پیامدهای دنیوی و اخروی شرک
انحراف از توحید و افتادن به بیابان گمراهی شرک؛ پیامدهایی را در دنیا و آخرت، گریبانگیر شخص مشرک میگرداند؛ از جمله اینها محروم ماندن از رحمت الهی، سقوط از درجه انسانیّت، نجاست و پلیدی باطنی و ... .
برای رهایی از شرک و انحراف از توحید راهکارهای عقلی و نقلی وجود دارد، که مهمترین آن تفکر انسان در ضعف و ناتوانی و نیازمندی خود، و بینیازی آفریننده خویش و توجه به نعمتهایی است که خدا به انسان عطا کرده است.شرک چیست؟
"شرک" در لغت به معنای نصیب (سهم) قرار دادن و در اصطلاح قرآن، مراد از شرک، شریک و مثل و مانند قرار دادن برای خداوند متعال است و در مقابل "حنیف" است. "حنیف"؛ یعنی میل به استقامت و اعتدال، و از آن جا که پیروان توحید خالص، از شرک روى گردان شده و به این اصل اساسى متمایل مىشوند، به آنها حنیف گفته مىشود.
شرک به دو قسم شرک در عقیده و شرک در عمل (عبادت و طاعت) تقسیم می شود.
شرک در عقیده، دارای اقسامی است:
1. شرک در الوهیت: اعتقاد به موجودی غیر از خداوند که دارای تمام صفات الاهی به طور مستقل باشد.
2. شرک در خالقیت: اعتقاد به دو مبدأ و خالق مستقل برای عالم.
3. شرک در ربوبیت: اعتقاد به این که پروردگاران مستقل و متعددی برای تدبیر امور عالم وجود دارند.
شرک در عمل نیز به دو قسم شرک جلیّ (آشکار) و شرک خفی (پنهان) تقسیم می شود و دارای احکامی است که در علوم فقه و کلام، از آن بحث شده است.
از نظر خداوند متعال، همه اقسام شرک، گمراهی محسوب شده و ظلم عظیمی به پروردگار است که قابل بخشایش نیست.
امروزه، بعضی از فرقه ها این مسئله (شرک) را دست آویزی برای خطا شمردن نظریات دیگران قرار داده اند و در هر زمان و هر موضعی که خود را برای استدلال، ضعیف و دست خالی می بینند، دیگران را به شرک متهم می کنند که این، عملی غیر اسلامی، غیر اخلاقی و انحرافی است. البته علمای دین اسلام، تمام اشکالات آنها را پاسخ گفته اند.
انحراف از توحید و شرک چه پیامدهایی را به دنبال دارد و روش درمان این انحراف چیست؟
انحراف از توحید و افتادن به بیابان گمراهی شرک، پیامدهای متعدّدی دارد که هم در دنیا و هم در آخرت، گریبانگیر شخص مشرک میشود. برخی از این آثار عبارتاند از:
1. محروم ماندن از رحمت الهی و ورود قطعی به جهنم: خداوند در قرآن کریم،[1] دست خود را برای بخشش هر گناهی در روز قیامت باز گذاشته است، ولی شرک را استثنا کرده و آن را غیر قابل بخشش معرّفی کرده است. بنابر این، اگر فرد مشرکی بدون توبه از شرک خود، از دنیا برود، هیچ نقطه امیدی برای او وجود نداشته و قطعاً وارد جهنم خواهد شد و از رحمت خدا بینصیب خواهد ماند.
2. محروم ماندن از داشتن یار و یاور: شرک به خداوند باعث میشود که خدای تعالی، چتر حمایت خود را از سر آن شخص بردارد و او را به معبودهای ساختگی خودش که قادر بر حمایت کردن از کسی نیستند، واگذارد و به تعبیر قرآنی، مخذول شود.[2] این محرومیت هم در دنیا[3] و هم در آخرت[4] شامل اینگونه افراد میشود.
3. سقوط از درجه انسانیّت: خداوند حکیم در قرآن کریم، مشرکان را به کسی تشبیه کرده که از آسمان سقوط میکند و پرندگان گوشت بدنش را میربایند یا اینکه باد شدیدی او را به منطقه دوری پرتاب میکند.[5] این بدین معنا است که مشرک، از درجات والای انسانیت سقوط کرده و شیطان او را شکار میکند.[6]
4. نجاست و پلیدی باطنی: شخص مشرک، با اعتقاد به خدایان خود ساخته یا بدون اعتقاد به هر خدایی، درون خود را با اعتقادهای خلاف واقع آلوده میسازد و موجب پلیدی و نجاست باطنی خود میشود[7] که ممکن است این نجاست درونی، بر ظاهر و بدن او نیز تأثیرگذار باشد.
5. ناتوانی و ذلت: قرآن کریم، یکی از نتایج شرک را، ضعف و زبونی میداند و از شرک ورزیدن نهی میکند.[8] و این در حالی است که توحید عامل قیام و حرکت است.[9]
6. مذموم واقع شدن: شرک، مایه مذمّت و نکوهش است، چرا که یک خط روشن انحرافى است در برابر منطق عقل و کفرانى است آشکار در مقابل نعمت پروردگار، و آنکس که تن به چنین انحرافى دهد درخور مذمّت است.[10]
7. دوری از امنیّت و آرامش: مشرکان، به دلیل شرک ورزیدن به پروردگار عالم، به عنوان کسانی که خداوند دشمن آنها است،[11] آرامش از آنها سلب میشود، خصوصاً در هنگام جنگ با مسلمانان، ترس و وحشت را بر قلب آنان مسلّط میسازد تا مغلوب جبهه حق شوند.[12]
مسئله اثبات توحید که خود مقدمه اثبات دین و شریعت است، فقط از راه عقل و تفکّر قابل اثبات بوده و لذا برای رهایی از ورطه شرک و انحراف از توحید، باید از استدلالها و راههای عقلی و نقلی کمک گرفت. برخی از این دلایل و راهها را ذکر میکنیم.
1. تفکّر در آفرینش و مخلوقات موجب میشود تا انسان پی به وجود آفرینندهای ببرد که در علم و قدرت یگانه و بیهمتا است و کسی جز او شایستگی این مقام را ندارد و هر چه غیر او است همه نیازمند و مخلوقند و در همه امور خود محتاج به خالق و پرودگار خویش هستند.
2. اگر در عالم غیر از خداوند، خدایان دیگر وجود داشته باشد آسمانها و زمین دچار فساد و تباهی میشد؛[13] زیرا در این صورت، هر بخشی از عالَم، مخلوق خدایی مخصوص به خود بود و با تدبیر و خواسته آن خدای متعلق به خود اداره میشد و موجب میشد تا ناهماهنگی و چندگانگی در نظم جهان و اداره آن به وجود آید، حتی این امکان وجود خواهد داشت که هر خدایی برای گسترش قلمرو حکمرانی خود، به منازعه با دیگر خدایان بپردازد و در این زمینه از دیگران پیشی بگیرد که این کار جز نابودی و فساد، چیزی برای عالم به ارمغان نمیآورد.[14]
البته در این راه، همراهی با اولیای الهی و پیامبران، نقش مۆثری در شناخت حق و دوری از شرک ایفا میکند؛ چرا که یکی از رسالتهای این حجتهای الهی این است که، توانمندیهاى پنهان شده عقلها را آشکار سازند و آنها را پرورش دهند.[15]
3. توجه به نعمتهایی که خداوند به بندگان عطا کرده است؛ زیرا یاد نعمتهاى او انسان را به معرفت او دعوت میکند، و حسّ شکرگزارى را در انسان بر میانگیزد، سپس توجه به این نکته که این نعمتها بیقید و شرط نیست و در کنار آن خدا عهد و پیمانى گرفته، انسان را متوجه تکالیف و مسئولیتهایش میکند.[16]
پی نوشت:
[1]. نساء، 48
[2]. اسراء، 22.
[3]. احقاف، 28.
[4]. انعام، 94.
[5]. حج، 31.
[6]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 14، ص 373
[7]. توبه، 28.
[8]. اسراء، 22.
[9]. تفسیر نمونه، ج 12، ص 73
[10]. همان.
[11]. بقره، 98.
[12]. آل عمران، 151.
[13]. انبیاء، 22.
[14]. مۆمنون، 91
[15]. نهج البلاغة، صالح، صبحی، خطبه 1، ص 43
[16]. تفسیر نمونه، ج 1، ص 201.
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
سایت اسلام کوئیست
نهج البلاغة، صالح، صبحی، خطبه 1
تفسیر المیزان ج 14