راز غیبی خداوند!
از آنجا كه مسئله غیبت امام عصر(علیه السلام) از طرف ائمه اطهار( علیهم السلام) مطرح شده است، از همان زمان این مسئله مورد بحث و گفتوگو قرار گرفته و راجع به علت آن از ائمه ـ علیهم السلام ـ سۆال شده و ایشان پاسخهایی را به آن دادهاند.

این غیبت برای چیست؟
روایتی است كه مرحوم صدوق از امام صادق ـ علیه السلام ـ روایت كرده است. عبدالله بن فضل هاشمی میگوید: از امام صادق ـ علیه السلام ـ شنیدم كه فرمود: «برای صاحب این امر، غیبتی مقرر شده است كه باید به آن عمل كنند، و در زمان غیبت او، اهل باطل دچار شك و تردید میشوند؟» به امام ـ علیه السلام ـ عرض كردم: فدایت شوم! این غیبت برای چیست؟
امام ـ علیه السلام ـ پاسخ داد: برای امری است كه ما مأذون به كشف آن نیستیم. گفتم: پس وجه حكمت الهی در غیبت او چیست؟ امام ـ علیه السلام ـ فرمود: «وجه حكمت آن، جز پس از ظهور او آشكار نخواهد شد، چنانكه وجه حكمت سوراخ كردن كشتی، و كشتن جوان، و ساختن دیوار توسط خضر ـ علیه السلام ـ ، برای موسی ـ علیه السلام ـ روشن نشد، مگر هنگام مفارقت آن دو از یكدیگر. ای فرزند فضل! این امر، امری الهی، و سری خدایی و غیبی از غیوب خداوند است. هر گاه ما دانستیم كه خداوند ـ عزوجل ـ حكیم است، تصدیق میكنیم كه همه افعال او حكیمانه است، هر چند وجه حكمت آنها برایمان روشن نگردد».(1)
غیبت امام راز غیبی خداست
مسأله غیبت امام زمان(عج) را میتوان از رازهای غیبی خدا دانست كه آگاهی بر حقیقت و اسرار آن فراتر از توان و ظرفیت فكری بشر است، ولی با استناد به براهین عقلی و نقلی میدانیم كه همه افعال الهی مشتمل بر حكمت ها و مصالحی است كه تضمین كننده سعادت بشری میباشند، هر چند علم و آگاهی بشر از درك كامل آن ناتوان باشد.
بنابراین، پس از اثبات حكمت و عدل خداوند، و لزوم وجود امام و عصمت او، در مسئله غیبت با مشكلی مواجه نخواهیم شد، و اصولاً نیازی به بحث تفصیلی در اینباره نیست؛ زیرا علم اجمالی به اینكه این كار، حكیمانه و عالمانه بوده، و در برگیرنده مصلحت عمومی بشر است، برای اعتقاد به آن كافی است، چنانكه در بسیاری از احكام دینی حل برخی امور بر همین پایه استوار است.
علت غیبت امام زمان
علت واقعى غیبت حضرت را نمى توان گفت و هر سبب و علتى که بیان مى گردد، هر چند مى تواند علت باشد، اما علت حقیقى نیست. اما بعضى از علل غیبت حضرتش را، که مى توان با اسناد به روایات ذکر نمود، بدین ترتیب مى باشند:
1- امتحان و آزمایش: غیبت آن حضرت سبب مى شود تا نفاق پنهان عده اى آشکار شود و ایمان حقیقى محبان و شیعیان واقعى امام (علیه السلام) در کوره ولایت امام غایب (عجل الله فرجه) از ناخالصى ها و دو رویى ها و سست مایه ها جدا و پاک شود، و در یک کلام مۆمن از منافق معلوم گردد. جعفر جعفى گوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: فرج شما کى خواهد رسید؟ فرمود: (هیهات، هیهات! فرج، نخواهد رسید تا شما غربال شوید (و سه بار تکرار کرد) و افراد آلوده بروند و افراد پاک و مخلص باقى بمانند).(2)
2- بیعت نکردن با ستمکاران: در روایات متعددى، یکى از علل غیبت امام (علیه السلام) عدم بیعت با کسى بیان شده است. حسن بن فضال مى گوید: على بن موسى الرضا (علیه السلام) فرمود: گویا شیعیانم را مى بینم که هنگام مرگ سومین فرزندم (امام عسکرى) در جستجوى امام خود همه جا را مى گردند اما او را نمى یابند. عرض کردم: به چه دلیل؟ فرمود: زیرا امامشان غایب مى شود، عرض کردم: چرا غایب مى شود؟ فرمود: براى اینکه وقتى با شمشیر قیام نمود بیعت کسى در گردنش نباشد. (3)
3- ترس از گزند دشمنان: گفته شد که با تولد مهدى موعود (عجل الله فرجه) همه ستمگران و ظالمان به وحشت افتادند، و از آنجا که مرگ و انقراض حکومت ظالمانه و اعمال غیر انسانى خود را در دست پرتوان امام (علیه السلام) مى دانستند و مى دانند، لذا جان امام مهدى (عجل الله فرجه) تهدید مى شود، لذا در روایات یکى دیگر از علل غیبت، حفظ جان حضرتش از تعرض وگزند دشمنان ذکر شده است؛ چنانکه زراره بن اعین از امام صادق (علیه السلام) روایت کند که فرمود: اى زراره! قائم ما ناچار از این است که غیبت کند. عرض کردم: براى چه؟ فرمود: از جان خود بیم و ترس دارد. پس حضرت با دست به شکم خود اشاره کرد. (4)
البته بدیهى است که این تماس با عدم اراده خداوند به ظهور آن حضرت توأم است، وگرنه او نیز مانند پدران بزرگوارش از کشته شدن در راه خدا ترسى ندارند.
شیخ طوسى (رحمة الله علیه) مى نویسد: هیچ علتى مانع از ظهور آن حضرت نیست، جز اینکه مى ترسد کشته شود. زیرا اگر جز این بود، جایز نبود که پنهان شود، بلکه ظاهر مى گشت و هر گونه ناراحتى و آزارى را متحمل مى شد. زیرا مقام رفیع امامان و همچنین انبیاى عظام و بزرگوارى آنها، به واسطه ناملایماتى بود که در راه دین خدا متحمل مى شدند. (5)
4- مزین شدن به اخلاق: علّت غیبت حضرت حجّت(اروحنا فداه) هم، این است که مردم به اخلاق الهی مزیّن شوند و برای آن زمانی که آن جنّت الصغری در مقابل جنّت الکبری تبیین میشود، آماده شوند. ولو این زمان را همه، در دنیا درک نکرده باشند، إلّا یک عدّه خاص. اولیاء خدا گفتهاند: درجات ایمان، همینطور با اخلاق بالا میرود. حال انسانها متغیّر میشود و این حال، حالی است که مبدّل به عبد شدن حقیقی میشود و وقتی انسان، عبدالله شد؛ دیگر اوست که دنیا را گلستان میکند.
تقصیر ماست غیبت طولانی شما/بغض گلو گرفته ی پنهانی شما
برشوره زار معصیتم گریه می کنم/جانم فدای دیده ی بارانی شما
پرونده ام برای شما دردسر شده /وضع بدم دلیل پریشانی شما
پی نوشت:
(1) علل الشرایع، باب 179، عله الغیبه، حدیث 8
(2) بحار الانوار، علامه مجلسى، ج 51، ص 113.
(3) همان ماخذ، ص 152.
(4) کمال الدین وتمام النعمه، شیخ صدوق، ص 342.
(5) مهدى موعود، ترجمه ونگارش على دوانى، ص 852.
فرآوری: محمدی
بخش مهدویت تبیان
منابع:
1). سایت اندیشه قم
2. پایگاه مهدویت
3. پایگاه فرهنگی و اطلاع رسانی صاحب الزمان
4.خبرگزاری فارس
مطالب مرتبط:
