در چله گرفتن چه اعمالی باید انجام داد؟!
گفته شده اگر کسی چهل روز اخلاص داشته باشد، درهایی به سویش باز میشود و حجاب از مقابل چشمانش کنار میرود. در این چهل روز دقیقاً باید چه کارهایی کرد حتی در غذا خورد؟
حدیث نقل شده از رسول اکرم صلوات الله علیه و آله به شرح ذیل است:
قال رسول الله صلوات الله علیه و آله: مَنْ أَخْلَصَ لِلَّهِ أَرْبَعِینَ یَوْماً فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَی لِسَانِهِ. [بحار الأنوار، ج67، ص249 - عدةالداعی، ص232 و ...].
ترجمه: اگر کسی چهل روز خالص برای خدا باشد، خداوند حکمت را از قلبش بر زبانش جاری میکند.
اگر در متن حدیث تأملی شود، مشخص میشود که سخن از «اخلاص» است و نه چه کار یا کارهایی؟ و اخلاص مربوط به «نیّت - هدف» کار است.
«اخلاص» به معنای خالص كردن، پاك گردانیدن و سالم گشتن از آمیختگی است و در این حدیث به «اخلاص» برای خدا اشاره شده است. یعنی نیّت در اعتقاد و عمل، صرفاً اطاعت و رضایت الهی باشد.
بدیهی است که منظور حدیث در «اخلاص نیّت»، نگاه به اعمال خوب دارد، وگرنه عمل بد یا معصیت و گناه که ناشی از ضعف معرفت و ایمان و غفلت از یاد خدا میباشد. منتهی عمل خوب نیز میتواند به دلایل و نیّات مختلفی صورت بگیرد.
به عنوان مثال انسان کافری عمل خوب انجام دهد و نگاهش به خودش، یا منافع آن عمل خوب، یا عزّت نزد دیگران، یا معروفیت و ... باشد، یا کسی عمل خوبی (مثل نماز و سایر عبادات و ظاهر الصلاح بودن در بسیاری از امور) را فقط محض ریا انجام دهد یا از ترس و عادت باشد. خُب بدیهی است که در این گونه رفتارها، اخلاصی برای خدا وجود ندارد. خدا هم امتحان میکند، یک قضیهای برایش پیش میآورد، ناگهان میبینی در اعتقاد یا اعمال و یا حتی نماز و کسبش خلل وارد شد. لذا از یک سو امر نمودن که «ایمان» به خدا شرط پذیرفته شدن عمل خوب و صالحِ مردان و زنان از ناحیه اوست:
«مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَكَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُۆْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ یَعْمَلُونَ» (النّحل، 97)
ترجمه: هر كس از مرد یا زن، عمل نیك انجام دهد در حالى كه ایمان داشته باشد پس او را بىتردید (در دنیا) به زندگى پاكیزهاى زنده خواهیم داشت و (در آخرت) پاداششان را در برابر عملهاى بسیار خوبشان خواهیم داد.
ما معمولاً دچار غفلت، فراموشی و بالتبع اسارت نفس میشویم و دائم فراز و فرود داریم؛ در این حدیث میفرماید که چهل روز تمرین کن تا نتیجهاش را ببینی و چنان چه در آیه کریمه متذکر گردید، اخلاص در دین داشته باش، اگر چه دیگران خوششان نیاید. در این چهل روز سعی کن هر چه میکنی و نمیکنی، به امر خدا و برای رضا و تقرب به او باشد
و از سوی دیگر امر به مراقبت در حبط و ضایع نشدن اعمال خوب و «اخلاص در دین» نمود:
«فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ» (غافر، 14)
ترجمه: پس خدا را در حالى كه دین (عقیده و اطاعت امر) را براى او خالص كرده باشید بخوانید هر چند كافران نپسندند.
پس بحث از اخلاص و پاکی از هر گونه آلودگی، پلیدی و شرک (مشارکت دادن غیر در اهداف) است که به نیّت بر میگردد نه به شکل فیزیکی عمل یا اعمال.
الف – انسان، دارای جهانبینی (نوع نگاه به عالم هستی) و اعمالی در آن راستا میباشد که به در قالب (عقیده و عمل) تجلی مییابد. پس اخلاص در دین، یعنی اعتقاد و عملش از آلودگیهای شرک جلی و شرک خفی و معصیت و ...، مبرا گردد و در تمامی امور خدا در نظر داشته و قرب او را هدف بگیرد.
ب – بدیهی است کسی که چنین قصدی دارد، ابتدا در عقیده «فَمَنْ یَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُۆْمِن بِاللّهِ» میشود، به مبارزه علیه طواغیت درون و برون بر میخیزد و سپس با تجلی دادن هر چه بیشتر اعتقاد به «لا إله الاّ الله» ایمانش را تقویت میکند و سپس در وادی عمل نیز ابتدا از محرمات و گناهان دوری کرده و سپس به سوی انجام واجبات الهی میرود، منتهی مهم این است که قصدش از ترک حرام و انجام واجب، خدا باشد.
ج – برای چنین بندهی خالصی، نماز، نماز شب یا غذا خوردن، خوابیدن، معاشرت جنسی با همسر، یا کسب و معاش، یا مواضع سیاسی و ...، فرقی نمیکند، خدا برای هر یک از شئون اعتقادی و عملی انسان دلایل و دستوراتی دارد، او همه را رعایت و اطاعت میکند، البته برای خدا.
احکام الهی هم در کسب معاش، غذا خوردن، معاشرت و ... معلوم و مشخص است، هم در موضعگیری مقابل اشخاص یا جریانها و حوادث. او اگر زیاد نماز بخواند، برای خداست، اگر فقط نمازهای واجب را بخواند، آن هم برای خداست، لذا نه در آن اسراف میکند و نه واجبش قطع میگردد. او وقتی لباس میپوشد، برای خداست - وقتی آرایشی میکند برای خداست – اگر لطف کند برای خداست و اگر غضب و خشم نماید نیز بر اساس امر خدا و برای خداست. لذا از اظهار نظرها، موضعگیریها، مخالفتها، موافقتها، خوشایندها و ناخوشایندهای نفسانی و یا مطابق خوشایند دیگران دوری میگزیند. حبّ لله و بغض لله دارد، برای خدا دوست میدارد و برای خدا دشمن میدارد.
د – بدیهی است انسان با ممارست در این «اخلاص»، حکیم میگردد، یعنی چشمههای حکمت در دلش میجوشد و این جوشش حکمت به حد انفجار میرسد (فَجَّرَ اللَّهُ یَنَابِیعَ الْحِکْمَةِ) و از حوزه قلب بر زبانش نیز جاری میشود.
پیامبران الهی علیهم السلام ارسال شدهاند تا آیات و نشانههای خدا به ما بشناسانند، راه تزکیه را راهنما باشند و کتاب و حکمت را به ما تعلیم دهند:
«لَقَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَى الْمُۆمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولاً مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَكِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُّبِینٍ» (آلعمران، 164)
ترجمه: به یقین خداوند بر مۆمنان منّت نهاد آن گاه كه در میان آنها فرستادهاى از خودشان (نه از فرشته و نه از جن) برانگیخت كه آیات او را بر آنها مىخواند و پاكشان مىگرداند و كتاب (آسمانى) و احكام شریعت و معارف عقلى به آنها مىآموزد، و حقیقت این است كه آنان پیش از آن در گمراهى آشكارى بودند.
ه - منتهی برای دریافت این فیوضات، قلب پاک و «اخلاص» لازم است. مضافاً بر این که ما معمولاً دچار غفلت، فراموشی و بالتبع اسارت نفس میشویم و دائم فراز و فرود داریم؛ در این حدیث میفرماید که چهل روز تمرین کن تا نتیجهاش را ببینی و چنان چه در آیه کریمه متذکر گردید، اخلاص در دین داشته باش، اگر چه دیگران خوششان نیاید. در این چهل روز سعی کن هر چه میکنی و نمیکنی، به امر خدا و برای رضا و تقرب به او باشد.
یک حکایت جالب در این باب:
دوستی میگفت: پس از آن که برای اولین بار این حدیث را خواندم، با خود گفتم: عجب دانشگاهی! نه رفت و آمد و هزینه میخواهد نه درس و بحث و نمره دارد. دورهاش نیز کوتاه است، ظرف چهل روز نه تنها صاحب حکمت میشوم، بلکه حکمت از قلب به زبانم جاری میشود. پس چه بهتر از همین فردا این دوره را آغاز کنم.
او گفت: هیچ نفهمیدم من که مرحوم علامه طباطبایی (ره) یا عارف بالله نیستم؛ در خیالم منتظر حکمت متعالیه بودم، غافل از این که هنوز باید الفبای این راه را یاد بگیرم. گفت: در هر حال شروع کردم.
روز اول با خدای خود گفتم: بسم الله الرحمن الرّحیم؛ خداوندا قصد میکنم که چهل روز خودم را برای تو خالص کنم.
ادامه داد: اما خدای کریم اصلاً یک ساعت هم منتظر اخلاص من ضعیف نشد و همان لحظه که نیت کردم، اولین چشمه حکمت را برایم گشود و آن این بود که به خودم گفتم: «چه عجب، بالاخره بعد از سالها، یک روز تصمیم گرفتی که اخلاص داشته باشی، پس تا حالا چه میکردی؟!»
گفت: روز دوم را آغاز کردم، باز هم قبل از هر عملی، خدا باز هم به محض نیّت، چشمهی حکمت دیگری به رویم گشود، مبنی بر این که: «ای غافل! جای خدا نشستی و قضاوت میکنی؟! چه کسی گفته روز اولت درست بود که حالا روز دوم را آغاز میکنی؟!» و همان جا چون روز دوم بود، حکمت دوم را نیز به من حقیر عطا فرمود و آن این بود که برای تو، هر روز همان روز اول است، پس هر روز همین نیت را بکن و آغاز کن.
گفت: روز سوم، با درس و عبرت از حکمتهای دو روز گذشته، با خدا گفتم: «خدایا! من نمیدانم دو روز گذشته چطور گذشت؟ اما بالاخره دورهای را شروع کردم، مگر در ماه رمضان میدانم که روزه روز گذشته من مقبول واقع شده یا نه؟ این هم همین طور.»
گفت: همین جا چشمه حکمتی باز شد که دو دستی بر سرم زدم. به دلم آمد: «ای بیچاره، تو تا به حال از روی غفلت و نادانی، بیتوجهی و گناه میکردی و حالا از روی عمد و با نیت بیاخلاصی میکنی! چرا که تو این کارها را برای حکمت و جاری شدن آن به زبانت میکنی، نه برای من! در حالی که من از تو اخلاص خواستهام.
پرسیدم: بر زبانت چه جاری شد؟ گفت: همین حکمتها که به شما گفتم. این هم جاری شدن به زبان است. و ادامه داد: و فهمیدم اخلاص نیز درجاتی دارد و من در ورودی کلاس اولم. اما راه زیبایی است که باید بپیمایم.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع: ایکس شبهه