تبیان، دستیار زندگی
پژمان جمشیدی در روزهایی كه سینما و تلویزیون با معضلی به نام ستاره سازی مواجه است، با سریال «پژمان» ستاره شد و شهرتی بیش از جمشیدیِ ِ فوتبالیست بدست آورد. به بهانه حضور او در آتش بس 2 مروری کرده ایم بر زندگی هنری او که باعث شد سال 92 نامش حسابی سر زبان ها
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : احمد رنجبر
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فوتبالیستی که بازیگر خوبی شد


پژمان جمشیدی در روزهایی كه سینما و تلویزیون با معضلی به نام ستاره سازی مواجه است، با سریال «پژمان» ستاره شد و شهرتی بیش از جمشیدیِ ِ فوتبالیست بدست آورد. به بهانه حضور او در آتش بس 2 مروری کرده ایم بر زندگی هنری او که باعث شد سال 92 نامش حسابی سر زبان ها بیفت.

فوتبالیستی که بازیگر خوبی شد

این هم از حكایت های جذاب چرخ روزگار است. یك عمر در زمین فوتبال بدوی و آمالات را در توپ گرد جست و جو كنی اما روزی ستاره بختت بدرخشد كه كسی حتی گذشته ات را به روشنی به یاد نیاورد. پژمان جمشیدی عمرش را برای فوتبال گذاشت؛ در سنی مسیرش را انتخاب كرد كه خیلی از نوجوان ها رویای ستاره شدن در سینما و تلویزیون را در سر می پروراندند. پژمان اما فارغ از وسوسه نور و دوربین ، هم و غمش رسیدن به محبوبیتی همپای ستاره های مستطیل سبز بود. خوب پیش می آید اما اقبالش در پرسپولیس و تیم ملی چندان بلند نیست. در چرخشی محتوم سال های پایانی عمر فوتبالی اش در تیم های نه چندان مطرح لیگ تمام می شود و  آن قدر بر موقعیتش آگاه است كه حتی توقع بازی خداحافظی ندارد. فوتبال ایران به مسیرش ادامه می دهد؛ اسم های تازه می آیند و پژمان هر روز بیش تر از اذهان محو می شود. در این سوی میدان، آن عشاق سینما همچنان به هر دری می زدند تا روزنه ای برای نفوذ پیدا كنند اما انگار راهی نیست و باید برای عمر از دست رفته چاره ای دیگر یافت . چرخ زندگی می چرخد و می چرخد تا جایی كه خیلی از این سینه چاكان بازیگری ،  نومید از مسیر پیش رو به راهی دیگر تغییر جهت می دهند .

روزگار درست همین جا بازی حیرت انگیزش را به نمایش می گذارد. پژمانِ فراموش شده در مسیری قرار می گیرد كه جماعتی یك عمر حتی نتوانستند به آن نزدیك شوند . ...

و حالا ایام به كام او است. چند بار كنداكتور شبكه سه بالا و پایین شد تا این كه مهرماه 92 سریال «پژمان» روی آنتن رفت. دور از ذهن بود حاصل تجربه جدید سروش صحت و برادران قاسمخانی تا این اندازه به كام پژمان جمشیدی باشد. سریال اما هر چه جلوتر رفت جمشیدی هم بیشتر توی چشم آمد ؛ نتیجه از یك اتفاق فراتر بود.

رفتارش جلوی دوربین نشان از یك بازیگر پخته داشت. گویی او در مستطیل سبز تمرین بازیگری در قاب جادو می كرده! و البته داشت مزد نترسیدنش را می گرفت. در قالب نقشی فرو رفته بود كه مرزی برای تفكیك با منِ واقعی اش وجود نداشت. كمتر سراغ داریم كسی كه حاضر باشد برای خنداندن دیگران به آبرویش چوب بزند و به گونه ای بر مرز باریك واقعیت و حقیقت قدم بگذارد كه هم پایمال نشود و هم دیگران به سرنوشت تلخش لبخندی بزنند. جمشیدی پیه سرزنش فوتبالی ها را هم به تن مالید. بی محابا اجازه داد نماینده قشری باشد كه علیرغم محبوبیت اما تصور چندان جالبی درباره زندگی شخصی شان نزد عامه مردم وجود ندارد. «پژمان» تمام شد و جمشیدی تولدی دوباره پیدا كرد. موفقیت این سریال در نظر قاطبه مردم به پای او نوشته شده و حالا او است كه كامش از حلاوت یك خودزنی شیرین است.

بیاد بیاورید حضور دوباره او در میدان فوتبال را به بهانه بازی خداحافظی مهدوی كیا. او در میان خیل ستاره های محبوب پرسپولیس و میلان تشویق شد ؛ خیلی بیشتر از دوران اوجش. «جمشیدی یوزپلنگ» این بار حقیقت داشت هر چند در حد یك شوخی دوست داشتنی.

«پژمان» تمام شد و جمشیدی تولدی دوباره پیدا كرد. موفقیت این سریال در نظر قاطبه مردم به پای او نوشته شده و حالا اواست كه كامش از حلاوت یك خودزنی شیرین است.

بعد از «پژمان» در تله فیلم «شرف خانواده فاضل» بازی كرد و خیلی زود پیشنهاد یك تئاتر را پذیرفت. به طرز عجیبی بعد از اجرای «بادی که تو را برد مرا خشک کرد» با استقبال مردم روبرو شد و او بود كه میان جمعیت برای دادن امضا قرار گرفت. جمشیدی روی صحنه هم خوب ظاهر شد و نشان داد استعدادش در «پژمان» حاصل اتفاق نبوده.  قول داده بود اگر قصد ادامه بازیگری داشته باشد، نقش بعدی اش كاملا متفاوت از «پژمان» باشد. اتفاقی كه در تئاترش رخ داد و تماشاگران را غافلگیر كرد؛‌ نقشی جدی روبروی بهاره رهنمای ِ كاركشته .

حتی از این هم فراتر عمل كرد و در نقش تئورسین هم حاضر شد؛ از تفاوت صحنه  و دوربین گفت و حتی به شیوه فوتبالی اش متلكی به دایره تنگ تئاتر و شكایت  همیشگی این جماعت از حضور سینمایی ها انداخت: «من همیشه این را می‌دانستم که تئاتر جای محترمی است و آدم‌هایی که از تئاتر می‌آیند، بسیار آدم‌های محترمی هستند اما این موضوع را نمی‌دانستم که عرصه تئاتر آنقدر محصور است‌، فحش‌هایی که برای بازی در این کار به من دادند،‌ زمانی که در پرسپولیس بازی می‌کردم از علی پروین نخورده بودم!»

طعم شهرت دوباره به دهان جمشیدی مزه كرده. قدم در راهی گذاشته كه حكم ره یك شبه برایش داشته و نمی خواهد با تصمیمی اشتباه مجبور شود از اولین دوربرگردان به مسیر قبل بازگردد. انتخاب هایش از همین جنس است و از آن سو هنوز تماشای بازی اش برای مخاطبان وسوسه برانگیز. حضورش در «آتش بس 2» همان قدر در رسانه ها می پیچد كه خبر بازی بهرام رادان در این فیلم. هنوز این سوال جلوی اسم او هست كه آینده بازیگری اش چه سمت و سویی خواهد داشت؟ او واقعا بازیگری حرفه ای است یا داشته هایش از جایی تمام می شود؟ هر چه هست فعلا كه زمانه بر وفق مرادش می چرخد.

احمد رنجبر

بخش سینما و تلویزیون تبیان


مطلب مرتبط:

«پژمان» به روایت جمشیدی