تبیان، دستیار زندگی
سفارتخانه ‌های انگلستان و شوروی همواره به بهانه این که مطبوعات ایران اسرار جنگی را فاش می ‌کنند و مطالب ناروا و توهین ‌آمیزی علیه آنها به چاپ می ‌رسانند، نسبت به عملکرد و محتوای مطبوعات معترض و خواهان اعمال نظارت و سانسور جدی بودند و از آن زمان تا کنون س
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آری یا خیر به سانسور!


سفارتخانه ‌های انگلستان و شوروی همواره به بهانه این که مطبوعات ایران اسرار جنگی را فاش می ‌کنند و مطالب ناروا و توهین ‌آمیزی علیه آنها به چاپ می ‌رسانند، نسبت به عملکرد و محتوای مطبوعات معترض و خواهان اعمال نظارت و سانسور جدی بودند و از آن زمان تا کنون سانسور (censere) در رسانه های ایرانی به چشم می خورد.

از انقلاب مشروطه تا تثبیت قدرت رضاشاه فعالیت‌های مطبوعاتی ایران با وجود محدودیت‌ها و فشارهای گوناگون نسبتاً پر رونق و پویا بود. با تثبیت قدرت رضاشاه کم‌ کم از رونق و پویایی مطبوعات کاسته شد و نظارت و سانسور دولتی فزونی گرفت. این وضعیت تا شهریور 1320 ادامه یافت، ولی به محض کناره‌ گیری رضاشاه از قدرت و باز شدن فضای سیاسی، حوزه مطبوعات هم مانند حوزه‌های دیگر بسیار دگرگون شد.

سانسور

یکی از ویژگی‌های مطبوعات این دوره گسترش کمی و تنوع فکری، سیاسی و اجتماعی افراد فعال در عرصه مطبوعات است. شکل ‌گیری و گسترش نهادها و تشکیلات مطبوعاتی را نیز باید نمود دیگری از رونق و پویایی مطبوعات ایران در دهه 20 دانست. در این دوره دست اندرکاران مطبوعات کوشیدند با ایجاد نهادها و تشکلات مختلف، از حقوق متناسب با رسالت و جایگاه خود دفاع کنند. تا آنجا که در برخی موارد واکنش مطبوعات به تلاش دولت برای توقیف، حذف و مهار روزنامه‌ها و نشریات به صورتی هماهنگ و در قالب تشکلات مطبوعاتی مختلف ملی و محلی درآمد.

محتوای روزنامه‌ها و نشریات گاهی چنان انتقادی و حتی تحریک ‌آمیز بود که واکنش‌های گسترده و گوناگون را به دنبال می‌آورد. نخستین واکنش جدی به فعالیت و عملکرد مطبوعات، واکنش سفارتخانه‌ های انگلستان و شوروی بود که در سال‌های آغازین دهه بیست با آلمان و متحدین در جنگ بودند. سفارت شوروی و انگلیس از محتوای برخی مطبوعات ناراضی بودند. مثلاً کاریکاتور روزنامه‌ای را اهانت نسبت به ژنرالیسم استالین می ‌دانست. سفارتخانه ‌های انگلستان و شوروی همواره به بهانه این که مطبوعات ایران اسرار جنگی را فاش می ‌کنند و مطالب ناروا و توهین ‌آمیزی علیه آنها به چاپ می ‌رسانند، نسبت به عملکرد و محتوای مطبوعات معترض و خواهان اعمال نظارت و سانسور جدی بودند و از آن زمان تا کنون سانسور (censere) در رسانه های ایرانی به چشم می خورد.

اما امروزه نکته ی مهم آن است که اصحاب رسانه همواره به ارائه ی وقایع جهان پیرامون در راستای منافع، خواست ها و نظرات خود می پردازند. آنها با گزینش کردن وقایع و یا سمت و سو دادن به آن ها سعی دارند بر افکار عمومی در جهت مطلوب خود تاثیر بگذارند. آنها می خواهند از این طریق درستی و حقیقت داشتن نظرات خود را برای افکار عمومی به اثبات برسانند. تعبیر دیگر این اقدام سانسور است که امروزه در رسانه ها واقعیتی مسلم و پذیرفته شده است.

از طرف دیگر هر حکومتی در هر جایی از دنیا این حق را برای خود قائل است که برای رسانه ها، خصوصاً رسانه هایی که تحت مجوز آن دولت یا حکومت فعالیت می کنند، قوانینی که تا حدودی محدود کننده است تدوین کند و به نوعی سانسور مصلحتی دست بزند. اما اگر موضوعی پیش آمد که نیاز به نقد، تذکر و یا در سطح بالاتر نیاز به آگاهی افکار عمومی از آن می رفت، چه باید کرد؟

باید گفت مدیریت دهکده ی جهانی امروز که ساخته ی ارتباطات و رسانه ها است، بر عهده ی خود رسانه ها است. اصحاب رسانه به دنبال آنند با این ابزار از طریق شکل دهی به افکار و باورهای اهالی این دهکده، آن را به گونه ی موردنظر خود طراحی و هدایت کنند. آنها این اتفاق را با گزینش و ساخت دهی به وقایع دهکده ی جهانی در جهت مورد نظر خود (=سانسور) به پیش می برند.

اما در این میان تکلیف سانسور باید روشن شود؛ سانسور خوب است یا نه؟ حد و مرز سانسور چقدر است؟ یا چه کسانی حق سانسور کردن دارند؟

با اندکی بررسی در بسیاری از کشورهای دنیا به روشنی می توان دریافت که همه جای دنیا با این پدیده مواجه است و کسی نمی تواند ادعا کند که در فلان نقطه از دنیا، اخبار و اطلاعات بدون سانسور در دسترس مردم قرار می گیرد. پس مسئله ی مهم تر حد و مرز سانسور است. به طور کلی وقتی نام سانسور به گوش می رسد ناخودآگاه مسائل سیاسی–امنیتی یا مسائل اخلاقی به ذهن تداعی می شود.

سانسور

یک چالش بزرگ مطرح است و آن اینکه دانستن حق مردم است؛ مردم اختیار دارند، خودشان صلاح خود را می دانند و نیازی به قیم ندارند. جملاتی که زیاد شنیده ایم. به ظاهر هم منطقی می رسد. اما مسئله ای که باید پاسخ داده شود این است که آیا دانستن هر موضوعی و یا هر خبری حق مردم است؟ مثلاً خبری که منجر به القای ناامنی یا سیاه نمایی در میان مردم می شود یا اصطلاحاً موجب تشویش اذهان عمومی می شود جایز است منتشر شود یا اینکه اگر خبری موجب سوءاستفاده ی فرصت طلبان قرار بگیرد آیا مجاز است منتشر شود؟ کاملا مبرهن است که انتشار هر نوع خبر یا حادثه ای که اثرات مخرب بر فضای ذهن مردم دارد جایز نیست. خصوصاً اخباری که بر پایه اسناد نامعتبر و بعضاً در اثر رقابت های کاذب سیاسی منتشر می شود.

از طرف دیگر هر حکومتی در هر جایی از دنیا این حق را برای خود قائل است که برای رسانه ها، خصوصاً رسانه هایی که تحت مجوز آن دولت یا حکومت فعالیت می کنند، قوانینی که تا حدودی محدود کننده است تدوین کند و به نوعی سانسور مصلحتی دست بزند. اما اگر موضوعی پیش آمد که نیاز به نقد، تذکر و یا در سطح بالاتر نیاز به آگاهی افکار عمومی از آن می رفت، چه باید کرد؟ آیا سانسور خبری در مورد این پدیده ها جایز است؟

گلوگاه اصلی سانسور خبری همین جا است! کسی نمی تواند ادعا کند از این قاعده مستثنی است. هیچ حکومت یا گروهی از انتشار انتقادها، چه درست و چه غلط استقبال نمی کند. حتی در ایران، به جز مقام معظم رهبری که حتی سفارش به نقد می کنند، نه دولت ها، نه مجلس ها و نه سایر نهادها و حتی مسئولان رده پایین تاب نقد را ندارند و بعضاً دست به سانسور هم می زنند!

دولت ها و اصحاب قدرت، متأسفانه مردم را در معرض تمام اخبار قرار نمی دهند. حال این موضوع در برخی برهه های زمانی بسیار حساس و سرنوشت ساز می شود. بسیاری از رسانه های مدعی دنیا که مدام شعار آزادی بیان یا استقلال را سر می دهند، باز هم مبتلا به این پدیده می شوند و متأسفانه از مخاطب بالای خود به منظور بسترسازی برای برخی اهداف و نیات صاحبان خود سوء استفاده می نمایند.

پس مسئله ی مهم تر حد و مرز سانسور است. به طور کلی وقتی نام سانسور به گوش می رسد ناخودآگاه مسائل سیاسی–امنیتی یا مسائل اخلاقی به ذهن تداعی می شود

البته یک سطح دیگر از سانسور هم هست و آن هم جابه جا کردن مسائل فرعی و اصلی است. گاهی اوقات که تحت هیچ شرایطی نمی توان دست به سانسور مطلق زده با برجسته کردن مسائل غیر مهم یا پر اهمیت جلوه دادن مسائل دست چندم، ناخودآگاه موضوعات اصلی را به حاشیه می برند که این مسئله را در حادثه حمله به غزه در زمان المپیک به روشنی دیدیم. فاجعه ی غزه آن قدر بزرگ بود که نمی شد از آن به آسانی گذشت یا پوشش خبری نداد، لیکن موضوع المپیک تبدیل به مهمترین مسئله شد و یک سانسور خبری مظلومانه رخ داد.

در هر صورت سانسور پدیده ای است طبیعی تا یک حدی هم لازم است. برای جلوگیری از اشاعه فساد، نا امنی، احساس خطر و به هم خوردن تعادل روانی جامعه؛ اما در بیشتر موارد سانسور خبری به عنوان یک تاکتیک غیراخلاقی برای صاحبان قدرت و ثروت مورد سوء استفاده واقع می شود و به این طریق به افکار عمومی در جهت منافع خود شکل دهی می شود.

فرآوری : آزاده مرنی

بخش ارتباطات تبیان


منابع: رسانه ایران / تاریخ ایران / ویکیپدیا

مطالب مرتبط:

تاکتیک رسانه‌های غربی برای سانسور رهبر انقلاب

سانسور انگلیسی در یوتیوب