نمىرسد. (بحار، ج 65، ص 333 - 329)
از مطالب مطرح شده استفاده می شود که پذیرش ولایت را خداوند بر انسان ها واجب نموده، و امر ولی را همچون امر خویش قرار داده و اطاعت از ولی را اطاعت از خود بر شمرده است؛ لذا نپذیرفتن ولایت ائمه (علیهم السلام) به قبول نکردن ولایت خداوند بر می گردد. روشن است که این امر سبب می شود اعمال انسان مورد امضای خداوند قرار نگیرد، پذیرش ولایت سبب می شود که انسان هیچ گاه از مسیر هدایت گمراه نشود و در غیر این صورت انسان ها در خطر خروج از راه حق اند، و اساسا اهل بیت (علیهم السلام) هستند که راه حق را مشخص می سازند و مسیر رسیدن به سعادت دنیا و آخرت را روشن می کنند.
رسول الله در این باره می فرمایند: «هر کس دوست میدارد که [چون] من زندگانی کند و [چون] من از دنیا برود، و به بهشتی که پروردگارم مرا بدان وعده فرموده، وارد شود، باید ولایت علی بن ابی طالب و جانشینان پاکش، امامان هدایت و چراغهای تاریکی را پس از من پذیرد. آنان هرگز شما را از درگاه هدایت به درگاه گمراهی نمیکشانند. (بحار ج 23، ص143)
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
سایت اسلام کوئیست
بحار الانوار ج 65 و ج 23