تبیان، دستیار زندگی
شهیدان بختیار جمور و کوروند، دو شهیدی بودند که به ترتیب پوتینی را که شهید زارعی استفاده می‌کرد، به پا کرده و عهد کردند تا زمان شهادت آن را از پا در نیاورند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

سه شهید در یک پوتین‌


شهیدان بختیار جمور و کوروند، دو شهیدی بودند که به ترتیب پوتینی را که شهید زارعی استفاده می‌کرد، به پا کرده و عهد کردند تا زمان شهادت آن را از پا در نیاورند.

سه شهید در یک پوتین‌

دوران دفاع مقدس عرصه‌ای برای شناخت توانایی‌های انسان‌های با ایمان و با استعداد بود؛ انسان‌هایی که علیرغم نداشتن مدارک عالی دانشگاه‌های نظامی توانستند با استفاده از خلاقیت و توانمندی‌های خود و از همه مهمتر ایمان مستحکم‌شان، عده زیادی را تحت رهبری خود اداره کنند و در این راه به آرزوی قلبی خود که همان شهادت در راه دفاع از اسلام و کشورشان باشد هم برسند. حال که سال‌ها از آن دوران سراسر شور و حماسه می‌گذرد، عده‌ای بر آن شدند تا با نقل آنچه در دوران دفاع مقدس گذشته، چراغ راهی برای آیندگان روشن کنند.

به همین خاطر سردار حمید حسام برای تحقق همین موضوع، قلم به دست گرفته و «پوتین‌های آشنا» را درباره  «بختیار جمور» در 197 صفحه به نگارش درآورده و انتشارات فاتحان هم برای اولین بار در زمستان 1392 آن را در شمارگان 3000 نسخه روانه بازار نشر کرده است.

در بخشی از این کتاب در معرفی سردار شهید «بختیار جمور» آمده است که این شهید سرافراز سپاه اسلام در یکی از روستاهای استان همدان پا به عرصه جهان می‌گذارد و در سنین جوانی با انتخاب شغل کارگری و بنایی، زندگی خود را می‌گذراند و در عین حال محرمات و واجبات را نیز به جا می‌آورد تا اینکه با شروع جنگ تحمیلی به عضویت سپاه پاسداران درآمده و در نهایت در کسوت معاونت فرماندهی لشکر 43 امام علی(ع) در عملیات ایذایی قبل از والفجر 8 در منطقه «ام‌الرصاص» به شهادت می‌رسد.

چشمان گریان‌مان به پیکر بی‌جان بختیار افتاد. قسم خورده بود که تا زمان شهادت پوتین‌های همرزمش، شهید زارعی را در جبهه بپوشد. پوتین همچنان پای او بود

نویسنده در این کتاب سعی کرده با نقل خاطراتی کوتاه، زندگی‌نامه، حماسه و شهادت «جمور» را به رشته تحریر درآورد و در پایان کتاب نیز ضمیمه‌ای از عکس‌های این شهید را آورده است.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «بر بالای پیکر شهید زارعی نشست. پیشانی‌اش را بوسید و پوتین‌های او را از پاهای سردش درآورد و کرد پای خودش و با حسرت گفت: علی جان تا زمانی که به تو ملحق شوم، اینها را از پا در نمی‌آورم ... .»

بختیار جمور به همراه سردار بحرینی، فرمانده لشکر 43 امام علی(ع) و تعدادی دیگر از رزمندگان مشغول نصب پل شناوری بر روی اروند بودند تا عملیات ایذایی رزمندگان قبل از والفجر 8 در منطقه «پل نو» خرمشهر به سوی جزیره «ام‌الرصاص» عراق صورت گیرد که بر اثر اصابت خمپاره در نزدیکی این سرداران سپاه اسلام، همگی مجروح می‌شوند که در این بین سردار «بختیار جمور» به دلیل شدت آسیب‌دیدگی به شهادت می‌رسد.

نامدار سوری، همرزم شهید «جمور» در این باره عنوان می‌کند: «چشمان گریان‌مان به پیکر بی‌جان بختیار افتاد. قسم خورده بود که تا زمان شهادت پوتین‌های همرزمش، شهید زارعی را در جبهه بپوشد. پوتین همچنان پای او بود. ... جمور را کنار شهید زارعی دفن کردند و این بار «کوروند» پوتین‌های جمور را پوشید.» چهلم شهادت بختیار بود که کوروند هم با همان «پوتین‌های آشنا» به شهادت رسید.

بخش فرهنگ پایداری تبیان


منبع: خبرگزاری ایکنا