تبیان، دستیار زندگی
دشمن بی جا و بیش از حد داشتن دودی است که اول در چشم خود فرد فرو رفته و سپس آسیب به دیگری می زند. شرارت و بد بودن نیز نیازمند تدبر و تفکر است برای دشمنی نیز برنامه و نقشه نیاز است تا با هدف آسیب رساندن به دیگری خود انسان مورد آسیب قرار نگیرد. البته لازم به
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دودی که در چشم خودمان می کنیم !!

خشم

دشمن بی جا و بیش از حد داشتن دودی است که اول در چشم خود فرد فرو رفته و سپس آسیب به دیگری می زند. شرارت و بد بودن نیز نیازمند تدبر و تفکر است برای دشمنی نیز برنامه و نقشه نیاز است تا با هدف آسیب رساندن به دیگری خود انسان مورد آسیب قرار نگیرد.


البته لازم به ذکر است که دشمنی با حق در هر صورت آسیب و دشمنی است با خود اما در دشمنی کردن با جبهه باطل، عاقبت اندیشی حرف اول را می زند.

دوستی و دشمنی فقط برای او

دوستی و دشمنی از برای خداست که ارزشمند بوده و در قبال آن می توان اجر اخروی را انتظار داشت امام صادق علیه السلام فرمود: از محكمترین دست آویزهاى ایمان اینست كه: براى خدا دوست بدارى و براى خدا دشمن بدارى و براى خدا عطا كنى و براى خدا دریغ دارى. (أصول الكافی / ترجمه مصطفوى / ج‏3 / 189)

اگر دوستی و دشمنی برای خداست، خداوند برای دوستی ها و دشمنی هایمان نیز حد و مرزی را قائل گشته چرا که دین اسلام دین نظم و اعتدال است، و رعایت حد اعتدال در تمام وجوه آن از شرایط اساسی آن بوده و پیش روی به سمت افراط یا تفریط به معنای خارج شدن از صراط مستقیم است. از این رو این اصل در دشمنی ها و مخالفت ها نیز جلوه گر شده و حضرت در برابر  چنین افراطی در دشمنی تشبیهی زیبا به کار برده و از پای درآوردن خود را نتیجه اولیه آن معرفی می کند. حضرت علی علیه السلام شخصی را دید که چنان بر ضد دشمنش می کوشید که به خود زیان می رسانید، حضرت فرمود: تو مانند کسی هستی که نیزه در بدن خود فرو برد تا دیگری را که در کنار اوست بکشد! ( نهج البلاغه/ ترجمه دشتی/ حکمت 296)

اول شخصی که دشمنی با وی در اولویت قرار دارد نفس خود انسان است رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: كسى كه با نفسش دشمنى كند، نه با مردم، خداوند او را از وحشت روز قیامت ایمن مى‏گرداند

اعتدال در دشمنی

دشمنی، خصومت و ستیزه امروز در دنیای ما بیداد می کند هر از چند گاهی قومی از راهی دور بر طبل جنگ بر علیه دیگری کوفته و در طلب جنگ سر از پا نمی شناسند گویا جنگ و خون ریزی غذای روزانه شان است که تا از آن کام نگیرند سیر نگردند.  و این در حالی است که در دین ما دشمنی و دوستی برای خود منطق و نظم و قاعده ی خاصی دارد، نظم و قاعده ای که آدم را انسان ساخته و او را از دام وسوسه و فریب شیطان نجات می دهد نه نظم و قاعده ایی که به اسم جعلی سیاست انسانیت انسان را زیر سوال می برد.

دشمنی یک مسلمان نیز اعتدال دارد؛ حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند: کسی که در دشمنی زیاده روی کند گناهکار و آن کس که در دشمنی کوتاهی کند ستمکار است و هر کس که بی دلیل دشمنی کند نمی تواند با تقوا باشد. ( حکمت 298)

هر كه اندر ستیزه‏ مى‏تازد

از گنه دین خویش مى‏بازد

و آن كه كوته كند ستیزه‏گرى‏

بستم افتد و برد ضررى‏

دوستی به از دشمنی

گناہوں سے توبہ میں جلدی کریں

اسلام دین محبت و عاطفه است و مدارا و دوستی با مردم پیش از دشمنی مورد سفارش و تأکید قرار گرفته است. سعید بن یسار گوید امام ششم علیه السلام به من فرمود نیست دین مگر محبت زیرا خداى عز و جل می فرماید بگو اگر شما خدا را دوست دارید مرا پیروى كنید تا خدا هم شما را دوست دارد. (الخصال/ ترجمه كمره‏اى/  ج‏1 / 73)  و دینی که اساس آن بر محبت و دوستی است آیا می تواند سفارشگر دشمنی و خصومت باشد؟

على بن ابراهیم، از پدرش و محمد بن اسماعیل، از فضل بن شاذان و هر دو، از ابن ابى عمیر، از ابراهیم بن عبد الحمید، از ولید بن صبیح روایت كرده‏اند كه گفت: شنیدم از امام جعفر صادق علیه السلام كه مى‏فرمود: «رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود كه: جبرئیل در هیچ چیز با من عهد نكرد؛ مانند آن‏چه با من عهد كرد در باب دشمنى كردن با مردان» (یعنى وصیّتش در این باب و نهى از آن، از همه چیز بیشتر بود). (تحفة الأولیاء (ترجمه أصول كافى) /  ج‏3 / 719 )

با چه کسی باید دشمن بود

اول شخصی که دشمنی با وی در اولویت قرار دارد نفس خود انسان است رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: كسى كه با نفسش دشمنى كند، نه با مردم، خداوند او را از وحشت روز قیامت ایمن مى‏گرداند. (ثواب الأعمال / ترجمه بندرریگى / 391) دشمنی با خود یعنی از خود گذشتن و به خدا رسیدن و این دشمنی است که دوستی پایداری با خود به ارمغان می آورد. بعد از آن معیار دوستی ها و دشمنی ها اهل بیت علیهم السلام هستند. رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله روزى به یكى از اصحابشان فرمودند: اى بنده خدا حب و بغض در راه خدا داشته باش و براى خدا محبّت و دشمنى نما چه آن كه به ولایت حقّ تعالى نخواهى رسید مگر به همین و اساسا احدى طعم و مزه ایمان را نمى‏چشد مگر چنین باشد اگر چه نماز و روزه‏اش بسیار باشد و اكثر دوستى‏هاى مردم با هم دنیایى است، به خاطر دنیا و شئون آن با هم مودّت ورزیده و یك دیگر را مبغوض مى‏دارند و به طور قطع چنین حبّ و بغضى آنها را از محبّت و دوستى در راه خدا بى‏نیاز نمى‏كند.

دشمنی یک مسلمان نیز اعتدال دارد؛ حضرت علی علیه السلام در این باره می فرمایند: کسی که در دشمنی زیاده روی کند گناهکار و آن کس که در دشمنی کوتاهی کند ستمکار است و هر کس که بی دلیل دشمنی کند نمی تواند با تقوا باشد

مخاطب به حضرت عرض كرد: چگونه بدانم كه دوستى و دشمنى من در راه خداى عزّ و جلّ مى‏باشد و اساسا ولىّ خدا كیست تا دوستش داشته و دشمن خدا كیست تا دشمنش بدارم؟ پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله اشاره به على علیه السّلام نموده و فرمودند: آیا این را مى‏بینى؟مخاطب عرض كرد: آرى. حضرت فرمودند: این ولى خدا است پس دوستش بدار و دشمنش دشمن خدا است پس او را دشمن بدار. سپس فرمودند: دوستش را دوست بدار اگر چه قاتل پدر و فرزندت باشد و دشمنش را دشمن بدار اگر چه پدر و فرزندت باشد. (علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى / ج‏1 / 473)

و پیامبر اكرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به على علیه السّلام فرمود: اى على! هر كه تو را دوست بدارد و آن گاه بمیرد وظیفه‏اش را به جاى آورده است، و هر كه تو را دوست بدارد و هنوز نمرده است منتظر باشد، و خورشید فرا نیاید و نه فرو رود، مگر آنكه رزق و ایمان براى او برآید. و در نسخه‏اى به جاى «ایمان» «نور» آمده است.( بهشت كافى / ترجمه روضه كافى / 356)

امروز نمی توان دشمنی را یافت که بر خواسته از فطرت پاک بوده و در طلب حق باشد، دشمنی هایمان رنگ و بوی گنهکاری و ستمکاری داشته و یا نمایشی از بی تقوایی و بی ایمانی است که سناریو آن را شیطان نگاشته است. رهبر این گونه دشمنی ها شیطانی است که نه به حزب خود رحم می کند و نه به حزب مقابل.

مریم پناهنده                   

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


منابع:

1) نهج البلاغه/ ترجمه دشتی

2)بهشت كافى / ترجمه روضه كافى

3)علل الشرائع / ترجمه ذهنى تهرانى /  ج‏1

4)ثواب الأعمال / ترجمه بندرریگى

5)تحفة الأولیاء (ترجمه أصول كافى) /   ج‏3

6)الخصال / ترجمه كمره‏اى  /  ج‏1

7)أصول الكافی / ترجمه مصطفوى /   ج‏3

8)منهاج البراعة فی شرح نهج البلاغة (خوئى) /  ج‏21  / 390

مطالب مرتبط:

علل قطع سیم اتصال آدم ها از یکدیگر چیست؟

وسوسه یا سوهان روح؟

5 تکنیک برای دوستی‌های عمیق‌تر در اسلام

سعی کن در هیجانات ساکت باشی زیرا .....

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.