تبیان، دستیار زندگی
حضرت على علیه السلام در خطبه ى صد و بیستم مى فرمایند: آگاه باشید اى مردم، زبان صالحى را خداوند براى یك انسان عنایت می فرماید كه اگر انسان آن زبان صالح را در ایجاد سعادت براى مردم به كار ببرد، براى او بهتر است از مالى كه آن را به كسى ارث بگذارد كه سپاسش
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چرا مدیران مغرورانه صحبت می کنند؟!

غرور

حضرت على "علیه السلام" در خطبه ى صد و بیستم مى فرمایند: 'آگاه باشید اى مردم، زبان صالحى را خداوند براى یك انسان عنایت می فرماید كه اگر انسان آن زبان صالح را در ایجاد سعادت براى مردم به كار ببرد، براى او بهتر است از مالى كه آن را به كسى ارث بگذارد كه سپاسش را به جاى نیاورد.


در این مقاله در ادامه مقالات گذشته با همین موضوع با دو اصل دیگر از اصول مدیریت و رهبری از دیدگاه نهج البلاغه آشنا می شویم:

اصل به كار بردن زبان صالح

یک مدیر خوب باید با رعیت و کارگزارانش زبان صالحی داشته باشد. حضرت على "علیه السلام" در خطبه ى صد و بیستم مى فرمایند: الا و ان اللسان الصالح... [جعفرى، محمد تقى، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، جلد 21، ص 258]

'آگاه باشید اى مردم، زبان صالحى را خداوند براى یك انسان عنایت می فرماید كه اگر انسان آن زبان صالح را در ایجاد سعادت براى مردم به كار ببرد، براى او بهتر است از مالى كه آن را به كسى ارث بگذارد كه سپاسش را به جاى نیاورد.'

در این عبارت، امیرالمومنین علیه السلام گفتار و بیانى را كه مورد تمجید قرار داده و آن را بر مالى كه فقط در راه رفاه مادى و تورم 'خود طبیعى' مردم مورد بهره بردارى قرار مى گیرد، برترى مى دهد و مشروط به صلاح فرموده است، یعنى بیانى كه صالح است داراى خاصیت مزبور است. بداهت این اصل بیش از آن است كه نیازى به تفصیل داشته باشد.

اصل انضباط

اوصیكم بتقوى الله و نظم امركم امام على "علیه السلام" مى فرمایند: 'سفارش مى كنم شما را به تقوى و نظم در امور'

با رعایت انضباط، افراد نشان مى دهند كه از اوامر اطاعت كرده آنها را به كار گرفته و انرژى و نیروى خود را براى انجام آن صرف كرده اند و رفتار خود را سازگار مى سازند. بنابراین رفتار مدیران باید شایسته بوده و رفتارى عادلانه داشته باشند و اعمال مجازات و كیفر آنان براساس قضاوت صحیح و منطق استوار باشد.

حضرت در نامه خطاب به مالك اشتر مى فرمایند: 'و نباید نیكوكار و بدكار نزد تو به یك پایه باشد كه آن نیكوكاران را از نیكوئى كردن بى رغبت سازد و بدكاران را به بدى كردن وادار و هر یك از ایشان را به آنچه گزیده جزا ده.' [بهرنگى، محمد رضا، مدیریت آموزشى و آموزشگاهى، ص 250]

امروزه این تعبیر كه هدف اصلى از انضباط باید تغییر و اصلاح رفتار و عملكرد كاركنان باشد، قوت گرفته است و مبناى تنظیم بسیارى از قوانین و مقررات انضباطى را تشكیل مى دهد. بنابراین، تنبیه كاركنان خاطى در سازمان به خودى خود، هدف نیست، بلكه مكانیسمى است كه به وسیله آن، تغییرات رفتارى مطلوب در وى به وجود مى آید

مهمترین منبعى كه استفاده صحیح از آن مى توان در ایجاد و برقرارى نظم و انظباط در اختیار هر كس و به ویژه مدیران باشد، زمان بوده و نحوه استفاده از آن از اساسى ترین امور در برنامه ها و وظایف به شمار مى رود.

بهتر است به جاى 'مدیریت زمان' از اصطلاح 'مدیریت خود' استفاده كنیم. زمان چیزى تغییرپذیر و كم یا زیاد شونده نیست، چیزى است كه به طور مساوى در اختیار همگان است. براى استفاده از این موهبت مساوى، این ما، به عنوان مدیر هستیم كه باید خود را براى استفاده درست از آن آماده كنیم. برنامه ریزى زمان، قبل از آن كه واقعا به زمان برگردد، به برنامه ریزى شخص مدیر برمى گردد. پرهیز از بیهوده صرف كردن وقت و انرژى، پیش بینى عوامل باز دارنده و مزاحم، داشتن رویه ى ادارى مناسب، درست ارتباط برقرار كردن، كسب اطلاعات درست و طبقه بندى شده و از همه مهمتر، داشتن انظباط مشخص از عوامل موثر استفاده بهینه از زمان هستند.

بنا به فرموده على "علیه السلام"، تا مدیرى نتواند خویش را منضبط كند، هرگز نمى تواند از عهده ى با انضباط بار آوردن دیگران برآید.

كیف یصلح غیره من لم یصلح نفسه  'كسى كه از عهده اصلاح نفس خود برنمى آید، چگونه دیگران را اصلاح مى كند؟' [میركمالى، سید محمد، مدیریت و رهبرى، ص 156]

مدیر

گروهى، انضباط را قدرتى دانسته اند كه باید در سازمان وجود داشته باشد تا بتوان به وسیله آن كاركنانى را كه قوانین و مقررات ادارى را زیر پا مى گذارند، تنبیه نمود. گروهى نیز انضباط را وجود جو و شرایط خاصى در سازمان تعریف كرده اند كه كاركنان را ملزم مى كند رفتار معقول و مقبول و در چهار چوب قوانین و مقررات سازمان در پیش گیرند. در حالى كه گروه اول، انضباط را تنبیه كاركنان خاطى و گروه دوم، انضباط را رفتار منظم و مرتب آنان در سازمان مى دانند، گروه سومى نیز وجود دارند كه معتقدند انضباط ابزارى است كه سرپرست از آن براى اصلاح رفتار نامطلوب استفاده مى نماید. به عبارت دیگر، با اعمال انضباط است كه كاركنان وادار به رعایت قوانین و مقررات ادارى و اتخاذ رفتارى مناسب و مطابق با استانداردهاى وضع شده در سازمان مى گردند.

امروزه این تعبیر كه هدف اصلى از انضباط باید تغییر و اصلاح رفتار و عملكرد كاركنان باشد، قوت گرفته است و مبناى تنظیم بسیارى از قوانین و مقررات انضباطى را تشكیل مى دهد. بنابراین، تنبیه كاركنان خاطى در سازمان به خودى خود، هدف نیست، بلكه مكانیسمى است كه به وسیله آن، تغییرات رفتارى مطلوب در وى به وجود مى آید.

اگر در بدو ورود به سازمان براى كاركنان تشریح گردد كه چه انتظارى از آنان وجود دارد و كاركنان قوانین و مقررات كارى را معقول و منطقى بدانند، معمولا خود قوانین را رعایت مى كنند و مى كوشند تا رفتارى مناسب داشته باشند، ولى به دلایل مختلف از جمله رهبرى و مدیریت ضعیف روسا و یا فقدان انگیزه كافى در كاركنان 'خود نظمى' و انضباط در همه اعضاى سازمان مشاهده نمى شود و به ناچار باید با توسل به تنبیه، افراد را وادار به رفتارى نمود كه از نظر سازمان، درست و مطلوب است. [سعادت، اسفندیار، مدیریت منابع انسانى، ص 306]

اوصیكم بتقوى الله و نظم امركم امام على "علیه السلام" مى فرمایند: 'سفارش مى كنم شما را به تقوى و نظم در امور' با رعایت انضباط، افراد نشان مى دهند كه از اوامر اطاعت كرده آنها را به كار گرفته و انرژى و نیروى خود را براى انجام آن صرف كرده اند و رفتار خود را سازگار مى سازند. بنابراین رفتار مدیران باید شایسته بوده و رفتارى عادلانه داشته باشند و اعمال مجازات و كیفر آنان براساس قضاوت صحیح و منطق استوار باشد

در برقرارى انضباط موثر راهنمایى هاى زیر ممكن است براى سرپرستان مفید باشد:

1- خط مشى كلى خود را براى زیردستان روشن سازید.

2- دقت نمایید دستورات صادر شده صحیح و منطقى باشد.

3- در برقرارى ارتباط كامل، كوشش نمایید كه از طریق این ارتباط خواسته هاى خود را به كاركنان منتقل نمایید.

4- مقررات انضباطى را با قدرت اجرا كنید "اجراى مقررات با انضباط منفى فرق دارد".

5- در اعمال مقررات انضباطى ثبات و استوارى نشان دهید.

6- خود شما مسئولیت انضباطى را به خوبى درك كنید و در رعایت مقررات و انضباط پیش قدم باشید.

7- زیردستان خود را بى گناه تصور نمایید، مگر اینكه عكس آن ثابت شود "البته به شرط آنكه سرپرستى و كنترل از طرف شما به طور مداوم اعمال شود".

8- شرایط خطا و خطاكارى را مورد نظر قرار دهید.

9- راه تجدید نظر را در دادخواهى باز بگذارید.

10- مقررات و قوانین را حتى المقدور معقول و منطقى سازید و از طولانى و مفصل نمودن مقررات انضباطى خوددارى نمایید.

11- اصلاح كنید نه تنبیه.

12- از دخالت در زندگى خصوصى زیردستان خوددارى كنید. [میر سپاهى، ناصر، مدیریت منابع انسانى و روابط كار، ص 443]

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش نهج البلاغه تبیان 


منابع:

سایت تعلیمات اسلامی واشنتگتن

مدیریت و رهبرى با سیرى در نهج البلاغه جلد 1 ـ محمد اصلى پور

سید محمد میركمالى، مدیریت و رهبرى

محمد تقی جعفرى، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، جلد 21

مطالب مرتبط:

 مدیران باید بدانند که ...

پیامبر (ص) و مدیران جوان (1)

وظایف و تكالیف اساسى یک مدیر

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.