تبیان، دستیار زندگی
درست است كه دوران شكوفایى عقل انسان معمولا حد و مرز خاصى دارد ولى مى‏دانیم همیشه در انسانها افراد استثنایى وجود داشته‏اند، چه مانعى دارد كه خداوند این دوران را براى بعضى از بندگانش به خاطر مصالحى فشرده‏تر كند و در سالهاى كمترى خلاصه نماید.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

کودکی خردسال عهده دار مقام والای امامت
گل نرگس

عالمان دین در تبیین مفهوم امامت اینگونه بیان داشته اند که امامت, «ریاست همگانی و فراگیر بر جامعه اسلامی در همه امور دینی و دنیوی» [1] است و اینکه امامت نیز بسان نبوت فقط از طرف خداوند و به زبان پیامبر اکرم صلی الله علیه و اله و سلم یا امام پیشین صورت می گیرد.


پیروان اهل بیت علیهم السلام بر این باورند که مقام امامت به سن و سال خاصی مربوط نیست و این مقام, ربطی به کمی و زیادی سن ندارد؛ چنانچه سه تن از امامان معصوم علیهم السلام (امام جواد- امام هادی و حضرت مهدی علیهم السلام) در دوران کودکی به مقام امامت نایل آمدند و اینکه پیش از سن بلوغ دو امام دیگر (امام جواد- امام هادی علیهما السلام) نیز به مقام امامت رسیدند؛ شاید خود به نوعی ایجاد آمادگی برای پذیرش امامت حضرت مهدی عج در سن کودکی بوده است.

نخستین امامی که در سن کودکی به امامت رسید, نهمین پیشوای شیعیان, امام جواد علیه السلام بود و از آنجا که این مسأله در دوران امامت بی سابقه بود, ابتدا مورد پرسش و تردید عده ای قرار گرفت؛ ولی کم کم با هدایت های امام رضا علیه السلام و سخنانی از خود آن حضرت, قلب شیعیان آرام گرفت. [2]

به استناد روایات, امامت حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف نیز که به کرات در بیانات حضرات معصومین علیهم السلام مورد تائید و تأکید قرار گرفته؛ در سن پنج سالگی ایشان بوده است.

برای پدیده ی رهبری در سنین پایین نمونه های دیگری در میراث پیام آوران الهی می توان یافت؛ چنانکه حضرت عیسی علیه السلام از همان سالهای ابتدای ولادتش, به مقام نبوت نائل گردیدند [3] و به حضرت یحیی علیه السلام نیز در دوران کودکی کتاب و مقام نبوت اعطا گردید [4].

صفوان بن یحیی نقل می کند: «به امام رضا علیه السلام عرض کردم: پیش از آن که خدا ابو جعفر را به شما ببخشد, درباره ی جانشین تان از شما می پرسیدیم و شما می فرمودید: خدا به من پسری عنایت می کند. اکنون او را به شما عنایت کرد و چشم ما را روشن کرد. اگر خدای ناخواسته برای شما پیش آمدی کند, به که بگرویم؟ حضرت با دست اشاره به ابی جعفر (امام جواد علیه السلام) فرمود که در برابرش ایستاده بود, عرض کردم: قربانت گردم, این پسر سه ساله است؛ فرمود: چه مانعی دارد عیسی سه ساله بود که به حجت خدا قیام کرد.». [5]

درست است كه دوران شكوفایى عقل انسان معمولا حد و مرز خاصى دارد ولى مى‏دانیم همیشه در انسانها افراد استثنایى وجود داشته‏اند، چه مانعى دارد كه خداوند این دوران را براى بعضى از بندگانش به خاطر مصالحى فشرده‏تر كند و در سالهاى كمترى خلاصه نماید.

اما این شرایط درباره ی واپسین پیشوای شیعیان حضرت مهدی عجل الله فرجه الشریف به کلی متفاوت شد؛ چرا که آن حضرت, هم در سن و سال کمتر از دیگر امامان به امامت رسید و هم به خاطر مصالحی ولادت آن حضرت پنهانی صورت پذیرفت. این مسأله اگر چه برخی از شیعیان را دچار تردیدهایی کرد و کار امام حسن عسگری علیه السلام را مشکل ساخت. امام کم نبودند, افرادی که همچون گذشته با آغوش باز از این اراده ی الهی استقبال کردند.

البته پیش از آن امامان معصوم علیهم السلام تا حدود زیادی زمینه را مساعد کرده و شیعیان را برای درک چنان روزی آماده ساخته بودند. امام باقر علیه السلام در این باره فرموده بود: «صاحب این امر کم‌ سن و سال ترین و گمنام ترین ما است». [6]

برخی از مفسرین در توجیه و تبیین چگونگی احراز مقام نبوت و یا امامت در خردسالی چنین نوشته اند: «درست است كه دوران شكوفایى عقل انسان معمولا حد و مرز خاصى دارد ولى مى‏دانیم همیشه در انسانها افراد استثنایى وجود داشته‏اند، چه مانعى دارد كه خداوند این دوران را براى بعضى از بندگانش به خاطر مصالحى فشرده‏تر كند و در سالهاى كمترى خلاصه نماید، همانگونه كه براى سخن گفتن معمولا گذشتن یكى دو سال از تولد لازم است در حالى كه مى‏دانیم حضرت مسیح علیه السلام در همان روزهاى نخستین زبان به سخن گشود، آن هم سخنى بسیار پر محتوا كه طبق روال عادى در شان انسانهاى بزرگسال بود. [7]

على بن اسباط یكى از یاران امام جواد محمد بن على النقى علیه السلام مى‏گوید: «به خدمت او رسیدم (در حالى كه سن امام كم بود) من درست به قامت او خیره شدم تا به ذهن خویش بسپارم و به هنگامى كه به مصر باز مى‏گردم كم و كیف مطلب را براى یاران نقل كنم، درست در همین هنگام كه در چنین فكرى بودم آن حضرت نشست (گویى تمام فكر مرا خوانده بود) رو به سوى من كرد و گفت:

اى على بن اسباط! خداوند كارى را كه در مساله امامت كرده همانند كارى است كه در نبوت كرده است، گاه مى‏فرماید: وَ آتَیْناهُ الْحُكْمَ صَبِیًّا (ما به یحیى در كودكى فرمان نبوت و عقل و درایت دادیم) و گاه در باره انسانها مى‏فرماید حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً ... (هنگامى كه انسان به حد بلوغ كامل عقل به چهل سال رسید ...) بنا بر این همانگونه كه ممكن است خداوند حكمت را به انسانى در كودكى بدهد در قدرت او است كه آن را در چهل سال بدهد.[8]

پی نوشت

1. مصباح یزدی, محمد تقی, آموزش عقاید, بی جا, موسسه انتشارات امیر کبیر, چاپ سیزدهم, 1377ش, ص298

2. ر.ک: سلیمیان, خدامراد, پرسمان مهدویت, قم: شباب الجنه, چاپ دوم, 1385ش, ص 98-97

3. مریم/ 30: قَالَ إِنىّ‏ِ عَبْدُ اللَّهِ ءَاتَئنىِ‏َ الْكِتَابَ وَ جَعَلَنىِ نَبِیًّا

4. مریم/12 : یَایَحْیىَ‏ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ  وَ ءَاتَیْنَهُ الحُْكْمَ صَبِیًّا

5. الكلینى، محمد بن یعقوب بن اسحاق, الكافی, تصحیح: على اكبر غفارى و محمد آخوندى, چاپ چهارم, تهران, دار الكتب الإسلامیة, ‏1407ه‏, ج1, ص321, ح10

6. النعمانى، محمد بن ابراهیم, الغیبة، مكتبة الصدوق، تهران، 1397ق, ص184 و نیز: طبرى، محمد بن جریر، دلائل الإمامة، دار الذخائر للمطبوعات، قم‏, ص258

7. مكارم شیرازى، ناصر، تفسیر نمونه، چاپ اول، تهران, دار الكتب الإسلامیة، ‏1374ش, ج‏13، ص27

8. الكلینى، الكافی, پیشین, ج1, ص384, ح7

شهربانو زندلشنی

بخش مهدویت تبیان

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.