تبیان، دستیار زندگی
وقتی تمام اتفاقات ماه فوریه را زیر و رو می‌کنید هیچ به اندازه طعمه های پپ گوآردیولا در دو جبهه اروپا و بوندس لیگا مجذوب کننده نیست ، لااقل این اتفاق برای آنهایی که فوتبال آلمان را دیوانه وار ستایش می‌کنند قابل اهمیت است این چه اهمتی دارد که گروه پوسی رایت
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسین جوادی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نگاهی به بایرن مونیخ گواردیولا


وقتی تمام اتفاقات ماه فوریه را زیر و رو می‌کنید هیچ ماجرایی به اندازه طعمه های پپ گوآردیولا در دو جبهه اروپا و بوندس لیگا مجذوب کننده نیست ، لااقل این اتفاق برای آنهایی که فوتبال آلمان را  ستایش می‌کنند قابل اهمیت است. این چه اهمتی دارد که گروه پوسی رایت دولت روسیه را به سوءاستفاده سیاسی در المپیک متهم می کند .یا این که شامون با تصاویر برهنه آبروی لبنان را زیر سوال می برد. یا اینکه کیلیچکو (بوکسور قهرمان دسته سنگین وزن) پرچم داری می کند. در میان معترضان اوکراینی، همیشه در ورزش این سوژه ها وول می خورند ولی چیزی که اهمیت دارد این است که پپ علاقه شدید به شکار کردن دارد و تصویرطعمه هایش را با لنز واید می گیرد!
یوپ هانکس

به همین بازی مقابل هانوفر خوب دقت کنید ،‌فیلم را باز بینی کنید او از روشی استفاده می کند که خود حریفان می خواهند اینگونه شکار شوند. نامش را باید همان "پاس های قطری کانال به کانال " بگذاریم . کشاندن بازی به یک منطقه ،‌به خصوص در میانه زمین و بعد با یک پاس قطری بازیکنی که نقش یک نیزه را در تیم او ایفا می کند نفوذ کرده و خط دفاعی گیج و مبهوط حریف تنها با یک "تقه" دروازه اش باز می شود . ‌تازه این ابتدای داستان است چون پپ چند "پلان" دیگر نیز ترسیم کرده درست مثل همان روزهایی که در گرمای بارسلونا نفس بازیکنان را می گرفت. روی تبلت مخصوصی پر بود از این روش ها و آنالیز ها.

‌او عاشق "واید" بازی کردن است . به بازی با آرسنال نگاه کنید ،‌دوران داشتن مهاجم نوک یا سانتر فوروارد برای مردانی مثل او یعنی تاریخ مصرف گذشته ،‌پپ می خواهد آنتی تز جدیدی را در اروپا به نام خودش ثبت کند و چه تیمی بهتر از بایرن مونیخ. با آن مدیرانی که هیچ چیز برایشان به اندازه دیسیپلین و نظم شخصی اهمیت ندارد . یعنی وقتی روی میز صبحانه انها را نگاه می کنید میبینید یک "بشقاب" دیسپلین را هر روز باید سر بکشند. این برای مرد جوانی با ایده های فوق العاده مثل پپ یعنی رسیدن به رویایی که دیگر در مهد کاتالونیا نمی توانست برایش معنی پیدا کند ،‌آنجا همه چیز فرق کرده بود، ساندرو روسل بیشتردل مشغولی هایش را برای بیزینس پلان هایش کنار می گذاشت ، هیئت مدیره بیش از اندازه در کار پپ دخالت می کردند و از همه مهمتر اینکه او تبدیل به یک ناسیونالیست تمام عیار شده بود. شاید گزاف باشد اگر بگوییم نژاد پرست، ولی بیش از اندازه به نسل کاتالان ها اهمیت می داد و غیر بومی ها حتی اگر ستاره هم بودند برای او حکم پسر بچه های سرراهی را داشتند.

تمام گزینه های روی میز آنها تنها با این خصوصیات به یک نام ختم می شد وآن کسی نبود جز پپ گوآردیولا. از آن ‌روز تا حالا پپ خیلی خوب جواب اعتماد آنها را داده و با اینکه خوب می داند اشتهای سیری ناپذیر و توقع بالای آنها بعد از آن سه گانه معروف در فصل گذشته بالا رفته ولی خود او نیز در هر بازی نشان داده برای بلعیدن طعمه های بزرگ حرص می زند. ‌پپ هنوز آن "رگه" بی رحمی اش را از دوران بارسا حفظ کرده و شکارهایش را تا دقیقه نود زجر می دهد و بعد جانشان رامی گیرد درست مثل روش "رولت روسی"

لئو مسی خیلی استثنا بود که پپ به او علاقه داشت و شاید هم همان برخواستن "کک" از مکتب لاماسیا او را بیمه کرده و شاید هم نبوغ ذاتی اش. خیلی مهم نیست ولی چیزی که در دل این موضوع چندش آور برای سران بارسا نهفته بود برای مدیران باواریایی خیلی اهمیت داشت. حس ناسیونالیستی ،‌یک دنده بودن و شکستن تابوی بازیکن سالاری. در این یک دهه اخیر هیچ کدام از مربیان بایرن باب دندان مدیران نبودند،‌کلینزی که بیش از اندازه "آمریکایی لیزه" شده بود ، متد هایش چیزی میان اعتقادات یک کاتولیگ و یک یانکی غلت می زد ، او تمار هیلتسفیلد نیز علی رغم نتایج درخشان خیلی کاریزماتیک نبود و این آخری یعنی یوپ هانیکس ، مرد موقری بود،‌سه گانه ای را فتح کرد که خیلی ها در بایرن از دهه 70 به بعد به دنبالش بودند ولی خیلی پیر شده بود و شاید تنها کسی که می توانست به قواره های این تیم اصول گرا بخورد جوانی بود که اصول را هرگز قربانی احساسات نمی کند . مثل خود آلمانی ها و آن رگه ژرمن شان خیلی بی رحمانه به حریفان حمله می کند در حالی که صورتی آرام و کاریزماتیک دارد و از همه مهمتر نامش در اندازه های بایرن مونیخ باشد.

یوپ هانکس

تمام گزینه های روی میز آنها تنها با این خصوصیات به یک نام ختم می شد وآن کسی نبود جز پپ گوآردیولا. از آن ‌روز تا حالا پپ خیلی خوب جواب اعتماد آنها را داده و با اینکه خوب می داند اشتهای سیری ناپذیر و توقع بالای آنها بعد از آن سه گانه معروف در فصل گذشته بالا رفته ولی خود او نیز در هر بازی نشان داده برای بلعیدن طعمه های بزرگ حرص می زند،‌پپ هنوز آن "رگه" بی رحمی اش را از دوران بارسا حفظ کرده و شکارهایش را تا دقیقه نود زجر می دهد و بعد جانشان رامی گیرد . درست مثل روش "رولت روسی" . پپ در این فصل تبدیل به شکارچی "گوزن زرد" آلمانی شده ،‌گوزنی که در اروپا نادر است و هر زمانی که می خواهند به یک شکارچی بزرگ اشاره کنند نام این گوزن را می برند .

حسین جوادی

بخش ورزشی تبیان