5عامل مۆثر برای داشتن خشوع در نماز
نماز هنگامى مىتواند اثر واقعى خود را ببخشد كه توأم با خشوع باشد.
عواملى مىتواند در نرم شدن قلب انسان و پیدا شدن خشوع در آن مۆثر باشد. این عوامل به قرار زیر می باشند:
1. مبارزه با خودپرستی
حقیقت عبادت این است كه انسان در مقابل معبود حقیقى، همه چیز خود را تسلیم كند. اشكال بزرگ و مانع اساسى تكامل بسیارى از ما این است كه ما در مقابل خدا، براى خودمان نوعى «ربوبیت» و «صاحب اختیارى» قایل هستیم. ما فكر مىكنیم خودمان كسى هستیم ؛ما در مقابل خداوند براى خود خواسته ها و اراده هایى قایلیم و حتى بسیارى از اوقات خواسته و اراده خود را بر خواست و اراده خداى متعال ترجیح مىدهیم: «أفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ»؛(1) پس آیا دیدى كسى را كه هوس خویش را معبود خود قرار داده است؟صرف نظر از تعدادى بسیار محدود و انگشت شمار، مرتبهاى از «هواپرستى» در همه ما وجود دارد: «وَ ما یُۆْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللّهِ إِلاّ وَ هُمْ مُشْ
رِكُونَ»؛(2) و بیشترشان به خدا ایمان نمىآورند جز اینكه [با او چیزى را]شریك گیرند. در اكثر مردم شائبهاى از شرك وجود دارد و «خداپرستى» با «خودپرستى» همراه است.
به هر حال، براى رسیدن به مقصد و نمازى كه انسان را به معراج ببرد، راهى جز فرو شكستن وجود ندارد: «قَدْ أَفْلَحَ الْمُۆْمِنُونَ. الَّذِینَ هُمْ فِی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (3)؛ به راستى كه مۆمنان رستگار شدند؛ همانان كه در نمازشان فروشكستهاند.
بین فرو شكستن در مقابل خدا و فرو شكستن در پیش مردم یك تفاوت وجود دارد. فرو شكستن در مقابل مردم رنج آور است و انسان از آن عذاب مىكشد و برایش سخت است، اما وقتى این حالت در برابر خداوند به انسان دست مىدهد، انسان لذت مىبرد! برخى از بزرگان مىفرمودند، لذتى كه انسان از این حالت در مقابل خدا پیدا مىكند و اشكش به جهت خشوع در برابر خداوند جارى مىشود، از همه لذت هایى كه در دنیا وجود دارد بیشتر است، به طورى كه آرزو مىكنداى كاش هیچ چیز دیگرى جز همین حال نبود و همیشه این حال برایش باقى مىماند!
2. توجه به عظمت الهى و حقارت و ناچیزى خویش
اگر ما به هنگام نماز حضور خدا را دست كم در حد یك انسان معمولى هم احساس كنیم، نمازمان با آنچه كه فعلا هست بسیار متفاوت خواهد شد؛ چه رسد به اینكه حضور خدا را با مقام خدایىاش احساس كنیم! اگر همین مقدار هم خدا را باور كنیم حضور قلبمان بیشتر خواهد شد.
در اثر تمرین و توجه به این امر، حالت خُردى و حقارت در مقابل پروردگار به انسان دست مىدهد و در مقابل عظمت الهى خود را ناچیز و كوچك یافته، كرنش مىكند.
جالب است كه نماز هم با اشاره به همین مسأله، یعنى عظمت خداى متعال، شروع مىشود. ابتداى نماز باید «الله اكبر» بگوییم؛ یعنى باید به بزرگى و عظمت خداوند توجه و اعتراف كنیم. و باز جالب است كه این ذكر بارها در طول نماز و حتى پس از پایان نماز و در تعقیبات آن تكرار مىشود. به هنگام رفتن به ركوع و سجده و هم چنین سر برداشتن از آنها، در تسبیحات اربعه در ركعت سوم و چهارم، در تسبیحات حضرت زهرا (علیها السلام) پس از پایان نماز و در موارد متعدد دیگر، با ذكر «الله اكبر» به عظمت و بزرگى خداوند توجه داده مىشود. آن كسى كه انسان را خلق كرده و نماز را بدین صورت تشریع كرده، بهتر مىدانسته كه انسان چگونه باید تربیت شود و توجه و تكرار چه مفاهیمى براى انسان بیشتر ضرورت دارد. 3. توجه به زشت كارى خود در برابر پروردگار
خداى متعال نظام هستى را طورى قرار داده كه در آن، ارتكاب گناه آثارى سوء در پى دارد. خداوند در روز قیامت انسان را زنده مىكند و اگر فرد با ارتكاب گناه مستحق عقاب گردیده باشد او را به جهنم مىبرد و عذاب مىكند. بنابراین خداوند موجودى وحشتناك و ترسناك نیست، بلكه آنچه ترسناك است اعمال و رفتارهاى سوء خود ما است كه ممكن است بر اساس نظامى كه خداوند مقرر فرموده، ما را به سوى جهنم و عذاب الهى سوق دهد. یكى از راه هاى پیدا كردن خشوع در نماز، رسیدن به حالت «خوف از خدا» است.
انسان با در نظر گرفتن اینكه در مقابل چه شخصیت مهربان و بزرگوارى بى حرمتى كرده و دست به زشت كارى و پلیدى زده است، احساس شرمندگى نموده حیایى فوق العاده مىكند و در مقابل خداوند سرافكنده و فروشكسته مىگردد.
4. توجه به «صفات جمال» الهى
انسان هر قدر كه كسى را بیشتر دوست داشته باشد، سعى مىكند خود را بیشتر به او نزدیك كند. در مورد خداى متعال نیز، هر چقدر محبت خدا در دل انسان بیشتر باشد، شوق نزدیكى و ارتباط و اتصال با او نیز در انسان بیشتر خواهد بود. و محبت خدا، در نتیجه معرفت نسبت به صفات جمالیه الهى و توجه به آنها پیدا مىشود. شوق لقاى الهى در دل كسانى بیشتر است كه صفات جمالیه الهى را بیشتر و بهتر شناختهاند و محبت خدا در دلشان بیشتر است.
اگر چنین حالتى تا حدودى در انسان حاصل شده باشد، از آن جا كه نماز را لحظه فوز به لقا و دیدار محبوب مىیابد، از این رو آتش شوق وصال در دلش زبانه مىكشد و هنگامى كه در نماز به وصال معشوق و محبوب خود مىرسد در مقابل او احساس خاكسارى و فروشكستگى مىكند.
پیدایش اصل این حالت و نیز درجه شدت و ضعف آن، بستگى دارد به اینكه انسان تا چه حد شوق لقاى الهى را داشته باشد. شوق لقاى الهى نیز تابع میزان محبت انسان نسبت به خداى متعال است. محبت نیز تابعى از میزان معرفت انسان نسبت به صفات جمالیه الهى است. بر این اساس، گرچه انسان در حین نماز محبوبش را به چشم سر نمىبیند، اما آتش شوق وصال و گرمى لحظه دیدار معنوى تمام وجودش را فرا مىگیرد.
5. آخرین نماز
از دیگر چیزهایى كه مىتواند به حضور قلبِ بیشترِ ما در نماز كمك كند و در روایات هم به آن اشاره شده است، توجه به این نكته است كه احتمال دارد این نماز آخرین نمازى باشد كه مىخوانیم! در روایتى، پیامبر اكرم (صلى الله علیه وآله) در ضمن نصایحى به یكى از اصحاب به نام «ابوایوب خالد بن زید»، یكى از مطالبى كه اشاره فرمودهاند همین مطلب است: «فَصَلِّها صَلاةَ مَوَدِّع» (4)؛ یعنى به هنگام نماز طورى نماز بخوان كه گویا این آخرین نمازى است كه مىخوانى؛ نماز خداحافظى تو است.
در هر حال، راه هاى متعددى براى خروج از غفلت و توجه به خداى متعال وجود دارد. همه این راه ها متوقف بر نوعى معرفت و شناخت است. اگر بخواهیم در حال نماز خشوع داشته باشیم و متوجه ذات اقدس متعال گردیم، باید از پیش، این معرفت ها را كسب كنیم و آنها را پیوسته وجهه نظر خود قرار دهیم. به ویژه بایستى دقایقى قبل از نماز، به معارفى كه از پیش كسب كردهایم. توجهى خاص بنماییم؛ این كار در ایجاد خشوع در حین نماز، بسیار مۆثر است.
بارالها ما را از خواب غفلت بیدار كرده، به سوى خود متوجه نما و قلب و دل ما را نسبت به خود خاشع گردان و نمازهاى ما را «نماز خاشعان» قرار ده؛ آمین. و آخر دعوانا أن الحمدللّه رب العالمین.
پی نوشت ها:
1.سوره مبارکه جاثیه، آیه 23.
2.سوره مبارکه یوسف، آیه 106.
3.سوره مبارکه مۆمنون، آیه 2.
4.بحارالانوار، ج 73، باب 129، روایت 4.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
برگرفته از کتاب «به سوی او» آیه الله مصباح یزدی، با اندکی دخل و تصرف