تبیان، دستیار زندگی
عبدالجبار کاکایی با سفر به هند و شرکت در شعرخوانی که به دعوت آکادمی ساهیتا، صورت گرفته بود، سفرنامه‌ای نوشته که در ادامه آورده ایم
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

گرسنگان چه زود تکثیر می‌شوند

سفرنامه عبدالجبار کاکایی به هند


عبدالجبار کاکایی با سفر به هند و شرکت در شعرخوانی که به دعوت آکادمی ساهیتا، صورت گرفته بود، سفرنامه‌ای نوشته که در ادامه آورده ایم

گرسنگان چه زود تکثیر می‌شوند

فتبارک الله ازین همه...

خلقت روی دور تند

و آدم در مضیق رزق حلال

گرسنگان چه زود تکثیر می شوند

هند به توان هند

وارد جمهوری خدایان شدم همین الساعه و این کلمه ها ی اول منظومه "جمهوری خدایان " ست که در فرودگاه نوشتم در مسیر رفت با آقای حداد عادل تصادفا همسفر شدم در طول مسیر در باره گشایش فضای فرهنگی و ایجاد شرایط امن برای شعر منتقد ایران با ایشان صحبت کردم ایشان هم سفری به علیگر دارند برای بزرگداشت امیر خسرو از ایشان خواستم داوری منصفانه کند و گفت پیداست حسن نیت دارید امیدوارم چنین باشد .کتابی از عبدالله مستوفی به همراه داشت که ساعتی محو نثر دلنشینش شدم نشر هرمس .

به دعوت آکادمی ساهیتا آمدم هند و فردا در روز اول فستیوال شعر خوانی دارم همراه تعدادی از شاعران کشور های دیگر الان سری به رستوران هتل جانپته زدم ، هتل محل اقامت .

برای این همه

کو ملک محاسب

سرسام می گیرد ملک العرش

گرسنگان چه زود تکثیر می شوند

1Mars

حدسم درست بود همراهان من در سفر هند که به دعوت آکادمی ساهیتا آمده اند همان چند شوریده ی خاص بودند که دیشب در رستوران دیدم روز اول برنامه تمام شد در سه نوبت شعر خوانی انجام شد من ناچار شدم مقدمات را به انگلیسی بگویم آن هم چند جمله فی البداهه که مثلا از شاعر افریقای جنوبی خواستم بیدار شود شعرم در باره ماندلا ست و سه قطعه شعر خواندم قطعه ی ماندلا طرف توجه همه قرار گرفت و به چند زبان ترجمه شد متن شعر را محسن کریمی برایم ترجمه کرده بود که روی مونیتور نمایش دادند امروز استرالیا و یمن و هند و موزامبیک وعمان و شعر خواندند و نمایش ریتم و حرکت و رقص بسیار جذاب بود

شاعران همه جا مثل همند مثل هم حرف می زنند مثل هم می خندند و مثل هم گاهی دیوانه بازی در می اورند هندی ها خیلی بی خیال و آرامند برای فستیوال جهانی شعر که با سر و صدای رسانه ای برگزار شد یک سالن صد نفری در نظر گرفته اند که تقریبا پر شده یک شاعر تایلندی آوانگارد هم آمده که گیس بلندی دارد و سیگار می کشد و عین بچه های دهه هفتاد خودمان از فرم در شعر حرف می زند....

2Mars

شاعران درعصر عسرت ، خلاصه حرفهای رییس آکادمی ساهیتا بود اشاره به جنگها و تروریسم و حوادث طبیعی مثل زلزله ی اندونزی و این که شعر باید زود تر از سیاست علاج دردها را بشناسد و میراث گرانسنگ بشری و عامل پیوندش که همین شعر است. این آکادمی با عنوان گرد همایی شاعران ساحل اقیانوس هند از اندونزی تا آفریقای جنوبی و استرالیا را دعوت کرده و سه روز بناست شعر خوانی باشد عمده شعر های امروز در باره ی آزادی و عشق بود بازار رد و بدل کردن کارت آدرس و کتاب هم گرم . زکریا آما تایا از تایلند شمس ال حق از بنگلادش ری خارا جوانشی از استرالیا ادوین تومبو از سنگاپور ریگا اوکاپی از موزامبیک محمد حاجی صالح از مالزی از جمله ی مهمان ها هستند و این آخری از شاعران نو گرای مالزی است به همراه عبداللطیف محی الدین ....

شعر تازه ای که امشب گفتم:

رفت

تنها نه از خاطرات من

از جالباسی کهنه

از هوای گرفته ی اتاق

از دستگیره ی در

از راه پله ای که آمده بود

از صدای زنگ در که به سرانگشتش دیوانه وار عاشق بود

از شمعدانی گوشه ی حیاط کوچکمان

رفت

تنها نه از خاطرات من

3Mars

به نظرم مهمترین تفاوت شعر با نثر و هر سخن دیگر هنگام خوانش و عرضه ی لحن آشکار می شود. شاعران هنگام خواندن شعر، با تانی وموسیقی کلام سعی می کنند شعرشان از متن سخنشان برجسته تر باشد ، بدون این که زبانهای مختلف را بدانی در فستیوال شعر ، حداقل تشخیص می دهی کجا آغاز شعر است . زیرا شاعران شعر را با لحنی که سروده اند ، می خوانند و این در همه ی زبان ها احساس می شود. دیگر این که شعر به فرضیه دادن و پیش داوری بسیار نزدیک است. شاعران سخنانی را می گویند که مردم برای گفتنش دل دل می کنند.

علاوه بر مجری اصلی فستیوال در أکادمی ساهیتا یکی به نام تشکیلاتی "چیر من"با اجرای تخصصی تر، برنامه شعر خوانی را اداره می کند . نوبت به شاعران عرب زبان که برسد از شر مترجم جیبی راحت می شوم.

آکادمی ساهیتا که میزبان اىن برنامه است تلاش می کند تا با ایجاد امکان ترجمه مرزهای هویت زبانی را در هند مادر کم رنگ کند و ملت واحد هندوستان را به هم بشناساند ما ایرانی ها چقدر از ادبیات اقوام اطلاع داریم

شاعر موزامبیکی مطلقا انگلیسی بلد نبود، دونفر زیر بغلش را گرفتند و ترجمه اش کردند، داشت از حال می رفت، شاعر عرب اماراتی قصیده ای خواند با وزن متفاعلن که گریه ای بود بر شکوه گذشته فرهنگی کشورش. دیگر این که ظاهرا مهیج خواندن شعر را باب کردم ، امروز همه با حرکت دست و سر شعر می خواندند. اغلب شعر ها با تنهایی شاعر و اسمان و ستاره و شبنم شروع می شود. تعابیری مثل آرمان های بر باد رفته، اردوگاههای کار اجباری، مقابر دست جمعی و جنگ از جمله مضامین شعر هاست . حاجی محمد صالح، شاعر مالزیایی تولد کشورش در کنار دریا و ایستادنش در برابر خورشید را توصیف کرد. شاعران هندی که نمایندگان زبان های گوناگون هند مادر هستند گاهی به سبک مداحان ما شعرشان را با آوا می خوانند ، دیگر این که موبایل ها آفت حال جمع بود ، اسم شعر یکی سایلنت بود اما موبایلش روی سایلنت نبود "چندرا پرکاش "مجری تخصصی برنامه امروز بود .

خانم آرسان یاگام در باره تاثیر فیس بوک و وب سایت ها در تغییر چهره شعر جهان و ارتباطات جدید صحبت کرد و اینکه با یک کلیک می شود همه جهان را به اتاق شخصی خویش کشید.

بیست ویک کشور در این نشست حضور دارند ، سهم هر کشور یک شاعر ...

نشست نقد ادبی با استقبال روبرو شد منتقدان هندی و افریقایی در باره چالش های امروز شعر جهان حرف زدند .

یکی از شاعران هند :

زمان جاری نیست

مردم جاری هستند

زندگی جاری ست

ابر با کت شکلاتی ش جاری شده..

سخن پدرم بود

وقتی در ایوان ایستاده بود

چون تندیسی سر به فلک کشیده...

بقیه ی شعر را با دیکشنری ترجمه کردم:

روز بعد به سمت ما برگشت و در حالی که خورشید غروب می کرد گفت:

خداحافظ زندگی

مثل باغبانی که درختانش را هرس کرده باشد

ناگهان همه چیز تمام شد

چالش بر سر شعر به مجادله کشید و پیدا بود که اینجا هم بر سر محتوا و هم فرم با هم اختلاف دارند چیزی که برایم جالب بود واکنش هیجان زده ی دانشجویان هندی به شعر های سنتی و برخورد منفعلانه با شعر های آوانگارد بود

بین برنامه فرصتی برای نوشیدن چای و قهوه و بیسکویت بود میل به آشنا شدن با هم بیداد می کند برای من که دیر جوش و کم حرفم تمرین شکستن سکوت است جیبم پر از کارت های آدرس ایمیل شده برنامه روز دوم گفتگو در باره آزادی و قلم بود انگلیسی رو با اعتماد به نفس گوش می دهم فقط وقت حرف زدن کمی دست پاچه می شوم این هم که مشکل همه ست حتی خود انگلیسی ها!

اغلب با تکان دادن سر حرفهای هم را تایید می کنیم... نارسایی زبان عامل تفاهم است...بی خود نیست مولانا گفته: ای زبان تو بس زیانی مر مرا/ چون تویی گویا چه گویم مر تو را

آکادمی ساهیتا که میزبان اىن برنامه است تلاش می کند تا با ایجاد امکان ترجمه مرزهای هویت زبانی را در هند مادر کم رنگ کند و ملت واحد هندوستان را به هم بشناساند ما ایرانی ها چقدر از ادبیات اقوام اطلاع داریم در همین جشنواره هشتم بحث شعر اقوام با دشواری پیش رفت زبان هویت اقوام است و اگر مجرد و تنها رها شود مرزهای مستحکم قومی را باعث می شود این آکادمی را زمانی نهرو مدیریت می کرده و الان زیر نظر رییس جمهور هند است حامی مالی این جشنواره یک شرکت صنعتی ست بدون آن که از دولت کمکی بگیرد بیست شاعر را از اقصی نقاط جهان دعوت کرده و در یک هتل پنج ستاره پذیرایی می کند دانشجو ها با جدیت همکاری می کنند و استادان آکادمی میزبان و مجری مراسمند ....

3Mars

روز سوم سفر است و روز آخر برنامه فستیوال شعر دهلی نو گاهی که همراهانم روی دست نوشته ام سرک می کشند بلافاصله می گویند عربی می نویسی؟این رسم الخط برایشان زبان عربی را تداعی می کند دهلی بسیار معتدل و لطیف است ماه مناسب توریست ها دیروز کانا پلی س را گشتم شلوغ وپرازدحام قیمت یک پیراهن ساده ناین هاندرد ناینتی ناین البته هزارش رو نمی گن گذاشتن که دست بزنی شوک بهت دست بده با این ریال آتیش گرفته کجا رو خاموش کنم فروشنده ها سمج و من لجباز ....

با مترجم بنگالی صحبت کردم از فارسی سلام علیکم را بلد بود و هدایت را می شناخت بعد هدایت انگار هیچ ایرانی دیگری هند نیامده ... به شوخی گفت ایرانی ها چرا فکر می کنند اروپایی ها گرسنه اند گفتم از بس که مهربانن غم سفره ی این و آن را می خورند دکتر چاندر شکهر را فقط روز افتتاحیه دیدم بین برنامه ها نقد ادبی بازار گرمی دارد دیروز البته بحث به محتوا کشید ....

با شاعر اماراتی گپی زدم در باره ادبیات و سیاست می گفت مشکل خاورمیانه نه سیاست است نه اقتصاد بلکه فرهنگ است فرانسه چهل سال ادبیات و فرهنگش پایه گذار انقلابش بود.

الخنجری از عمان شعری خواند با مضمون صبح و مجری این بخش "راحمان راهی "از بنگلادش بود که چند کلمه ای فارسی بلد است . او بین شعر خوانی ها شعری خواند با عنوان مظلوم و مسخره که چهار شخصیت دستمایه ی روایت او بودند یزید ،لاله، حابا خاتون، یهودا ، از ترجمه انگلیسی فهمیدم" براوو" را" شاباش" معنی کرده بود. بقایای زبان فارسی در زبان اردو و هندی رشک انگیز است

یام لومبان ایپومجا از هند شعری خواند و از صدام و سونیا و ماندلا یاد کرد برنامه با روایت های عاشقانه ی سی دالینگ تمام شد مجری برنامه عصر، شومن شاعری از افریقای جنوبی بود به نام جویس که با حرکاتی شبیه رپر ها برنامه را اداره کرد بعد هم عکس یادگاری و دیدار از کتابخانه آکادمی ساهیتا و قرار هتل.

فردا روز پایان سفر است سفر سه روزه و قرار گرفتن در مسیر وزش نسیم شعر های ساحل اقیانوس هند خوب بود هنوز بانی خیر این دعوت را نشناختم اما ترجمه شعر هایم به وسیله ی دانشجویی هندی و موضوع پایان نامه دکتری دانشجوی دیگر از دانشگاه علیگر که توصیف در شعر های من بود ممکن است عامل اصلی این دعوت بوده که سپاسگزارم اینجا همزبان نداشتم اما همه همدل بودند تعدادی کتاب خریدم با نیت میل به ترجمه امیدوارم همتش باشد .

بخش ادبیات تبیان


منبع: خبرآنلاین