تبیان، دستیار زندگی
امام علی علیه السلام فرمود: چه بسا آن کس که اهل اندرز و خیرخواهی نیست، اندرز دهد [و خیرخواهی کند] و آن کس که درخواست نصیحت از او شده است، خیانت ورزد.»
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چگونه خیرخواه دیگران باشیم؟!

کمک به نیازمندان

امام علی علیه السلام فرمود: چه بسا آن کس که اهل اندرز و خیرخواهی نیست، اندرز دهد [و خیرخواهی کند] و آن کس که درخواست نصیحت از او شده است، خیانت ورزد.»


نقطه مقابل حسد، «نصح» و خیرخواهی است، به این معنی که نه تنها انسان خواهان زوال نعمت از دیگران نباشد بلکه طالب بقای نعمت و افزون شدن آن برای همه نیکان و پاکان گردد، یا به تعبیری دیگر آنچه از خیر و خوبی و سعادت معنوی و مادی برای خویش می خواهد برای دیگران نیز بطلبد و این یکی از فضایل معروف است که در آیات قرآن و روایات اسلامی به آن اشاره شده است.

پیامبران الهی خیرخواهان امت ها بودند و یکی از صفات بارز آنها همین موضوع بود. قرآن مجید از زبان «نوح» شیخ الانبیاء چنین نقل می کند که به قوم خود فرمود: «اُبَلِّغُکُمْ رِسَالاَتِ رَبِّى وَ اَنْصَحُ لَکُمْ وَ اَعْلَمُ مِنَ اللهِ مَا لاَتَعْلَمُونَ ; رسالت هاى پروردگارم را به شما ابلاغ مى كنم و خیرخواه شما هستم و از خداوند چیزهایى(از لطف و مرحمت و عنایت) مى دانم كه شما نمى دانید».

در اینجا بعد از مسئله ابلاغ رسالت ، سخن از نصح و خیرخواهی امت به میان آمده که نقطه مقابل حسد و بخل و خیانت است. همین معنی با تفاوت مختصری در مورد دیگر پیامبران وارد شده است.

بدیهی است خیرخواهی منحصر به حضرت نوح نبوده بلکه همه انبیای الهی و اولیاء معصومین این ویژگی را داشتند و پیروان راستین آنان نیز باید خیرخواه دیگران باشند.

در قرآن کریم آیات متعددی درباره خیرخواهی آمده که غالب آنها از زبان پیامبران الهی است که حقیقتاً خیرخواه مردم بوده اند.

در اینجا به نمونه‌هایی اشاره می‌شود:

خیرخواهی حضرت هود علیه السلام

قرآن از زبان حضرت هود علیه السلام نیز نقل می‌کند که: «أُبَلِّغُکُمْ رِسَلَتِ رَبِّی وَأَنَا لَکُمْ نَاصِحٌ أَمِینٌ؛ 1«رسالت های پروردگارم را به شما ابلاغ می‌كنم و من خیرخواه امینی برای شما هستم

حضرت هود علیه السلام وقتی مبعوث شد مردم خویش را نصیحت و هدایت کرد؛ ولی آنها از سخنان هود علیه السلام به خشم آمدند و به او حمله کردند و گلوی او را آن قدر فشردند که نزدیک بود جان دهد و تا یک شبانه روز بیهوش افتاده بود. با این حال، خدا به او خطاب فرمود که مبادا از هدایت و خیرخواهی مردم ملول و خسته شوی و باید به کار خویش ادامه دهی. 2

هر شخصی که زبان به نصیحت و خیرخواهی باز کرد، این گونه نیست که واقعاً خیرخواه و ناصح باشد. باید دید به چه چیزی انسان را راهنمایی می‌کند و به کدام خیر، انسان را می‌خواند؟ بسیارند کسانی که قلم خیرخواهی به دست می‌گیرند و زبان به نصیحت می‌گشایند؛ ولی در واقع قصد انحراف و خیانت به مردم را دارند. نمونه بارز تاریخی آن جریان شیطان و حضرت آدم علیه السلام و حواعلیها السلام می‌باشد

آن حضرت هفتصد و شصت سال مردم را دعوت به حق نمود و به دنبال خیرخواهی و نصیحت آنان بود تا آنجا که خداوند اراده کرد با ریگ های بیابان احقاف و سنگهای آن، مردم را هلاک نماید.

هود علیه السلام از سر خیرخواهی به آنان فرمود: «می ترسم که این تلها [ی ریگ و سنگ] مأمور به عذاب شما گردند؛ ولی با این وجود، مردم اجابت نکردند. 3

خداوند برای تنبیه مردم هفت سال خشکسالی را بر آنان مسلّط نمود. با دعای حضرت ، خشکسالی برطرف شد و نعمت ها فراوان گردید؛ ولی باز هم هدایت نشدند و بر لجاجت خویش افزودند. سرانجام خداوند آنان را با باد بسیار سرد به هلاکت رساند. 4

در این زمان که چنین سختی هایی وجود ندارد و حقیقتاً باید خدا را بر این موضوع شکر گذاری کرد، که یک مبلّغ با ماندن یکی دو سال در محلّی می‌تواند تحوّل عظیمی در مردم ایجاد نماید و بسیاری از آنان را هدایت کند.

در سطح جهانی نیز اگر مبلّغ ناصح و خیرخواه در شهر و کشوری استقامت کند، در مدّت کمی می‌تواند جمع زیادی را هدایت نماید.

حکایت قوم ثمود

خیرخواهی حضرت صالح علیه السلام

حضرت صالح علیه السلام نیز به قوم خود فرمود: «یقَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَالَةَ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ وَلَکِن لَّاتُحِبُّونَ النَّصِحِینَ؛ 5«ای قوم! من رسالت پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و برای شما خیرخواهی را انجام دادم؛ ولی [چه كنم كه] شما خیرخواهان را دوست ندارید»

نکته‌ای که از این آیه استفاده می‌شود، این است که خیرخواهی آن گاه اثر می‌گذارد که انسان به خیرخواهان ارادت و محبّت داشته باشد.

حضرت صالح علیه السلام در شانزده سالگی برای تبلیغ دین خدا مبعوث شد و مردم را به خیر و صلاح دعوت نمود تا اینکه سنش به 120 سالگی رسید؛ ولی آنان اجابت نکردند 6 و بعد از مجادله زیاد از صالح علیه السلام خواستند که شتری از دل کوه بیرون آورد.

به فرمان خداوند چنین کاری انجام گرفت و از هفتاد نفری که صحنه را دیدند، جز شش نفر ایمان نیاوردند و ششمی از آنها نیز دچار تردید و شک شد و پنج نفر باقی ماندند. 7

خیرخواهی حضرت شعیب علیه السلام

در قرآن کریم از زبان حضرت شعیب علیه السلام نیز می‌خوانیم: «یا قَوْمِ لَقَدْ أَبْلَغْتُکُمْ رِسَلَتِ رَبِّی وَنَصَحْتُ لَکُمْ فَکَیفَ ءَاسَی عَلَی قَوْمٍ کَفِرِینَ؛ 8 «ای قوم من! من رسالت های پروردگارم را به شما ابلاغ كردم و برای شما خیرخواهی نمودم. با این حال، چگونه بر حال قوم بی ایمان تأسف بخورم

حضرت شعیب علیه السلام دویست و چهل و دو سال عمر کرد و قوم خود را نصیحت کرد تا پیر شد. مدّتی از قوم خود غایب گردید و دوباره به صورت جوان برگشت و قوم خویش را به نیکی دعوت نمود؛ امّا آنها گفتند: آن گاه که پیر بودی، سخن تو ر ا باور نداشتیم؛ چگونه امروز که جوانی باور کنیم؟ 9

خیرخواهی کاذب

هر شخصی که زبان به نصیحت و خیرخواهی باز کرد، این گونه نیست که واقعاً خیرخواه و ناصح باشد. باید دید به چه چیزی انسان را راهنمایی می‌کند و به کدام خیر، انسان را می‌خواند؟ بسیارند کسانی که قلم خیرخواهی به دست می‌گیرند و زبان به نصیحت می‌گشایند؛ ولی در واقع قصد انحراف و خیانت به مردم را دارند. نمونه بارز تاریخی آن جریان شیطان و حضرت آدم علیه السلام و حوا علیها السلام می‌باشد.

خیرخواهی آن گاه اثر می‌گذارد که انسان به خیرخواهان ارادت و محبّت داشته باشد

«سپس شیطان آن دو را وسوسه كرد تا آنچه را از اندامشان پنهان بود، آشكار سازد و گفت: پروردگارتان شما را از این درخت نهی نكرده، مگر به خاطر اینكه [اگر از آن بخورید،] فرشته خواهید شد یا جاودانه [در بهشت] خواهید ماند.» 10 و برای اینکه حرف خود را به باور آن دو برساند، به قسم و اینکه خیرخواه شما هستم، متوسل شد: «وَقَاسَمَهُمَآ إِنِّی لَکُمَا لَمِنَ النَّصِحِینَ؛ 11 «و برای آنها سوگند یاد كرد كه من برای شما از خیرخواهانم.» و در ادامه این آیات می‌خوانیم: «و به این ترتیب آنها را با فریب [از مقامشان] فرود آورد.» 12 آری، ناصحان شیطان صفت به دنبال سقوط جامعه و افراد هستند، نه صعود و پیشرفت و تکامل آنها.

نمونه دیگر از مدعیان خیرخواهی، برادران یوسف علیه السلام هستند که از در خیرخواهی وارد شدند و یوسف علیه السلام را به چاه انداختند. امروزه نیز ظاهر صلاحان و برادر نمایانی وجود دارند که جامعه و افراد را به درّه بیچارگی و چاه بدبختی سوق می‌دهند.

در قرآن کریم می‌خوانیم: «قَالُوا یأَبَانَا مَا لَکَ لَا تَأْمَنَّا عَلَی یوسُفَ وَ إِنَّا لَهُ لَنَصِحُونَ؛ 13 «[برادران یوسف علیه السلام] گفتند: پدرجان! چرا درباره یوسف به ما اطمینان نمی‌كنی؛ در حالی كه ما خیرخواه او هستیم!»

امام علی علیه السلام فرمود: «وَرُبَّما نَصَحَ غَیرُ النَّاصِحِ وَغَشَّ الْمُسْتَنْصَحُ؛ 14 چه بسا آن كس كه اهل اندرز و خیرخواهی نیست، اندرز دهد [و خیرخواهی كند] و آن كس كه درخواست نصیحت از او شده است، خیانت ورزد.»

پی نوشت ها:

1) اعراف/68.

2) حیوة القلوب، ج 1، ص 282.

3) همان، ص 283.

4) همان، صص 284 - 285، با تلخیص.

5) اعراف/79.

6) حیوة القلوب، ج 1، ص 311.

7) همان، صص 311 - 313.

8) اعراف/93.

9) حیوة القلوب، ج 1، ص 574.

10) اعراف/ 20.

11) همان/ 21.

12) همان/ 22.

13) یوسف/11.

14) نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، نامه 31، ص 930؛ نهج البلاغة، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، ج 3، نامه 31، ص 92.

فرآوری: آمنه اسفندیاری

بخش قرآن تبیان      


منابع:

سایت ذی طوی

سایت طهور دانش

ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 96

نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، نامه 31، ص 930

مطالب مرتبط:

ثواب و اهمیت نصیحت و خیرخواهی

رابطه دولت و مردم در نهج البلاغه (2)

رابطه دولت و مردم در نهج البلاغه (1)