تبیان، دستیار زندگی
نگاهی مقایسه ای به اصول و راهبردهای سیاست خارجی دولت آقایان روحانی و احمدی نژاد
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سیاست خارجی تهاجمی و یا تنش زدایی


نگاهی مقایسه ای به اصول و راهبردهای سیاست خارجی دولت آقایان روحانی و احمدی نژاد


سیاست خارجی

سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران همواره تابعی از عوامل و نهادهایی بوده است كه در روند تصمیم‌گیری و اتخاذ راهبردهای كلان آن تاثیر می‌گذاشته است.  سمت و سوی سیاست خارجی ایران علاوه بر مراجع اصلی تاثیرگذار مانند مقام معظم رهبری از تغییر دولت‌ها نیز متاثر می‌شده است. این تغییر دولت‌ها بسته به مشی سیاسی آن نتایج متفاوتی را در اتخاذ سیاست‌های كلی برجای می‌گذاشت. دولت اصول گرا ی احمدی نژاد  با اتخاذ سیاست های تهاجمی در سیاست خارجی به نوعی به سیاست آرمان گرایی در اوایل انقلاب بازگشت.

آقای احمدی‌نژاد در مبارزات انتخاباتی در سال 1384 شعار اصلی و محوری برنامه‌های خود را عدالت‌طلبی اعلام كرد. این برنامه انتخاباتی از نظر وی كاملا انقلابی و اصلاح‌طلبانه بود.  احمدی‌نژاد در هر فرصتی كه به دست می‌آورد به عنوان شخصیتی كه وظیفه الهی دارد بر عدالت محوری تاكید می‌كرد. به طور مثال در سالگرد ارتحال رهبر انقلاب در 14/3/1386 كشورهای جهان را به صلح و عدالت فراخواند و كشورهایی را كه به این ندا پاسخ ندهند، فرعون‌ها و نمرود‌ها خواند. در جایی دیگر می‌گوید: "داشتن نگاه هدفمند بر جهان، عدالت و مهرورزی جزو اصول اولیه سیاست خارجی ما است، بدین خاطر ماموریت سیاست خارجی و رسالت جمهوری اسلامی در اصلاح نظام حاكم بر جهان مبتنی بر عدالت، خداپرستی و عشق و مهرورزی و انصاف است. "نامه‌های رییس دولت نهم به روسای جمهوری امریكا، فرانسه و صدراعظم آلمان، در همین راستا (آرمانگرایی) قرار می‌گیرد.  به عبارت دیگر دولت نهم با توجه به آرمانگرایی خود حتی سعی كرد زمینه‌های بر پایی حكومت عادلانه جهانی از طریق احیای مجدد تمدن اسلامی را فراهم كند .

نارضایتی از ساختار نظام بین‌المللی و تلاش جهت اصلاح و تغییر این ساختار دولت  احمدی نژاد را به عنوان ناجی نوع بشر به تصویر می کشید.

تسلط گفتمان آرمانگرایی اصول محور بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این دوره را می‌توان متاثر از عوامل متعدد داخلی و بین‌المللی دانست. مساله هسته‌یی ایران، افزایش فشارهای بین‌المللی در این مورد و بازرسی‌های متعدد نمایندگان آژانس از مراكز فعال در امر فرآوری هسته‌یی در كشور را می‌توان یكی از آن عوامل دانست. به طوری كه احمدی‌نژاد به عنوان رییس‌جمهور بارها در سخنرانی‌های خود از عقب‌نشینی‌ها و سیاست مماشات آقای خاتمی در این مورد انتقاد كرده و بر حقوق هسته‌یی كشور پافشاری كرده‌اند.

تسلط گفتمان آرمانگرایی اصول محور بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در این دوره را می‌توان متاثر از عوامل متعدد داخلی و بین‌المللی دانست. مساله هسته‌یی ایران، افزایش فشارهای بین‌المللی در این مورد و بازرسی‌های متعدد نمایندگان آژانس از مراكز فعال در امر فرآوری هسته‌یی در كشور را می‌توان یكی از آن عوامل دانست. به طوری كه احمدی‌نژاد به عنوان رییس‌جمهور بارها در سخنرانی‌های خود از عقب‌نشینی‌ها و سیاست مماشات آقای خاتمی در این مورد انتقاد كرده و بر حقوق هسته‌یی كشور پافشاری كرده‌اند. در همین راستاست كه در دوره آرمانگرایی اصول‌محور شاهد تعلیق كلیه همكاری‌های داوطلبانه هسته‌یی با نهادهای بین‌المللی و جلوگیری از ـ به تعبیری- باج‌خواهی بیش از اندازه كشورهای غربی، همراه با نوعی ابرام و ایستادگی بر حقوق هسته‌یی هستیم، كه سه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریم‌هایی را برای كشور تاكنون به دنبال داشته است. و همچنین با توجه به نگرش احمدی‌نژاد به مسائلی چون حقوق بشر، تروریسم و صلح اعراب و اسراییل، به نظر می‌رسد كه او مایل بود و سعی می‌كرد هژمونی فكری خود را از طریق سیاست ارشادی بر منطقه خاورمیانه اعمال نماید. در واقع او بیش از هر امری قایل به رسالت خویش برای استیفای حقوق و مصالح عالیه امت اسلامی است و در این رهگذر توجه چندانی به محذورات جامعه جهانی ندارد .

اقای روحانی در مبارزات انتخاباتی در نقد سیاست خارجی تهاجمی احمدی تژاد  بیان داشتند: کشور ما امروز گرفتار یک اقتصاد در حال مرگ و سیاست خارجی مرده است.

محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه رویکرد سیاست خارجی دولت یازدهم را این چنین بیان می کند:

"مردم ایران با حضور عظیم در انتخابات ریاست جمهوری اخیر نشان دادند که می خواهند منافع خود را از طریق صندوق های رای و روند سیاسی  پیگیری کنند و نشان دادند به صندوق های رای اعتماد دارند و خواستار تعامل با جهان هستند. آنها خواستار ارتباط براساس احترام متقابل و تعامل سازنده هستند. این فرصتی نه تنها برای دولت جدید ایجاد کرد بلکه برای دولت های جهان نیز فرصتی است تا تلاش کنند به رویکرد حاصل جمع صفری که طی ده‌های اخیر در روابط خود با ایران پیش می بردند خاتمه دهند"

رییس جمهور در نخستین روز دولت خود و در مراسم تودیع و معارفه وزیر امور خارجه، بر تغییر شیوه در سیاست خارجی و البته نه راهبرد اصلی مبتنی بر عزت و مصلحت و حکمت تاکید کرد و آن را خواسته مردم در انتخابات 24 خرداد دانست.

به طور خلاصه می توان تفاوت بین سیاست تهاجمی احمدی نژاد و سیاست تنش زادیی روحانی را این چنین بیان کرد

1-      تعامل به جای تهاجم

رئیس جمهور قبلی ، با نفی روش های گذشته در سیاست خارجی و با شعار دیپلماسی تهاجمی مدعی بود  طرحی نو درمی اندازد. محمود احمدی نژاد با همین نگاه در مجمع عمومی سازمان ملل ایده نفی هولوکاست را مطرح کرد و اصالت واقعه 11 سپتامبر 2001 را زیر سوال برد.

اما روحانی می گوید  "سیاست خارجی"  موضوع مناسبی برای به هیجان آوردن جمعیت و کف و تکبیر گرفتن نیست؛ چرا که باید بر پایه منافع ملی تعریف شود نه خوشامد جمعیتی که احساسات شان برانگیخته شده است.  بنابراین نخستین مولفه تغییر سیاست خارجی در دولت تازه دیپلماسی مبتنی بر تعامل به جای تهاجم است. این شیوه البته الزاما متضمن نفی همه شیوه های تهاجمی نیست و چه بسا در مواقعی با رعایت ادبیات دیپلماتیک و با ملاحظات خاص ، صورت پذیرد و مناسب هم باشد ولی مهم این است که تعامل و تهاجم ، هر کدام در جای خود به کار گرفته شوند و این گونه نباشد که یکی به نفع دیگری ، کاملاً تعطیل شود.

در دولت تازه دیپلماسی مبتنی بر تعامل به جای تهاجم است. این شیوه البته الزاما متضمن نفی همه شیوه های تهاجمی نیست و چه بسا در مواقعی با رعایت ادبیات دیپلماتیک و با ملاحظات خاص ، صورت پذیرد و مناسب هم باشد ولی مهم این است که تعامل و تهاجم ، هر کدام در جای خود به کار گرفته شوند و این گونه نباشد که یکی به نفع دیگری ، کاملاً تعطیل شود.

2-      پرهیز از شعار

مولفه قابل تغییر یا لازم التغییر دیگر، اجتناب از شعار زدگی در سیاست خارجی است.  دیپلماسی عرصه تعامل است و با شعار نسبتی ندارد مگر آن که شعارها سنجیده و محدود و با مصارف مشخص باشند.

3-      توجه دوباره به غرب

دولت نهم در بدو استقرار خود سیاست نگاه به شرق را در پیش گرفت. به این معنی که به جای صرف وقت برای مذاکره با سه کشور اروپایی - فرانسه و آلمان و بریتانیا - نگاه از آنها برگیرند و سراغ چین و روسیه و هند بروند.

4-      واقع گرایی و مصلحت گرایی

اگر سیاست را فن ممکنات و علم مقدورات بدانیم جایی برای خیال پردازی و آرمان گرایی در آن باقی نمی ماند.  لذا بازگشت به واقع گرایی، یکی از مهم ترین الزامات تغییر در دیپلماسی است.واقع گرایی با درک درست موقعیت کشور و باور به بازی برد-برد تحقق می یابد.

اهمیت واقع گرایی چنان است که با همه ایدئولوژی زدگی سیاست خارجی در ایران شاهد بوده ایم که در مناقشه های بین المللی و مواردی مانند جنگ ارمنستان و آذربایجان یا کشتار مسلمانان در چین ، جایی برای آرمان گرایی باقی نماند.

نکته درست را در باب اهمیت واقع گرایی در سیاست خارجی را در جریان مناظرات انتخاباتی ، از زبان دکتر ولایتی و خطاب به سعید جلیلی شنیدیم که "دیپلماسی کلاس فلسفه نیست که شما بروید و بگویید منطق ما را پذیرفتند."

نکته این که رأس و بدنه دستگاه دیپلماسی در دو دولت قبل ، در مباحث دیپلماتیک سر رشته داشتند ولی رأس دولت و حلقه پیرامونی آن ، اساساً کاری با مباحث کارشناسی و مناسبات دیپلماتیک نداشت و وقعی هم به نظرات تخصصی این حوزه نمی نهاد و همین امر ، گاه به تنش هایی در درون دولت می انجامید که نهایتاً به ماجرای سنگال انجامید!

5-      همسایگان به جای آمریکای لاتین

روابط ایران با کشورهای آمریکای لاتین در دو دولت گذشته توسعه یافت. هر چند رابطه با دولت های ضد آمریکایی از آغاز در دستور کار جمهوری اسلامی بوده اما هیچ گاه به اندازه 8 سال گذشته نبوده است چندان که هوگو چاوز به نام و چهره ای کاملاً آشنا در ایران بدل شد.

توجیه این روابط مانور در حیاط خلوت آمریکا از یک طرف و تشویق به رای موافق با ایران در مجامع جهانی به اضافه امکانات بالقوه این کشورها در دور زدن تحریم ها بود.

دولت جدید اما اعلام کرده همسایگان ایران را ترجیح می دهد که شمار آنان با احتساب مرزهای خاکی و آبی به 15 کشور می رسد.  در رویکرد تازه کشورهای همسایه جای آمریکای لاتین را می گیرد.

محبوبه شهرابی

بخش سیاست تبیان

مطالب مرتبط:

دیدگاه روحانی در سیاست خارجی و فرصت پیش رو

راهبردهای سیاست خارجی ایران در دوران وزارت ظریف

سیاست خارجی ایران در آوردگاه تحولات عربی