تبیان، دستیار زندگی
اصول عقاید شیعه شامل توحید، عدل، معاد، نبوت و امامت است. عدل اگرچه جزء صفات الهی و در عقاید مانند دیگر صفات الهی باید در توحید بحث شود ولی به خاطر اهمیت آن جداگانه ذکر شده است. اما علت اهمیت آن این است که صفت عدل باعث جدایی کلامی عدلیه (شیعه و معتزله) از
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

عدل خدا از منظر شیعه و اشاعره

عدل

اصول عقاید شیعه شامل توحید، عدل، معاد، نبوت و امامت است. عدل اگرچه جزء صفات الهی و در عقاید مانند دیگر صفات الهی باید در توحید بحث شود ولی به خاطر اهمیت آن جداگانه ذکر شده است. اما علت اهمیت آن این است که صفت عدل باعث جدایی کلامی عدلیه (شیعه و معتزله) از گروه اشاعره می شود.


صفتی که نفی یا اثبات آن نتایج متفاوت و متضادی دارد. البته باید گفت اشاعره عدل خداوند را نفی نمی کنند، بلکه می گویند عدل آن است که خداوند انجام می دهد اگرچه از نظر عقل ظلم باشد!

در این مقاله برخی مصادیق و شاخه های کلی عدل الهی برشمرده می شود و در ادامه در مورد عدل الهی به یک سوال پاسخ خواهیم داد:

برخی مصادیق و شاخه های كلی عدل الهی

برخی از مصادیق عدل خداوند عبارتند از:

1- عدل تكوینی(عدل در آفرینش و تدبیر): منظور این است كه خداوند متعال هركسی را به اندازه آنچه استحقاق دارد،وجود و استعداد و كمالات وجودی عطا می كند و از مواهب و نعمت ها ارزانی می دارد.

2- عدل تشریعی: به این معنا كه خدا موجوداتی را كه شایستگی دریافت كمالات عقلانی و معنوی دارند را از هدایت های تشریعی برخوردار ساخته و معارف و تعالیم دینی را كه تأمین كننده نیازها  وپرورش دهنده استعدادهای آنان است را از طریق عقل و وحی به آنها آموخته است. به عبارت روشنتر خداوند از یك سو در وضع تكالیف و جعل قوانینی كه سعادت بشری در گرو آن است اهمال نمی ورزد و ازسوی دیگر هیچ انسانی را به آنچه مقدورشان نیست مكلف نمی سازد یعنی تكلیف بمالایطاق نكرده است.

3- عدل جزایی: معنای عدالت جزایی درخداوند این است كه در مقام پاداش میان نیكوكاران و ستمكاران فرق می گذارد. برپایه عدل كیفر می دهد و جزای هر انسانی را متناسب با اعمالش مقرر می كند و از پاداش نیكوكاران نیز نمی كاهد و آنچه را شایسته آنان است و به آنها وعده داده، به آنان عطا خواهد نمود.

طرح یک سوال: چرا از بین صفات خداوند تنها صفت عدل، جزء اصول دین شمرده شده است؟

اصول عقاید مکتب اهل بیت شامل توحید، عدل، معاد، نبوت و امامت است. همه ی مسلمانان در توحید و معاد و نبوت با هم اتفاق دارند ولی در مساله ی عدل و امامت بین مذهب شیعه ی اثنی عشری و سایر فرق اسلامی (غیراز معتزله که در مساله عدل با شیعه متفق است ) اختلاف وجود دارد.

فشار حکومت عباسی بر معتزله و عقل گراها از زمان متوکل تا زمان مقتدر که بین سال های 295 تا 320 حکومت کرد ادامه داشت در همین فاصله (295 تا 320) بود که ابوالحسن اشعری از مکتب اعتزال توبه کرد و به مسلک اهل حدیث وارد شد، عقیده ای که مورد قبول و تأثیر خلفاء عباسی و بعد از آن پادشاهان سلجوقی بود

عدل اگر چه از صفات خداوند است و در اصطلاح علم عقاید لفظ توحید شامل عدل و دیگر صفات خداوند می شود ولی از آنجا که مسأله ی عدل از مسائل مهمی است که سبب جدایی اشاعره و عدلیه (شیعه امامیه و معتزله که قایل به عدل الهی هستند) شده است، و آثار زیادی بر آن بار می شود، عدل را به طور جداگانه، بحث کرده و جزء اصول عقاید آورده اند. مذاهب اصلی کلامی جهان اسلام به سه دسته ی اشاعره، معتزله و شیعه تقسیم می شوند. معتزله و شیعه را چون قایل به عدل الهی هستند «عدلیه» می خوانند.[1]

شیعه

معنای عدل:

اعتقاد به عدل از شعب اعتقاد به حسن و قبح عقلی است.[2] عدلیه معتقدند که افعال صرف نظر از انتساب تکوینی و تشریعی آنها به خدای متعال متصف به حسن و قبح است. و عقل انسان تا حدودی می تواند جهت حسن و قبح افعال را درک کند. یعنی خداوند کار قبیح انجام نمی دهد، این بدان معنا نیست که (العیاذ بالله) به خدا فرمان دهد و امر و نهی کند، بلکه به این معنا است که صدور کار قبیح از خداوند متعال  محال است. البته نظرات معتزله در این میان دارای ضعف هایی است که در جای خود باید بررسی شود «ولی عقیده ی شیعه با تبعیت از معصومین همین است».[3] با این توضیح عدل از صفات ثبوتیه کمالیه خداوند است،[4] یعنی خداوند ظلم نمی کند و فعل قبیح و مخالف عقل سلیم انجام نمی دهد.[5] عدلیه با قاعده ی حسن و قبح عقلی بعضی از قواعد کلامی را مانند قاعده ی لطف با وجوب شکر منعم، مسأله جبر و اختیار و نتیجه ی آن را ثابت کرده اند.[6]

اشاعره، تاریخ و عقاید:

اشاعره به طرفداران «ابوالحسن اشعری» که از اهالی بصره بود، اطلاق می شود، وی سال ها جزء شاگردان برجسته ی ابوعلی جبائی (شیخ معتزله) بود، اما از استاد کناره گرفت و مذهب کلامی جدیدی را تأسیس کرد. بزرگترین اختلافی که باعث جدا شدن وی از معتزله شد بحث عدل و خلق قرآن است. این جدایی در سال 300 هـ اتفاق افتاد.[7] شیوه ی اشعریان در مقابل روش معتزله که شیوه ی برهان و کلام بود طریقه ی «اهل سنت» را تأیید و تقویت نمود.

در بیشتر بلاد اسلام، مذهب عامه ی اهل سنت و جماعت، مذهب اشعری است.[8]

در رشد این مکتب کلامی و استیلاء بر دیگر مذاهب اهل سنت اغراض سیاسی بی تأثیر نبوده است. فشار حکومت عباسی بر معتزله و عقل گراها از زمان متوکل تا زمان مقتدر که بین سال های 295 تا 320 حکومت کرد ادامه داشت در همین فاصله (295 تا 320) بود که ابوالحسن اشعری از مکتب اعتزال توبه کرد و به مسلک اهل حدیث وارد شد، عقیده ای که مورد قبول و تأثیر خلفاء عباسی و بعد از آن پادشاهان سلجوقی بود.

خداوند از یك سو در وضع تكالیف و جعل قوانینی كه سعادت بشری در گرو آن است اهمال نمی ورزد و ازسوی دیگر هیچ انسانی را به آنچه مقدورشان نیست مكلف نمی سازد یعنی تكلیف بمالایطاق نكرده است

عقائد اشاعره:

ابوالحسن اشعری کلام خود را بر چهار رکن و هر رکن را بر ده اصل پایه ریزی کرد که به بعضی از اصول مربوط با بحث خودمان اشاره می کنیم:

خداوند خالق افعال بندگان است.

خداوند می تواند تکلیف به مالایطاق بکند (یعنی فعلی که عقلاً قبیح است انجام دهد).

خداوند می تواند مردم بی گناه را عذاب کند.

در صورت نبودن امام واجد شرایط اطاعت از احکام سلطان وقت لازم است.

صاحب گناه کبیره اگر بدون توبه از این عالم رود حکم او با خداست یا خداوند او را به رحمت خویش می آمرزد یا به شفاعت پیامبرش برساند.

همچنین می گویند: در عقل چیزی که دلالت بر حسن و قبح اشیاء داشته باشد وجود ندارد، بلکه آنچه را شرع نیکو بداند حسن و نیکو و آنچه را شرع زشت بداند قبیح و زشت است. یعنی خداوند می تواند (و قبیح نیست) که شخص مطیع را در آتش جهنم بیاندازد و مخلد در آن کند یا شخص گناهکار را به بهشت وارد کند. همه ی این التزامات باطل و تأثیرگذار در زندگی فردی و اجتماعی که از نفی حسن و قبح عقلی و بالتبع نفی عدل الهی سرچشمه می گیرد باعث شد برای تأکید این مطلب علماء مذهب اصل عدل الهی را جزء اصول عقاید ذکر نمایند.

البته لازم است گفته شود که اشاعره عدل خداوند را نفی نمی کنند اما عدل در کلام آنان یعنی آن چیزی که خدا انجام می دهد و عقل هیچ راهی به تشخیص آن ندارد.

پی نوشتها:

[1] آموزش عقاید، آیت الله مصباح یزدی، ص 161.

[2] ملل و نحل، آیت الله سبحانی، ج 2، ص 332.

[3] آموزش عقاید، ص 162.

[4] ترجمه بدایة المعارف، ج 1، ص 112.

[5] اصل الشیعه و اصولها، شیخ محمد حسین آل کاشف الغطاء، ص 74.

[6] همان، ص 75.

[7] فرهنگ فرق اسلامی، محمدجواد مشکور، ص 54.

[8] همان، ص 56.

فرآوری: آمنه اسفندیاری      

بخش اعتقادات شیعه تبیان    


منابع:

سایت اسلام کوئیست

سایت معارف قرآن

مطالب مرتبط:

عدل خدا و هدایت عده ای و گمراهی سایرین

گرسنگان سومالی، ثروت غرب، عدل خدا

آیا توبه با عدل خدا می سازد؟

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.