هر آنکس که دندان دهد نان دهد!
حسن ظن به خدا فضیلتی استکه تلاش انسان برای کسب آن بدون توفیق الهی ثمر نمیدهد، بههمین دلیل پیشوایان معصوم علیه السلام این فضیلت را از آن ذات پاک، مسئلت میکردند. یکی از اصحاب امام کاظم علیه السلام روایت کرده است: در کوه مروه یا صفا پشت سر امام کاظم علیه السلام ایستاده بودم، آن حضرت پیوسته این دو جمله را تکرار میکرد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ حُسْنَ الظَّنِ بِكَ فِی كُلِّ حَالٍ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ فِی التَّوَكُّلِ عَلَیْكَ»؛ «خدایا از تو میخواهم در هر حال گمانم به تو نیکو باشد و صادقانه بر تو توکل کنم.»
یکی از مسائلیکه در آموزههای دینی و کتابهای اخلاق به آن پرداخته شده است، مساله سوء ظن و حسن ظن است که دارای اقسامی است، مانند :
1- سوء ظن و حسن ظن به حقتعالی
2- سوء ظن و حسن ظن به خود
3- سوء ظن و حسن ظن به دیگران
در این میان، آنچه که قابل بررسی و دقت است و انسان، چه بسا ناخواسته مرتکب آن گشته، و در عین حال از آن غافل است، بحث سوء ظن داشتن به حقتعالی است که خود را در قالب سوء ظن به قدرت، حکمت، رحمت و رزاقیت حضرت حق، نشان میدهد، و در روایات بهشدت از آن نهی شده است:
1-حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در بیانی فرمودند: «أُكبَرُ الكُبَائرِ سُوءُ الظَّنِّ بِالله»، [1]؛ «بزرگترین گناهان کبیره، سوء ظن داشتن به خداوند است.»
2- همچنین آن حضرت میفرمایند: «لَا یَغْلِبَنَّ عَلَیْكَ سُوءُ الظَّنِ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَإِنَّهُ لَنْ یَدَعَ بَیْنَكَ وَ بَیْنَ خَلِیلِكَ صُلْحا»،[2]؛ «بدگمانی به خدای عزّ و جلّ بر تو غلبه نکند، که آن، بین تو خدایی که دوستش داری، آشتی و صلحی باقی نمیگذارد.»
3- در حدیث دیگرى از حضرت على علیه السلام مىخوانیم كه از داود پیامبر علیه السلام چنین نقل مىكند: «یا رَبِّ ما آمَنَ بِكَ مَنْ عَرَفَكَ فَلَمْ یُحْسِنِ الظَنَّ بِكَ»،[3] پروردگارا! كسىكه تو را بشناسد و حسن ظن به تو نداشته باشد به تو ایمان نیاورده است.»
در واقع همانطور که غصه خوردن یک بچه برای غذا و لباسش، علاوه بر اینکه توهین به پدر و مادری مهربان، فهیم، ثروتمند و سخاوتمندی استکه سالها پیش از آنکه او احساس نیاز کند و یا از آنان درخواستی نماید، نیازمندیهای او را تامین کردهاند و شرایط را برای به دنیا آمدنش فراهم نمودهاند، بهمعنای این استکه یا پدر و مادر او نسبت به فرزندشان بیتوجه و از نیازهای او بیخبرند، یا دستشان از امکانات لازم برای تامین نیازهای فرزندشان خالی است، و یا بیعاطفهاند و به فرزندشان مهر و علاقهای ندارند، و یا بخیلند و از تامین نیاز فرزندشان دریغ میکنند؛ بههمین نحو، غصه خوردن و نگران بودن عبد برای نیازهای خود، حاکی از بدگمانی به خدا و توهین به پروردگاری استکه او را آفریده است، و فیاض مطلق و حکیم و قادر علی الاطلاق است.
امام صادق علیه السلام خطاب به اشخاصیکه نگرانی و ناراحتی در مساله رزق و روزی دارند و به این بهانه بههمان یک بچه، و نهایتا دو بچه اکتفا میکنند، میفرماید: «إِنْ كَانَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَدْ تَكَفَّلَ بِالرِّزْقِ فَاهْتِمَامُكَ لِمَا ذَا ؟...وَ إِنْ كَانَ كُلُّ شَیْءٍ بِقَضَاءٍ مِنَ اللَّهِ وَ قَدَرِهِ فَالْحُزْنُ لِمَا ذا»،[4]؛ «اگر خدای تبارک و تعالی روزی را عهده دار شده است، پس نگرانیات برای چیست؟...و اگر همه چیزها بر اساس قضا و قدر الهی است، پس اندوهت برای چیست؟»
«یکی طفل دندان برآورده بود/پدر سر به فکرت فرو برده بود
که من نان و برگ از کجا آرمش؟/مروت نباشد که بگذارمش
چو بیچاره گفت این سخن، پیش جفت/نگر تا زن او را چه مردانه گفت
مخور هول ابلیس تا جان دهد/همان کس که دندان دهد نان دهد
تواناست آخر خداوند روز/که روزی رساند، تو چندین مسوز
نگارنده کودک اندر شکم/نویسنده عمر و روزی است هم»[5]
بنابراین، بهطور مسلّم، حقتعالی عهده دار تامین رزق مخلوقاتش شده است، و در مقام شگفتی، به بندهای که نگران نیازمندیهای آینده خویش است، میفرماید: « أَ لَیْسَ اللَّهُ بِكافٍ عَبْده»،[زمر،36]؛ « آیا خدا براى بندهاش [در همه امور] كافى نیست؟»
و در مقابل سوء ظن به حقتعالی، حسن ظن به خداوند در روایات ائمه دین علیهم السلام مورد ستایش و سفارش قرار گرفته است:
رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرمایند: «لا یَمُوتَنَّ أَحَدُكُمْ إِلَّا وَ هُوَ یُحْسِنُ الظَّنَ بِاللَّهِ فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ بِاللَّهِ ثَمَنُ الْجَنَّة»،[6]؛ «با گمان نیکو به خدا از دنیا بروید؛ زیرا گمان نیکو به خدا بهای بهشت است».
حسن ظن داشتن به حقتعالی، ریشه در معرفت و ایمان انسان دارد.
امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند: «الثِّقَةُ بِاللَّهِ وَ حُسْنُ الظَّنِّ بِهِ حِصْنٌ لَا یَتَحَصَّنُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُۆْمِن»،[7]؛ «اعتماد و حسن ظن به خدا قلعه محکمی استکه جز بنده مومن کسی در آن پناه نمیگیرد.» از اینکه حضرت، بهره مندی از حسن ظن را به مومن منحصر کرده، استفاده میشود که ایمان در تحقق حسن ظن نقش اساسی دارد.
حسن ظن به خدا فضیلتی استکه تلاش انسان برای کسب آن بدون توفیق الهی ثمر نمیدهد، بههمین دلیل پیشوایان معصوم علیه السلام این فضیلت را از آن ذات پاک، مسئلت میکردند. یکی از اصحاب امام کاظم علیه السلام روایت کرده است: در کوه مروه یا صفا پشت سر امام کاظم علیه السلام ایستاده بودم، آن حضرت پیوسته این دو جمله را تکرار میکرد: «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ حُسْنَ الظَّنِ بِكَ فِی كُلِّ حَالٍ وَ صِدْقَ النِّیَّةِ فِی التَّوَكُّلِ عَلَیْكَ»،؛ «خدایا از تو میخواهم در هر حال گمانم به تو نیکو باشد و صادقانه بر تو توکل کنم.»
بنابراین، حسن ظن داشتن به حقتعالی، از ضرورتهای زندگی مادی و معنوی انسان است و خداوند متعال به بندگان خود وعدههایی از جمله تامین روزی آنها را داده است. بنابراین کسانیکه به بهانه نگرانی در تامین روزی، ازدواج نمیکنند و یا به فرزند کم اکتفا مینمایند، بدانند که دچار سوء ظن به حقتعالی شدهاند.
پینوشت:
[1].نهج الفصاحه،ص 236
[2].من لایحضره الفقیه،ج4،ص 384
[3].بحارالانوار،ج67،ص 389
[4]. من لا یحضره الفقیه،ج4،ص 393
[5].وسائل الشیعه،ج2،ص 448
[6].استبصار، ج2 ،ص 238
[7].کافی،ج4،ص 433
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع : سایت رهروان ولایت