خیبریون درخیبرجنگیدند
محسن رضایی، یکی از طراحان بزرگ عملیات خیبر بوده برایمان از خیبر و خیبریان میگوید: «برای اینکه بن بست جنگی ای که بعد از آزادسازی خرمشهر به وجود آمد بود را از میان برداری و راه پیروزی رزمندگان اسلام در عملیاتها دوباره باز شود عملیات خیبر اجرایی شد. ماجرا از این قرار بود که اصولاً ایران اگر میخواست با اصول و قواعد رزم کلاسیک بجنگد، امکانات این جنگ را در اختیار نداشت. مثلا اگر طبق اصول جنگ کلاسیک، نیروهایمان وارد عمل میشدند و برای بازپسگیری بخشهای تصرف شده توسط دشمن اقدام میکردند. برای این کار در مرحله اول ما نیاز به نیرویی داشتیم که تعدادشان سه برابر نیروهای دشمن باشد. یعنی در مقابل هر لشکر عراق، سه لشکر ایرانی باید حمله میکرد. خب، این توان را ما نداشتیم.»
وی در ادامه افزود: «راه دیگر هم این بود که با برتری هوایی به دشمن متجاوز یورش ببریم. اما باز هم هواپیماهای ما به دلیل تحریم قطعات و تجهیزات در اختیار نداشتند. به همین خاطر نیروی هوایی هم نمیتوانست، برتری هوایی تاکتیکی را برای رزمندگان فراهم کند. خلبانهای با ایمان، شجاع، دلیر و شهادت طلب ما به عمق خاک دشمن میرفتند اهداف استراتژیک را بمباران میکردند. اما تعداد هواپیماها و تعداد موشکها آنقدر کم بود که به هدف غایی نمیرسیدیم» .
رضایی با اشاره به توانمندیهای خلبانان سلحشور نیروی هوایی در ادامه گفت: «البته راه سومی هم وجود داشت که بتوانیم دشمن را از خاک برانیم و نتیجه عملیاتها را به نفع خودمان کنیم. این کار نیاز به یک آتش توپخانه قوی داشت. به ای صورت که با آتش توپ خانه، موانعی مثل سیمهای خاردار، میدانهای مین، سنگرها و پدافندهای دشمن را از میان بر میدارد و با میلیونها گلوله توپخانه همه این موانع را له کند و بعد از آن لشکرهای زمینی یورش ببرد. این کار باعث میشد که در جنگ ما با کمترین تلفات بهترین نتیجهها را بگیریم. اما متأسفانه ما باز هم آتش توپخانهای با این قدرت در اختیار نداشتیم. اینها همه در حالی است که برادران ارتشی ما در جنگ به همه تاکتیکهای جنگی واقف بودند. اما به خاطر بود امکانات و تجهیزات کافی اینگونه نبردها در جنگ تحمیلی عملی نبود. پس باید طوری دیگری میجنگیدیم. با روشی دیگر. باید شیوه جنگی نوینی خلق میشد جنگی متفاوت و قوی.»
در عملیات خیبر ما باید طوری دیگری میجنگیدیم. با روشی دیگر. باید شیوه جنگی نوینی خلق میشد جنگی متفاوت و قوی
وی در ادامه با توجه به ضرورت انجام عملیات خیبر افزود: «بعد از فتح خرمشهر به محض اینکه به مرز دشمن رسیدیم جنگ به بن بست کشیده شد. عملیات رمضان را انجام دادیم اولین شکست را متحمل شدیم. بعد از آن عملیات والفجر مقدماتی را اجرایی کردیم. باز هم شکست خوردیم، وقتی احساس کردیم دیگر جنگ به بن بست رسیده. باید تدبیر میکردیم که چگونه از این مخمصه رزمندگان را خارج کنیم. از طرفی تصور ناکامیهای سال اول جنگ همه را به این فکر فرو برده بود که مبادا باز با حملهای دیگر شکست بخوریم و شکستها دوباره تکرار شود. در این میان ذهنها به سمت یک منطقه در خوزستان بود که بین شهرستان بستان هورالهویزه و شلمچه واقع شده بود.»
به گفته این سردار جنگ تنها یک راه رهایی باقی مانده بود، آن هم نفوذ به دشمن از طریق هور بود. قرار بود این کار بزرگ در قالب عملیات خیبر شکل بگیرد. «انجام عملیات از طریق هورالهویزه امتیازات زیادی داشت. یکی اینکه این مرز تورفتگی به سمت عراق دارد. دیگر اینکه این سرزمین 30 کیلومتر خشکی و 30 کیلومتر آب و باتلاق بود که اگر رزمندگان این مسافت را طی میکردند. 60 کیلومتر وارد خاک عراق میشدند با این کار یک حفره بزرگ در دل دشمن به وجود میآمد که از این حفره میشد عملیاتهای متعددی را علیه ارتش بعث عراق سازماندهی کنیم.» عملیات خیبر و کیلومترها پیشروی در عمق دشمن از طریق هور در اسفند ماه سال 62 با رشادتهای رزمندگان شهادت طلب اسلام به تحقق پیوست و جنگ از بن بست خارج شد.
فرآوری:سامیه امینی
بخش فرهنگ پایداری تبیان
منبع:مرکز مطالعات پژوهشی بعثت27