ایمان بدون عمل ارزشی ندارد
دو نکته در سوره کهف آیه 30: 1 ـ خداوند عملهای صالح ما را تباه نمیکند، بلکه این خصلتها و عملهای بد ماست که موجب حبط و نابودی کارهای نیک میشود. 2 ـ هر عمل صالح را میتوان به چند روش انجام داد: به روش عادّی، خوب و عالی. این آیه، عالیترین وجه را تشویق میکند. آری، گاهی مواد غذایی خوب است، ولی شیوه ی پخت آن خوب یا متوسط است.
«وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُۆْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمینَ ناراً أَحاطَ بِهِمْ سُرادِقُها وَ إِنْ یَسْتَغیثُوا یُغاثُوا بِماءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرابُ وَ ساءَتْ مُرْتَفَقا»؛ (کهف، 29)
«بگو: این حقّ است از سوى پروردگارتان! هر کس مىخواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود)، و هر کس میخواهد کافر گردد!» ما براى ستمگران آتشى آماده کردیم که سراپردهاش آنان را از هر سو احاطه کرده است! و اگر تقاضاى آب کنند، آبى براى آنان میآورند که همچون فلز گداخته صورتها را بریان مىکند! چه بد نوشیدنى، و چه بد محل اجتماعى است».
خداوند پس از تذکری که در آیات قبل به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و اله) داده است، در این آیه به آن حضرت فرمان میدهد که به کافران و مشرکان اعلام کن که حق (منظور از حق در این جا همان دین اسلام و قرآن است) از جانب پروردگارتان است.
بر وضع کفار تأسف مخور؛ آنچه که بر تو وحی شده تلاوت کن و نفس خویش را بردبار ساز تا به همراهی با مۆمنان فقیر بسازد. و به کفاری که غرق در زینتهای دنیایند بگو که حق از ناحیه پروردگارتان است و بیش از این کاری صورت مده، هر کس خواست ایمان آورد، و هر کس خواست کافر شود. نه ایمانشان سودی به ما میرساند، و نه کفرشان ضرری به ما میزند، بلکه آنچه ایمان و کفرشان از سود و زیان و ثواب و عذاب به دنبال دارد، به خودشان باز میگردد. بنابر این باید هر یک را میخواهند خودشان انتخاب کنند.
به بیان دیگر، انسان در انتخاب راه ایمان و کفر آزاد است و کسی او را به پذیرش اسلام مجبور نمیکند. (جمله «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ ناراً» در مقام تعلیل بر مختار بودن انسان در ایمان و کفر است. معنایش این است که (ای پیامبر) اگر ما تو را نهی کردیم از اینکه به حال کفار تأسف بخوری و به تو دستور دادیم که به تبلیغ اکتفا کنی و بگویی «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ»، و اصرار و التماس نکنی، برای این بود که ما برای دعوت تو پیامد و آثاری تهیه دیدهایم، آثاری برای کسانی که دعوتت را قبول کنند، و آثاری برای کسانی که آنرا رد نمایند. و همان آثار کافی است که آنان را از کفر باز دارد، و محرک آنان به سوی ایمان باشد، و دیگر بیش از این هم لازم نیست؛ زیرا که بیش از این آنها را از حد اختیار به اضطرار و اجبار میکشاند.)
اما آنان باید بدانند که خداوند برای ستمگران، (اگر به جای «اعتدنا للکافرین» فرمود: «أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ» برای این است که بفهماند عذاب مذکور از تبعات ظلم ظالمین است که در آیه «الَّذِینَ یَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَ یَبْغُونَها عِوَجاً وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ کافِرُونَ»(اعراف، 45) آنرا بیان نموده و میفرماید: ظالمین کسانیاند که از راه خدا جلوگیری میکنند، و راه خدا را معوج میخواهند و نسبت به زندگی آخرت کافرند.) در قیامت آتشی را آماده کرده که آنان را احاطه خواهد کرد، همانگونه که خیمه، خیمه نشینان را احاطه میکند.
این کافران که در میان شعلههای آتش قرار خواهند گرفت، به شدّت احساس تشنگی میکنند و با عجز و التماس طلب آب میکنند و کمک میخواهند، اما کمکی که به آنان میشود؛ این است که آب جوشانی مانند مس گداخته به آنان داده میشود که صورتها را بریان میکند! و چه بد نوشیدنی و بد جایگاهی است! (المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 303- 304)
ایمان بدون عمل ارزشی ندارد (آیه 30 سوره کهف)
از آیه «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً» (سوره کهف آیه 30) می توان استفاده کرد که ایمان بدون عمل ارزشی ندارد.
خداوند در قرآن کریم در ارتباط با پاداش مۆمنان میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً»؛ (کهف، 30) مسلّماً کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند، ما پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهیم کرد.
این جمله بیان جزای مۆمنان و مزد ایشان در برابر ایمان و عمل صالحشان است. اگر در آخر آیه فرمود: ما پاداش کسانی که کارهای نیک انجام دادهاند را ضایع نمیکنیم، و نفرمود: ما برای آنان چنین و چنان تهیه کردهایم؛ برای این است که عنایت خدای تعالی و شکر او را نسبت به این طائفه برساند، و گرنه ممکن بود بگوید ما چنین و چنان مزد میدهیم ولی فرمود ما مزد چنین کسانی را ضایع نمیکنیم.
جمله «إِنَّا لا نُضِیعُ» در جای خبر «انّ» قرار گرفته و در حقیقت سبب در جای مسبب نشسته که تقدیر آن چنین است: «ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سنوفیهم اجرهم فانهم محسنون و انا لا نضیع ...»؛ یعنی کسانی که ایمان آورده، عمل صالح انجام دادهاند، ما اجرشان را میدهیم؛ برای اینکه اینان نیکوکارند، و ما هم کسی نیستیم که اجر نیکوکار را نادیده بگیریم.
از آنجا که در آیات قبلی، عذاب، اثر ظلم و در مقابلش ثواب، اثر ایمان و عمل صالح نامیده شده، ما از آن چنین استفاده میکنیم که ایمان به تنهایی و بدون عمل صالح ثواب ندارد، بلکه چه بسا آیه اشعار داشته باشد، بر اینکه ایمان بدون عمل ظلم نیز باشد. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 304- 305)
لذا این آیه دلالت میکند که عمل شرط به دست آوردن جزا و پاداش است؛ چرا که عطف دلالت بر مغایرت دارد. همچنین بر این دلالت دارد که مۆمنان به جهت انجام اعمال صالح مستحق پاداش می شوند. (حائری تهرانی، میر سید علی، مقتنیات الدرر و ملتقطات الثمر، ج 6، ص 299)
بنابر این؛ اگرچه در ابتدای آیه هم به ایمان و هم به عمل صالح اشاره شده است، اما چون در نهایت فرمود: « إِنَّا لا نُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً»، بدین ترتیب نقش برجسته عمل را اعلام کرده، و نتیجه خواهیم گرفت که ایمان بدون عمل را پاداشی نخواهد بود.
دو پیام در این آیه:
1 ـ خداوند عملهای صالح ما را تباه نمیکند، بلکه این خصلتها و عملهای بد ماست که موجب حبط و نابودی کارهای نیک میشود.
2 ـ هر عمل صالح را میتوان به چند روش انجام داد: به روش عادّی، خوب و عالی. این آیه، عالیترین وجه را تشویق میکند. آری، گاهی مواد غذایی خوب است، ولی شیوه ی پخت آن خوب یا متوسط است.
نکات مهم آیه:
1 ـ در تربیت، تهدید و بشارت و بیم و امید، در کنار هم لازم است. (آیه قبل تهدید بود و این آیه بشارت.) «إِنَّا أَعْتَدْنا لِلظَّالِمِینَ ... إِنَّا لا نُضِیعُ أَجْرَ» ...
2 ـ فکر و انگیزه ی الهی، بر عمل صالح مقدّم است. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
3 ـ در بینش اسلامی، نه چیزی از حساب الهی مخفی میماند و نه اجر عملی ضایع میگردد. «إِنَّا لا نُضِیعُ» ...
4 ـ ملاک در ارزش عمل، کیفیّت است، نه کمّیت. «أَحْسَنَ عَمَلًا» نه «اكثر عملا»
فرآوری: آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
تفسیر نور ج 7
سایت اسلام کوئیست