نگاهی دوباره به زندگی و آثار پربرکت شیخ آقابزرگ تهرانی (4)
محمد مهدی نیکبین و میثم واحدی
قسمت قبل را اینجا بخوانید.
معرفی و نقد اجمالی آثار شیخ آقابزرگ تهرانی:
1. الذریعة الی تصانیف الشیعة (بین 28 تا 30 جلد میباشد) این کتاب فهرست و معرفی تألیفات علمای شیعه در طول 14 قرن است.
2. طبقات اعلام الشیعة (حدود 30 تا 32 جلد) در ذکر احوال و آثار عالمان شیعه از قرن 4 تا 14
3. هدیة الرازی الی المجدد الشیرازی (در شرح حال مرجع بزرگ شیعه میرزا محمدحسن شیرازی [میرزای بزرگ])
آثار دیگر او:
4. مصفی المقال فی مصنفی الرجال، که در حدود هزار نفر از علمای شیعه که در فن رجال تألیف کردهاند معرفی مینماید.
5. ضیاء المفازات فی طرق مشایخ الاجازات
6 . الدر النفیس فی تلخیص رجال التأسیس
7. مشجرة الاسباب
8. النقد اللطیف فی نفی التحریف من القرآن الشریف
9. تعریف الانام فی ترجمة المدنیة والاسلام
10. الاسناد المصفی الی آل المصطفی علیهالسلام
11. توضیح الرشاد فی تاریخ حصرالاجتهاد
12. التقریرات الاصولیة و الفقهیة
و …
الذریعة الی التصانیف الشیعة
شیخ آقابزرگ هنگامی که شروع به نگارش این اثر نمود حدود چهل سال داشت و در تدوین این کتاب از همان روشِ کهن تدوین کتابشناسی استفاده کرد. در آغاز مجلدی در حدود پانصد برگ سفید برگزید و صفحات را میان حروف هجا به ترتیب تقسیم کرد. سپس کتابهایی را که مییافت به ترتیب حروف اول و دوم و سوم به فواصلی میان این صفحهها مینوشت. سپس شش مجلد پانصد برگی برگزید و مطالب آن یک مجلد را به فواصل مناسبتر میان صفحههای آن شش مجلد منتقل کرد. بدین ترتیب چارچوب اصلی کتابشناسی «الذریعة» آماده شد.
با اینکه تهیه فهرست از موجودیِ کتاب کتابخانهها کار تازهای بود و کمتر کتابخانهای به این مهم اقدام میکرد صاحب «الذریعة» حداکثر استفاده را از فهرستهای کتابخانهها کرد. منبع دیگر «الذریعة»، فهرستهای دستنویسی بود که اهل فضل و کتاب از کتابهای شخصی خود برای وی تهیه کرده و به سامرا و نجف میفرستادند. «الذریعة» حدود هفتاد هزار کتاب فارسی، عربی، ترکی و اردو را که نویسندگان شیعی مذهب تألیف یا تصنیف کردهاند در بر میگیرد. این کتابها به ترتیب عنوان، الفبایی شدهاند و برای هر کتاب علاوه بر مشخصات کتابشناسی یادداشت کوتاهی نیز به عربی تهیه شده است.
در بسیاری از موارد در «الذریعة»، مۆلف پیش از معرفی کتابها به بحث درباره موضوع پرداخته است؛ از آن جمله ذیل مدخل «اجازه» یا «دائرة المعارف» که شرح حال مبسوطی درباره اجازه نقل حدیث در اسلام و یا دایرة المعارفنویسی آورده است. در یادداشتی که بر کتابها نگاشته، مختصری از زندگی مۆلف را نیز شرح داده است.
درباره علل و انگیزههای درونی و بیرونی نگارش این کتاب سخن گفتیم. امّا از خلال گفتههای علما میتوان ارزش این اثر را بررسی کرد؛ مۆلف «ریحانةالادب» ذیل «آقابزرگ تهرانی» (ج 1، ص 22) درباره این کتاب میگوید: «پر واضح است که احاطه بر مصنفات شیعه با وجود این همه پراکندگی در اقطار عالم از محالات عادیه به شمار میرود...»
علامه آیتالله سید احمد روضاتی نوشته است: «... اینجانب هرگاه الذریعة را مطالعه میکنم، بیاختیار حالت تأثیر به من دست میدهد زیرا از آن همه آثاری که در الذریعة مذکور است فعلاً پارهای از آنها در دسترس ما نیست...»
همچنین در کتاب خدمتگزارانِ عالَمِ کتاب که در سال 1345 ش چاپ شد آمده است:
... اکنون پنجاه و شش سال است که مشغول تهیه این فهرست [الذریعة] است و در این مدت کتابخانههای عمومی و خصوصی عراق و بیشتر کتابخانههای ایران را دیده و سفری به سوریه و مصر و حجاز کرده و اغلب فهرست کتابخانههای ترکیه و هند و برخی فهرستهای اروپائی را از نظر گذرانیده است.
دکتر ایرج افشار ـ رئیس مرکز تحقیقات کتابشناسی دانشگاه تهران در سال 1342 ـ چنین نوشته است:
نخستین کار اساسی در زمینه کتابشناسی، کتاب عظیم الذریعة الی التصانیف الشیعة است. آن را باید کتابشناسی جدید ایران شمرد اگرچه محتوی بر نام کتابهای عربی و فارسی است.
علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی در مصاحبهای درباره استاد خود گفته است:
... وسعت زحمات آن مرحوم در حدی است که ما در حال حاضر هم که پیشرفتهای زیادی به وجود آمده است و به فهرست کتابهای خطی کتابخانهها دسترسی وجود دارد و وسائل جدیدی هم پیدا شده، هر وقت به نسخه تازهای دست پیدا میکنیم، میبینیم آن پیرمرد سختکوش، سالها پیش از ما به آن کتاب دست پیدا کرده و آن را در الذریعة فهرست کرده است. خدا میداند و بس که این مرد بزرگ تاریخ در مدت شصت سال چقدر زحمت کشیده و از خواب و خوراک و استراحت خود کاسته است و بدون داشتن ابزار و وسائل و کمک، یک تنه، تاریخ و فرهنگ و میراث فرهنگی شیعه را زنده کرده و زنده نگه داشته است. او نود سال قلم به دست گرفت و تا چند روز پیش از مرگش قلم از دستش نیفتاد. هر چه زمان بگذرد، او بیشتر جلوه میکند. تا زنده بود، از او قدردانی نشد. [1]
استاد یوسف اسعد داغر، دانشمند و محقق مسیحی و مورخ پرکار و صاحب آثار فراوان از جمله «مصادر الدراسة الادبیة» مینویسد:
«به خدا سوگند اگر برای شیعه در قرن چهاردهم هجری نمیبود جز امینی بزرگ و الغدیرش و مرحوم سید محسن امین و اعیان الشیعهاش و علامه کبیر شیخ آقابزرگ و الذریعهاش، در نظر خردمندان، همین مردان دین برای خدمت به علم و اجتماع و هدایت افکار کافی بود» [2]
اما در این میان برخی با پرهیز از تمجید و ستایش این اثر، صرفاً به بررسی پیشینه فهرستنگاری و شیوه کاری صاحب «الذریعة» پرداختهاند و با نگاهی معتدلتر گفتهاند:
«... ایشان دنبالهروی کار صاحب ریاض العلماء (میرزا عبدالله افندی) است و ویژگی ممتاز آثار صاحب الذریعة، پیگیریهای زیاد او و جمعآوری اطلاعات تازه بوده...» [3]
از جمله کسانی که با مرحوم آقابزرگ تهرانی در تهیه این دائرة المعارف همکاری کردند، شاگرد خاص وی، مرحوم محقق طباطبایی بود که از ابتدای انتشار مجلدات نخستین این اثر، دست به نوشتن استدراکی بر آن زد. مجموعه «مستدرک الذریعة» محقق طباطبایی، در هفت جلد، به معرفی آثاری پرداخت که آقابزرگ تهرانی آنها را در «الذریعة» نیاورده است.
از جمله مستدرکات دیگری که بر این دائرة المعارف نوشته شده، کتاب «الشریعة فی استدراک الذریعة» است که جلد اول آن به قلم سید محمد طباطبایی بهبهانی از سوی کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران منتشر شد.
طبقات أعلام الشیعة
این کتاب نیز در حدود 30 تا 32 جلد است در ذکر احوال و آثار عالمان شیعه، از قرن چهارم تا چهاردهم که حاصل هشتاد سال پژوهش علامه تهرانی و بزرگترین کاری است که تاکنون در علم تراجم و زندگینامه بزرگان شیعه صورت گرفته است. هنگامی که مۆلف در کتابخانههای عمومی و خصوصی تتبع میکرد و در خلال دهها سال، در میان هزارها مجموعه خطی میگشت تا مشخصات کتابها و تألیفات شیعه را پیدا کند و در «الذریعة» ثبت نماید، نامهای مۆلفان، شاعران، کاتبان، ناسخان، تعلیقهنویسان، محشیان، اجازهدهندگان و اجازهداران را نیز ثبت میکرد. سرانجام این همه شرح حال را گردآوری و «طبقات أعلامالشیعة» را فراهم ساخت. اما اسماء این اشخاص را علیرغم «الذریعة» که به ترتیب حروف الفبا بود، به ترتیب قرون گرد آورد و هر قرن را به ترتیب الفبا مرتب کرد. در آغاز، این کتاب را «وفیات اعلام الشیعة» نامید و از آنجا که وقتی به قرن چهاردهم رسید شرح حال دانشمندانی که در قید حیات بودند نیز آمده بود نام کلی کتاب را از «وفیات اعلام الشیعة» به «طبقات اعلامالشیعة» تغییر داد. چون شرح حال علمای شیعه در سه قرن اول اسلامی در کتب «رجال» آمده است، شیخ آقابزرگ کتاب خود را از قرن چهارم آغاز کرد تا کاری تکراری نباشد. نکته قابل ذکر اینست که کتاب «طبقات» به نوعی زائیده «الذریعة» است. یعنی نتیجه خودبخودی مطالعه و تحقیق شیخ پیرامون مصنفات شیعه، آگاهی گسترده وی بر اَعلام شیعی است.
او گذشته از عنوان کلی طبقات اعلام الشیعة، برای هر قرن عنوان و نام ویژهای برگزیده که به ترتیب زیر است:
1. نوابغ الروات فی رابعة المأة (راویان نابغه در سده چهارم)
2. النابس فی القرن الخامس (متکلمان و مدرسان در سده پنجم)
3. الثقات العیون فی سادس القرون (دیده وران و مرزبانان موثق در سده ششم)
4. الانوار الساطعة فی الماة السابعة (نورهای فروزان در قرن هفتم)
5. الحقایق الراهنة فی الماة الثامنة (حقایق ثابت و محکم در قرن هشتم)
6 . الضیاء اللامع فی القرن التاسع (آفتاب درخشان در سده نهم)
7. احیاء الداثر من القرن العاشر (احیای فضیلتهای فراموش شده از قرن دهم)
8 . الروضة النضرة فی علماء المأة الحادیة عشرة (گلستان سرسبز و خرم در زندگانی دانشمندان سده یازدهم)
9. الکواکب المنتشرة فی القرن الثانی بعد العشرة (ستارگان پراکنده در قرن دوازدهم)
10. الکرام البررة فی القرن الثالث بعد العشرة (نیکمردان با کرامت در سده سیزدهم)
این قرن ـ تا حرف عین ـ دو جلد از آن، همراه با تعلیقات مرحوم استاد علامه سید عبدالعزیز طباطبایی یزدی چاپ شده است و بقیه (دو جلد دیگر) به صورت خطی است.
11. نقباء البشر فی قرن الرابع عشر (بزرگان بشر در قرن چهاردهم)
از این قرن هم به اهتمام استاد طباطبایی یزدی، تنها چهار جلد انتشار یافته و سه جلد دیگر هم به صورت خطی مانده است.
این دائرة المعارف، زندگانی 11300 دانشمند شیعی را به دست میدهد. البته با محاسبه جلدهای منتشر نشده از رقم 15000 نیز فراتر خواهد رفت.
سایر کتب شیخ آقابزرگ
اثر مهمّ دیگرِ شیخ آقابزرگ «هدیة الرازی الی المجدّد الشیرازی» در شرح حال مرجع بزرگ شیعه در آغاز قرن چهاردهم میرزا محمد حسن شیرازی (معروف به میرزای بزرگ) است. این کتاب مشتمل بر چند فصل است؛ فصل اول در تاریخ ولادت میرزای شیرازی و تحصیلات او و مهاجرت به سامرا و رحلت اوست. فصل دوم در ذکر پارهای از اخلاق، اوصاف، سیرت و مواهب و سعادت اوست.
فصل سوم به ذکر گروهی از شاگردان او، یعنی عالمانی که به دست وی تربیت یافتند و به مراحل عالی علم و عمل و تألیفِ خدمات دینی رسیدند و رهبریهای اجتماعی و جرح و تعدیل حوادث را به عهده داشتند، میپردازد و شرح حال کوتاهی از 360 تن از شاگردان میرزا را به رشته تحریر درآورده است از جمله مشاهیری چون: آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی اراکی، حاج میرزا حسین نوری، شیخ فضل الله نوری، آخوند ملامحمد کاظم خراسانی، سید مرتضی کشمیری، میرزا محمدتقی شیرازی، حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی و ....
اثر دیگر شیخ آقابزرگ «النقد اللطیف فی نفی التحریف من القرآن الشریف» است در دفاع از استاد بزرگوارش حاجی نوری صاحب «فصل الخطاب فی تحریف الکتاب». در این رساله، شیخ آقابزرگ، حاجی نوری را از قول به تحریف به معنای تغییر و تبدیل، تبرئه مینماید و از طرفی تحریف به معنای تنقیص را با ادله تاریخی اثبات میکند. وقتی این کتاب به دست مرحوم آقا محمدحسین کاشف الغطاء میافتد با وجود علاقه و الفت به مۆلف آن، ضمن تقریظ مفصلی بر پشت کتاب، فتوای حرمت طبع آن را صادر کرد.
نقد و بررسی اجمالی «الذریعة» و «طبقات»
اما هنگامی که یک دانشمند یا آثار او را بررسی میکنیم اگر مسئله را تاریخی و در بستر شرایط زمان و مکان و با توجه به رشد علوم و ... بررسی کنیم یک نتیجه و اگر مسئله را فارغ از این شرایط و قیود بلکه به عنوان منبعی برای بهرهوری امروزمان از آنچه در دستمان باقی مانده است بررسی کنیم به جواب و نتیجهای دیگر میرسیم.
معمولاً اگر از زاویه اول نگاه کنیم زبان به مدح و ستایش و تمجید میگشاییم و با الگوبرداری و بلکه کافی و کامل پنداشتن آن آثار شوق نوآوری و انگیزه تحلیل و نقد از بین میرود.
اما اگر از نظرگاه دوم بنگریم شاید با بیرحمی بیشتر به امروز و نیازهای امروز و امکانات امروز نگاه میکنیم و همه نواقص و کاستیها رخ مینماید.
عجب اینست که اگرچه سخن حول شیخ آقابزرگ و کتب ارزشمندش بسیار گفته شده اما کمتر کسی با نگاهی انتقادی و تفسیری و تحلیلی آثار او را بررسی کرده است.
البته در این میان سید احمد حسینی اشکوری بیش از هر کس دیگری سعی در جبران مافات کرده و قدری فعالانهتر با مسئله روبرو شده؛ بنابراین بجاست برای بررسی آثار شیخ آقابزرگ با این سۆالات شروع کنیم:
اولاً: روش تحقیق ایشان چه بوده است؟
ثانیاً: شیوه نگارش آثارش چه بوده است؟
ثالثاً: آیا آثارش همپوشانی یا حلقههای مفقوده و یا یکنواختی روش داشته است؟
و ...
1ـ در آن زمان فیشبرداری به معنای مصطلح امروزیاش وجود نداشته و این موجب میشده که مطالعات و اطلاعاتی که جمعآوری میکرده، تا حدودی پراکنده باشد.
2ـ دأب ایشان این بوده که به مۆلفات مستقیماً از طریق مۆلفین و یا خویشان مۆلفین و یا کسانی که جمعآوری کننده آثار بودهاند دسترسی پیدا کند.
3ـ استفاده ایشان از برخی کتابخانهها که در سفرهایش از آنها بازدید میکرد خیلی گذرا بوده؛ لذا معرفی کتابها بعضاً گویا نیست.
4ـ روش تحقیق به معنای امروزیاش در آن زمان اصلاً وجود نداشته لذا نمیتوان برای «الذریعة» و «طبقات» شیوه بیان خاصی برشمرد. اینکه روی روششناسی، کار علمی و اصولی انجام نشده بود موجب میشود که یکنواختی در شیوه و التزام به یک چهارچوب روشمند در آثار ایشان دیده نشود.
5ـ ایشان مصنّفات شیعه بالمعنی الاعم را فهرستنگاری میکرده (یعنی شامل زیدیه و اسماعیلیه و ... هم میشده)
6 ـ با توجه به اینکه ایشان دو کار را همزمان انجام میداده؛ قدری خلط و پریشانی در ذریعه و طبقات دیده میشود. توضیح اینکه ایشان یکی فهرست مۆلفات و آثار شیعی را جمعآوری میکردند و دیگری فهرست شخصیتهای شیعی را. بنابراین گاهی ذیل نام یک کتاب در «الذریعة»، شرح حال نویسنده میدهد و گاهی ذیل نام یکی از اعلام شیعی در «طبقات»، بحث کتابشناسی را طرح میکند.
7ـ تمام کتب معرفی شده در «الذریعة» شیعی نیستند. چرا که گاهی ایشان از نام کتاب استنباط میکرده که نویسنده شیعه است یا موضوع کتاب مربوط به تشیع است در حالی که چنین نبوده است.
8 ـ در برخی توضیحات و یا اسامی که در نوشتههایش میآورد موجب سرگردانی دانشپژوه میشود که شاید این به خاطر در نظر نگرفتن ذهنیتهای خوانندگان باشد.
اجازه نقل حدیث
از زمان حضور ائمه – علیهمالسلام -، در نقل حدیث دقت بسیار میشده و برای قبول حدیثی از راوی (ناقل) شروطی قائل بودهاند و برای پذیرفتن حدیث یک شخص، احراز آن شرایط را لازم می دانستند؛ یکی از راههای مهم برای احراز آن شرایط اجازه روایت حدیث بوده است. همین امر، موجب پیدایش سلسله اجازات در علم حدیث شده است.
در این میان، شیخ آقابزرگ یک شیخ الاجازة در زمان خودش بوده است و در میان «مجیزان» و «مُجازان» وی، نامهای عمدهای را مشاهده میکنیم. به طوری که گفتهاند کمتر کسی از علمای بزرگ در تعداد اجازه و کیفیت آن به پای شیخ آقابزرگ رسیده است.
نکته جالب توجه اینکه در موضوع اجازه حدیث، معمولاً اختلافات مذهبی نادیده گرفته میشد و تمام مذاهب خمسه از یکدیگر اجازه میگرفتند و به هم اجازه میدادند.
نام چند تن از علمای بزرگ که شیخ از آنها اجازه دریافت کرده، عبارتست از: حاجی نوری، سید محمدعلی شاه عبدالعظیمی، شیخ علی خاقانی، شیخ موسی بن جعفر کرمانشاهی، سید ابوتراب خوانساری، شیخ علی کاشف الغطا، سید حسن صدر (صاحب «تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام»)، شیخ محمدعلی ازهری مکی مالکی رئیس مدرسین مسجدالحرام، شیخ عبدالوهاب شافعی امام جماعت مسجدالحرام، شیخ عبدالرحمان علیش حنفی مدرس جامعالازهر.
و این هم نام چند تن از علمای بزرگ که از شیخ آقابزرگ اجازه نقل حدیث دارند:
آیتالله بروجردی، سید شرفالدین، علامه امینی، سید عبدالهادی شیرازی، شیخ محمدرضا آل یاسین، شیخ محمدحسن مظفر، سیدهبة الله شهرستانی، علامه طباطبایی و ... .
پانوشتها:
[1] فهرستنامه کتابشناسیهای ایران، ایرج افشار، تهران، دانشگاه تهران، ص 36، وقف میراث جاویدان، سال سوم، ش 3 و 4، ص 158 و 159.
[2] حساسترین فراز تاریخ، ص 139
[3] اشکوری، مصاحبه.
منبع: سایت نشریه رهنامه پژوهش
تنظیم:محسن تهرانی-گروه حوزه علمیه تبیان
مطالب مرتبط:
در کتابخانه تبیان:
کتاب: «الذریعة إلى تصانیف الشیعة»
بررسی کتاب «زندگی و آثار شیخ آقا بزرگ تهرانی»
زندگینامه آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی (از: ناصر الدین انصاری قمی)
آقا بزرگ تهرانی (از: محمد صحتی سردرودی)
زندگی و آثار علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی (از: ناصر الدین انصاری قمی)