برهان رحمت چیست؟

یكی از صفات كمال خداوند، صفت رحمت است، و مفاد آن این است كه خداوند نیاز موجودات را برآورده و هر یك را به سوی كمالی كه شایستگی آن را دارد هدایت كرده و نایل میسازد.
در سلسله مقالات قبلی با عنوان براهین اثبات معاد برهان های مختلفی را بررسی کردیم. در این نوشتار نیز یکی دیگر از براهین اثبات معاد را مورد بررسی قرار میدهیم:
یکی از صفات مشهور و معروف خداوند «رحمت» است، مسلما رحمت به معنی اعطاء فیض و نعمت به موجودی است که قابلیت و استعداد آن را داشته باشد. و از آنجا که انسان با آن ساختمان مخصوص، و روحی که از برکت نفخه ی الهی در او دمیده شده، استعداد حیات جاویدان و رسیدن به کمالات فراوان دارد، خداوند رحمان رحیم چنین فیض و سعادتی را از او قطع نمی کند، و فیض و رحمت او با مرگ قطع نخواهد شد. این همان چیزی است که از آن به عنوان «برهان رحمت» یاد می کنیم.
آفرینش انسان با ویژگیهایی که دارد، به روشنی بر اینکه او شایستگی حیات ابدی را داراست دلالت دارد؛ زیرا: اولا: اندیشه حیات جاودانی را داراست. ثانیا: خواهان حیات ابدی بوده، و آن را آرزو میکند. ثالثا: انسان بر پایه نظام ایمان و عمل صالح در سطحی فراتر از حیات طبیعی و حیوانی قرار گرفته، و استعداد حیاتی برتر و سعادتی جاودانه را کسب میکند، چنانکه بر پایه نظام کفر و فسق نیز استحقاق حیاتی فروتر از حیات حیوانی را به دست میآورد که آن نیز در قالب حیات دنیوی نمیگنجد.
رحمت، یعنی برهانی که حد وسط آن رحمت خداست عبارت است از رساندن هر صاحب استعدادی به کمال لایق خود، و رسیدن هر موجودی به هر آنچه آمادگی ذاتی آن را داشته باشد: "ربنا وسعت کل شیء رحمة و علما" سوره ی غافر، آیه ی 7؛ پروردگارا رحمت و دانش بی پایانت همه چیز را زیر پوشش خود قرار داده است. بنابراین، رحمت خداوند وصفی عاطفی و انفعالی نیست، بلکه این صفت را بر خود لازم دانسته و تثبیت کرده است و از آن جا که انسان استعداد زندگی سعادتمندانه و جاودانه دارد لازمه ی رحمت خداوند است که آن را به انسان عطا فرماید؛ زیرا خداوند از طرفی قادر و مالک مطلق است و اراده او در انجام این رحمت خلل ناپذیر است و چیزی مانع اصل اراده یا مانع نفوذ اراده ی رحمت او نخواهد بود و از سوی دیگر برای انسان زندگی ابدی و همیشگی در پیش است که در محدوده زندگی زودگذر و چهارچوب تنگ دنیا خلاصه نمی شود و خواهی نخواهی باید به سرای ابد بشتابد.
برهان رحمت از دیدگاه علامه طباطبایی
گفتیم که یكی از صفات كمال خداوند، صفت رحمت است، و مفاد آن این است كه خداوند نیاز موجودات را برآورده و هر یك را به سوی كمالی كه شایستگی آن را دارد هدایت كرده و نایل میسازد.
علامه طباطبایی(ره) در تفسیر المیزان چنین فرموده است:
«الرَحمَهُ رَفْعُ حَاجَه كُلَّ مُحْتاجٍ وَ إیصَالُ كُلَّ شَیْءٍ إِلَی مَا یَسْتَحِقُّهُ وَ إفاضَتُهُ عَلَیْهِ». (المیزان، ج 7، ص 25)
ـرحمت، عبارت است از برآوردن نیاز هر نیازمند، و رساندن هر چیز به آنچه استحقاق آن را دارد و افاضه آن به او.
آفرینش انسان با ویژگیهایی كه دارد، به روشنی بر اینكه او شایستگی حیات ابدی را داراست دلالت دارد؛ زیرا:
اولاً: اندیشه حیات جاودانی را داراست.
ثانیاً: خواهان حیات ابدی بوده، و آن را آرزو میكند.
ثالثاً: انسان بر پایه نظام ایمان و عمل صالح در سطحی فراتر از حیات طبیعی و حیوانی قرار گرفته، و استعداد حیاتی برتر و سعادتی جاودانه را كسب میكند، چنانكه بر پایه نظام كفر و فسق نیز استحقاق حیاتی فروتر از حیات حیوانی را به دست میآورد كه آن نیز در قالب حیات دنیوی نمیگنجد، چنان كه امام علی ـ علیه السلام ـ فرموده: «إن الله لم یرضها ثواباً لأولیائه و لا عقاباً لأعدائه». (نهج البلاغه، كلمات قصار، شماره 415)
بنابراین، اگر پس از این حیات موقت و ناپایدار، حیاتی پایدار و ابدی نباشد، شایستگی و استحقاق یاد شده در انسان هیچگاه به فعلیت نخواهد رسید، و این با عنایت و رحمت الهی سازگار نیست.
در واقع، منتهی نشدن حیات دنیوی به حیات اخروی، مانند این است كه هیچ جنینی با وجود اینكه به یك سلسله تجهیزات متناسب با حیات بیرون از رحم آفریده شده، و استعداد آن را دارد، به آن دست نیابد و حیات او پس از پایان یافتن زندگی موقت در رحم، به كلی پایان پذیرد، و این برخلاف حكمت، و رحمت الهی است. (المیزان، ج 7، ص 26)
قرآن كریم در اینباره فرموده است:
«قُلْ لِمَنْ ما فِی السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ قُلْ لِلَّهِ كَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ لَیَجْمَعَنَّكُمْ إِلى یَوْمِ الْقِیامَهِ لا رَیْبَ فِیهِ». (انعام/ 12)
ـ بگو (بپرس) آسمان ها و زمین از آن كیست؟ بگو (همانگونه كه شما نیز اذعان دارید) از آن خداست او رحمت را بر خود واجب كرده است، هر آینه شما را در روز قیامت كه تردیدی در آن نیست جمع میآورد.
پاسخ به یك پرسش
چگونه میتوان قیامت را مظهر رحمت خداوند دانست، با آن كه بسیاری گرفتار عذاب دوزخ میگردند؟
پاسخ این است كه فلسفه قیامت آن است كه شایستگیها و استحقاقها مهمل نمانده، و بشر بتواند از رحمت كامل الهی بهرهمند گردد؛ اما نوع شایستگی و استحقاق منوط به نظام اندیشه و عمل او است، كه یا بر پایه ایمان و عمل صالح است و یا بر پایه كفر و فسق، و این هر دو به انتخاب و اختیار او واگذار شده است.
شاید جمله ـ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فَهُمْ لا یُۆْمِنُونَ ـ كه در پایان آیه گذشته آمده است، ناظر به همین مطلب باشد.
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش اعتقادات شیعه تبیان
منابع:
علی ربانی گلپایگانی - عقاید استدلالی
سایت اندیشه قم
کتابخانه طهور
مطالب مرتبط:
