تبیان، دستیار زندگی
منظور از نفس هم همان روح آدمى است كه مى‏تواند حالات و مراتب مختلفى به خود بگیرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

پاسخ به دو سؤال تفسیری

بهشت

انسان در معرض دو نوع خواسته است؛ گاهى به طرف خواسته‏هاى بد مى‏رود و حتى آن خواسته‏ها انسان را به طرف خود مى‏كشد و به او دستور مى‏دهد (نفس أمّاره) گاهى هم به طرف خواسته‏هاى خوب مى‏رود و او را به طرف نیكى مى‏كشد كه آن وقت به آن نفس لوّامه مى‏گویند. این نفس در مراحل عالى به جایى مى‏رسد كه نفس راضیه و مرضیه و مطمئنه مى‏شود.


در این مقاله به دو سۆال تفسیری پاسخ می دهیم:

سوال اول: منظور از دو بهشت (جنّتان) در قرآن چیست؟

خداوند مى‏فرماید: «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ فَبِأَىِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ؛ (الرحمن، 49 به بعد)

و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، دو بوستان (بهشتى) است. پس كدامیك از نعمت‏هاى پروردگارتان را دروغ مى‏انگارید؟

در ادامه در توصیف این دو بهشت، مى‏فرماید: «ذَوَاتَا أَفْنَانٍ؛ كه (آن دو بوستان) داراى (انواع درختان میوه و) شاخساران است.»

در آیات بعدى هم اوصاف دیگرى را تشریع مى‏كند، از جمله مى‏فرماید: «فِیهِمَا عَیْنَانِ تَجْرِیَانِ؛ در آن دو (بوستان) دو چشمه‏سار روانند.» در آیات بعدى میوه‏هاى آنها كه به صورت جفت است، اشاره مى‏كند.

دو نكته:

الف. مفسران در مورد این دو بوستان چند احتمال داده‏اند:

1. بهشت جسمانى و بهشت معنوى. (احتمال دیگر این است كه منظور بهشت مادى و بهشت رضوان الهى باشد. در روایات اشاره شده است كه مردم اعمال خود را تاجرانه یا به امید بهشت انجام مى‏دهند. به گروه اول بهشت مادى و به گروه دوم هر دو بهشت را مى‏دهند)

بعید نیست این احتمال به احتمال اول (بهشت جسمانى و معنوى) برگردد. رضوان الهى در حقیقت همان معنویتى است كه شامل حال اینها مى‏شود.

برخى از مفسران ترس از مقام خدا را به ترس از مواقف قیامت، ترس از حضور در پیشگاه او براى حساب، ترس از مقام علمى خدا و مراقبت دائمى او نسبت به انسانها یا ترس از دوزخ دانسته‏اند كه ممكن است همه این موارد به ترس از عدالت و داورى خدا باز گردد

2. بهشتى كه در مقابل اعمال به ما مى‏دهند و بهشتى كه لطف الهى است.

3. بهشت اطاعت و بهشت ترك گناه. (تفسیر نمونه، ج 23، ص 162)

مانعى ندارد كه همه این معانى درست باشد، حتى ممكن است اشاره به بهشت‏ها یا مراتب دیگرى از بهشت هم باشد كه خداوند در اختیار انسان هاى پارسا قرار مى‏دهد.

ب. اگر خدا محبوب ماست «وَالَّذِینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّاً لِلَّهِ؛(بقره، 165)

و[لى‏] كسانى كه ایمان آورده‏اند خدا را بیشتر دوست دارند.» و اگر خدا زیباترین كمال ها را دارد و انسان فطرتاً عاشق اوست، ترس از او چه معنایى دارد و چرا كسى كه از خدا بترسد، پاداش بیشترى دارد؟

پاسخ این است كه ترس از خدا به معناى ترس از ذات خدا نیست؛ ترس از مقام اوست. «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ جَنَّتَانِ؛ و براى كسى كه از مقام پروردگارش بترسد، دو بوستان (بهشتى) است.»

براى مثال اگر همسایه شما، قاضى باشد، چه بسا با او روابط خیلى خوبى داشته باشید؛ اما وقتى در دادگاه مقابل او قرار مى‏گیرید، از جایگاه او هراس دارید، چون ممكن است حكمى كه صادر مى‏كند، علیه شما (به فرض مجرم بودن) باشد.

هر مجرمى از مقام قاضى هراس دارد، هر چند خود قاضى بسیار رحیم و مهربان باشد.

در «وَلِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ» مقام پروردگار، مقام داورى و عدالت در روز رستاخیز است و ما مقابل خدایى قرار مى‏گیریم كه داور و عادل است.

از خدا مى‏ترسیم، چون كارهاى بدى داریم و در حقیقت ترس ما از مقام خدا، به معناى ترس از عدالت و داورى او و ترس از اعمال ناپسند خودمان است.

برخى از مفسران (المیزان، ج 19) ترس از مقام خدا را به ترس از مواقف قیامت، ترس از حضور در پیشگاه او براى حساب، ترس از مقام علمى خدا و مراقبت دائمى او نسبت به انسان ها یا ترس از دوزخ دانسته‏اند كه ممكن است همه این موارد به ترس از عدالت و داورى خدا باز گردد.

سوال دوم: آیه «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ» شامل حال چه كسانى مى‏شود؟

خداوند در آیاتى از سوره فجر مى‏فرماید:«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ ارْجِعِى إِلَى رَبِّكِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً فَادْخُلِى فِى عِبَادِى وَادْخُلِى جَنَّتِى؛ (فجر، 27)

اى جان آرام یافته! به سوى پروردگارت باز گرد در حالى كه (تو از او) خشنودى [و] مورد رضایت (او) هستى، پس در (سلك) بندگان (ویژه) من در آى، و در بهشت من وارد شو!»

کارشناس مسئول قرآن و عترت اداره آموزش و پرورش استان اصفهان : استقبال از مسابقات معارف اسلامی بی نظیر بوده است سال به سال بر تعداد دانش آموزان شرکت کننده افزوده می شود

توضیح آیه‏

آیه گویاى لطف ویژه خدا به بندگان خاص خود است و از آنها با عنوان (بندگان من) یاد مى‏كند و به طور مستقیم به میهمانى فرا مى‏خواند و رضایت خود را از آنها اعلام مى‏كند.

در این آیات چند ویژگى براى بندگان خاص خدا شمرده شده است:

1. نفس مطمئنّه دارند.

2. به سوى خدا یا ثواب و رحمت او باز مى‏گردند.

3. در سلك بندگان ویژه خدا مورد لطف قرار مى‏گیرند.

4. به بهشت الهى وارد مى‏شوند.

5. از پاداش ها و الطاف الهى راضى‏اند.

6. آنان و خدا از هم رضایت دارند.

منظور از نفس هم همان روح آدمى است كه مى‏تواند حالات و مراتب مختلفى به خود بگیرد.

نفس مطمئنه:

روحى كه در پرتو ایمان و یاد خدا آرامش مى‏یابد. به وعده‏هاى الهى كاملًا مطمئن است و در برابر حوادث اضطراب به خود راه نمى‏دهد.

نفس راضیه:

از خدا راضى است. چون مى‏بیند كه خدا به تمام وعده‏هایش عمل كرده و پاداش ها و نعمت هاى زیادى به او داده است. بندگان خاص خدا معمولاً به مقام رضا و تسلیم مى‏رسند و هر چه را خدا انجام بدهد، مى‏پسندند. این نفس، مرضیه هم هست، یعنى خدا هم از كار و عقاید این شخص راضى است.

توجه به روایت تفسیرى‏

این آیه بر دو نفر (كافى، ج 1، ص 224، ح 2) حمزه سید الشهداء (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام) تطبیق شده است.

امام صادق (علیه السلام) فرمود: سوره فجر، سوره حسین (علیه السلام) است (وسائل الشیعه، ج 6، ص 144) و هر كس آن را بخواند در بهشت در درجه او خواهد بود.

و نیز حكایت شده (بحارالانوار، ج 24، ص 93) كه مخاطب «یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ؛ اى جان آرام یافته!» شخص امام حسین (علیه السلام) است.

با توجه به اینكه اصل سوره مكى است، و حمزه (علیه السلام) در مدینه و امام حسین (علیه السلام) سالها بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله) در كربلا شهید شدند، نسبت دادن سوره به آن دو از باب تطبیق بر مصداق هاى روشن و كامل نفس مطمئنه است.

طبق برخى روایات، مقام نفس مطمئنه كامل‏ترین مقام نفس انسانى است و فقط كسانى كه به درجه خشوع برسند، مى‏توانند به این مقام نائل بشوند. آیه «رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِىَ رَبَّهُ» (بینه، 8) به هر دو مقام راضیه و مرضیه دلالت دارد.

اینكه اینها و خدا از هم راضى‏اند، اشاره به این مطلب است كه بنده به مرتبه عالى انسانیت رسیده و اراده‏اش از اراده خدا جدا نیست، چرا که هر چه خدا مى‏پسندد، او هم مى‏پسندد و جلوه حق شده است و چیز غیرالهى در وجودش نیست كه مورد رضایت نباشد. از همین باب در مورد أئمه (علیهم السلام) آمده است كه «شئنا، شاء الله؛ (بحارالانوار، ج 26، ص 7 و ص 14) هر وقت ما بخواهیم، خدا مى‏خواهد.»

در مورد حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم حكایت شده است (ارشاد القلوب، ج 2، ص 231 و 430) كه خشم او خشم پیامبر و خشم پیامبر هم خشم خداست و رضایت او رضایت پیامبر و رضایت او رضایت خداست. در حقیقت این نكته بازگشت به همین مطلبى مى‏كند كه بیان شد و یكى از احتمالات قوى در مورد آیه می باشد.

كاربردهاى واژه نفس در قرآن‏

این واژه گاهى به معناى شخص و بدن انسان است، مثل آیات قصاص «نفس بالنفس» در این آیات نفس را در مقابل نفس قرار مى‏دهد، منتها بیشتر اوقات منظور از نفس شخصیت، حقیقت و روح انسان است و روح خودش مراتبى دارد و تعبیرات متعددى از آن و مراتبش در قرآن آمده است. گاهى فرمود «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا» (شمس، 7) یا «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا قَدْ أَفْلَحَ مَن زَكَّاهَا» (شمس، 8 و 9)

طبق برخى روایات، مقام نفس مطمئنه كامل‏ترین مقام نفس انسانى است و فقط كسانى كه به درجه خشوع برسند، مى‏توانند به این مقام نائل بشوند. آیه «رَضِىَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ذلِكَ لِمَنْ خَشِىَ رَبَّهُ» به هر دو مقام راضیه و مرضیه دلالت دارد

در این آیات خداوند به نفس انسان و حالت تسویه‏اش سوگند یاد مى‏كند كه خدا و فرشتگان خوبی ها و بدی ها را به او الهام‏ مى‏كنند و از «نفس ملهمه» و «نفس مسوّمه» یاد مى‏كند. در سوره قیامت هم «لَا أُقْسِمُ بِیَوْمِ الْقِیَامَهِ وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَهِ» (قیامت، 1 و 2)

به «نفس لوّامه» سوگند مى‏خورد؛ نفسى كه انسان را هنگام انجام كار زشت سرزنش و دچار نوعى عذاب وجدان مى‏كند. گاهى هم سخن از نفس اماره است، مثل «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَهُ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّى» (یوسف، 53) یعنى نفس انسان بسیار به كارهاى بد فرمان مى‏دهد.

نفس دو سویه است؛ از یك جهت كارهاى نیك به او الهام مى‏شود و از جهتى كارهاى بد. طبق برخى روایات ذیل آیات سوره مباركه ناس، گویا نفس انسان دو گوش دارد كه در یكى الهامات شیطانى و در دیگرى الهامات الهى توسط فرشتگان دمیده مى‏شود.

براساس تعبیر دیگر «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا» (شمس، 8)

انسان در معرض دو نوع خواسته است؛ گاهى به طرف خواسته‏هاى بد مى‏رود و حتى آن خواسته‏ها انسان را به طرف خود مى‏كشد و به او دستور مى‏دهد نفس أمّاره گاهى هم به طرف خواسته‏هاى خوب مى‏رود و او را به طرف نیكى مى‏كشد كه آن وقت به آن نفس لوّامه مى‏گویند. این نفس در مراحل عالى به جایى مى‏رسد كه نفس، راضیه و مرضیه و مطمئنه مى‏شود.

گاهى اوقات انسان نفس بد فرما و أماره خود را سركوب مى‏كند و به طرف كارهاى نیك مى‏رود. مراتب عالى راضیه و مرضیه و مطمئنه را مى‏پیماید. گاهى هم انسان به نداى نفسى كه الهام به نیكى مى‏كند گوش نمى‏دهد و به نفس اماره میدان مى‏دهد. پس همه این مراتب به صورت بالقوه در وجود انسان هست و به عهده انسان است كه یكى را به فعلیت برساند.

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان       


منبع: شبنم مهر ـ محمد علی رضایی اصفهانی

مطالب مرتبط:

بی حیا باش و هر چه خواهی کن!

احساس منیت در مقابل ولی؟!

شهوت تنها بعد جنسی ندارد !