تبیان، دستیار زندگی
در طی مصاحبه، استاد علاوه بر تبیین انگیزه های شیخ آقابزرگ تهرانی در ورود به کار کتاب شناسی و اَعلام شناسیِ شیعه، به سیره ایشان در نگارش «الذریعة» و طبقات «اعلام الشیعة» و فعالیت هایی که در ادامه برای تکمیل آن ها انجام دادند، می پردازد. ایشان پس از توضیحی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مروری برنحوه کار شیخ آقا بزرگ از زبان استاد اشکوری* (1)

مصاحبه با استاد سید احمد حسینی اشکوری در تبیین سیره علمی شیخ آقابزرگ تهرانی

مروری برنحوه کار شیخ آقا بزرگ از زبان استاد اشکوری* (۱)
در طی مصاحبه، استاد علاوه بر تبیین انگیزه‌های شیخ آقابزرگ تهرانی در ورود به کار کتاب‌شناسی و اَعلام‌شناسیِ شیعه، به سیره ایشان در نگارش «الذریعة» و طبقات «اعلام الشیعة» و فعالیت‌هایی که در ادامه برای تکمیل آن‌ها انجام دادند، می‌پردازد. ایشان پس از توضیحی درباره جایگاه اجازه روایت، شیخ آقا بزرگ را شیخ‌الاجازه زمان خود می‌نامند و در آخر، نمونه‌هایی از سخت‌کوشی و سعه صدر شیخ آقا بزرگ را یادآوری می‌کنند.

رهنامه: کار شیخ آقا بزرگ که فهرست‌نگاری و کتاب‌شناسی نسخ خطی بوده است نیاز به چه مقدماتی دارد؟

برداشت از کتاب‌های خطی باید اولاً توأم با مقداری ذوق باشد. دوم تتبّع و زحمت می‌طلبد نه اینکه چند روز پس از دنبال کردنِ کار، آن را رها کند. سوم نیاز به مقدّمات علمی دارد زیرا کتاب‌شناسی خصوصاً در زمینه کتاب ‌‌های خطی اسلامی که مطالب آن بر پایه قرآن و سنت است نیاز به آگاهی کامل از علوم ادبی عربی و همچنین آشنایی اجمالی با علوم اسلامی دارد. البته این مشکل در مورد کتابهای عربی بیشتر محسوس است تا کتابهای فارسی که به زبان مادری خودمان است لذا کسانی که در این زمینه کار می‌کنند بعضاً به علت دارا نبودن مقدّمات علمی به نحو شایسته و بایسته، در کارشان دقیق نیستند و نمی‌توانند از متون برداشت صحیحی داشته باشند. متأسفانه بعضی از دوستانی که آشنایی دقیق در این فن ندارند و مقدمات فرهنگی‌شان ضعیف است، پا در این عرصه پر پیچ و تاب نهاده‌اند و طبعاً کارشان از دید علمی نمی‌تواند کاملاً بهره‌ور باشد. از نشان دادن نمونه‌هایی در این راستا معذورم. مثلاً گاهی عنوان چند کتاب و یا موضوع آنها یکی است، مثلاً عنوان اثباتِ واجب که به معنای اثباتِ فرد بودن و توحید خداست، گاهی از دید فلسفی مورد پردازش قرار گرفته و گاهی از دید عرفانی و گاهی از دید کلامی. شخص فهرست‌نگار یا کتاب‌شناس اگر آشنایی اجمالی با این علوم و تفاوتهای آنها نداشته باشد در ردیف توضیحات این کتاب نمی‌تواند توضیح صحیحی از آن ارائه دهد. همچنین خط‌های ناخوانا در نسخه‌های خطی و اینکه گاهی نقطه نمی‌گذارند و یا کلمات را به هم می‌چسبانند سبب می‌شود که اگر شخص دارای اطلاعات کافی یا صبر و حوصله لازم نباشد، حتی نمی‌تواند عبارت را درست بخواند و صحیح منعکس کند.

بنابراین فهرست‌نگار باید مقدمات علمی داشته باشد و همچنین تتبع و نیز عشق و علاقه نسبت به کار داشته باشد تا خسته نشود، به دنبال آب و نان هم نباشد بلکه واقعاً دنبال کار باشد. اگر این جهات در انسانِ دارای ذوق سلیم و برداشت صحیح جمع شود، مشکلی برای این کار باقی نمی‌ماند و نیازی هم به استاد و کلاس ندارد.

رهنامه: روش کار شیخ آقا بزرگ در فهرست‌نگاری چه بوده است؟

باید بین فهرست‌نگاری و کارِ شیخ آقا بزرگ فرق بگذاریم. اصطلاحاً فهرست‌نگاری به فهرست کردن و معرفی کتابهای خطی گفته می‌شود. مثلاً یک فهرست‌نگار، فهرستِ کتابهای خطی یک کتابخانه را می‌نویسد و آنها را با موازین خاصی معرفی می‌کند. ولی کار مرحوم شیخ آقا بزرگ در «الذریعة» قدری فراتر از این است، یعنی ایشان یک مقداری کتاب‌ها را دیده و درباره موضوع و محتوای آن‌ها شناسایی داشته است، هر چند بیشترِ آنچه در «الذریعة» آمده کتابهایی است که ایشان ندیده، بلکه از سایر منابع و یا کتابهای رجالی و یا فهرست‌هایی که در اختیار داشته یا از مۆلفان شنیده یا از اشخاصی با اطلاع در این فن، استفاده کرده است. کارِ شیخ، از خوانده‌ها و دیده‌ها و شنیده‌هاست و کار فهرستنگار منحصر در نسخه‌هایی است که در اختیار دارد.

رهنامه: پس بهتر است بگوییم ایشان کتاب‌شناس بوده‌اند.

احسنت، دقیقاً همینطور است.

رهنامه: شیوه کاری و کتاب‌شناسی ایشان در «الذریعة» چگونه بوده است؟

اولاً در آن عصر، کتابخانه‌های مجهّز بسیار مهمی که الآن در اختیار ماست، در آن زمان تأسیس نشده بودند تا مرحوم شیخ آقا بزرگ بتواند از آنها استفاده کند. ثانیاً فهرست‌های زیادی را که الآن به زبان‌های مختلف برای کتابخانه‌های شرق و غرب نوشته شده است، در آن وقت نبوده است تا کمک کار ایشان باشد. اهمیت کار این بزرگ‌مرد هم به همین دلیل است و این کار با این حجمِ بزرگ، حاصلِ پیگیری مطالعاتی است که ایشان داشته‌اند و اندک سفرهایی که رفته و بیشتر از چند کتابخانه شخصی، آن هم با شتابزدگی، بهره برده است.

مروری برنحوه کار شیخ آقا بزرگ از زبان استاد اشکوری* (۱)

رهنامه: نحوه شروع به کار ایشان به چه شکل بوده؟

ایشان گویا بعد از نجف و تحصیل در محضر مرحوم آخوند خراسانی، به سامرا رفته و مدت مختصری هم در کاظمین بوده و سپس به نجف بازگشته است. پس از طی مراحل تحصیلی در سطح بالا، جنبه‌های حوزوی را کاملاً رها کرده و به دو کار بزرگش یعنی تألیف «الذریعة» و «اعلام الشیعة» پرداخته و ممحّض در این کارها شده است. در واقع «الذریعة» کتاب‌شناسی شیعه و «اعلام الشیعة» شناساندن بزرگان، علما و فرهنگیانِ بزرگ شیعه می‌باشد.

در ابتدای کار، این‌طور که از خود «الذریعة» برآورد می‌شود این است که ایشان کتب رجالی مهم مثل رجال نجاشی، رجال شیخ، فهرست شیخ و امثال این کتابهای بنیادی مربوط به روات و علمای شیعه را مطالعه و فیش کرده است ـ البته فیش به اصطلاح خودمان نه به این معنایی که الآن مرسوم است (ایشان یادداشت‌های خود را به صورت کتابی می‌نوشت فلذا دست‌نوشته‌هایش مقداری درهم است و استفاده کردن از آن‌ها کمی مشکل است) ـ سپس به فهرست‌ها و کتاب‌هایی که خودش دیده پرداخته است. البته استفاده کردن از نقل دیگران در شیوه کار ایشان بسیار زیاد است مثلاً مۆلّفی نزد ایشان آمده و گفته که من فلان کتاب‌ها را تألیف کرده‌ام و ایشان هم فوراً سخن‌های او را ثبت کرده است یا اینکه شخصی آمده و گفته پدر من یا جد من اینطور بوده و چنین کتابهایی هم داشته است و ایشان هم منعکس می‌کرده‌اند. البته من تکیه کردن بر نقل قول‌ها را خیلی کار صحیحی نمی‌دانم چون این‌ها گاهی بر حافظه شخص متکی است و ممکن است اشتباه کند و بعضی اشخاص هم هستند که به گفته آنها نمی‌توان اعتماد کرد.

هر چند ایشان خیلی ملتزم بوده است که به مۆلّفات، مستقیماً از طریق مۆلّفین و یا خویشانِ مۆلّفین و یا کسانی که جمع‌آوری کننده آثار بوده‌اند، دسترسی پیدا کند ولی زیاد امکان سفر نداشته‌اند؛ ایشان دو یا سه سفر به ایران آمدند و یک سفر هم به مصر رفته و از آنجا به مکه برای ادای حج رفته است. اما در مصر و مکه خیلی منابع شیعی در دسترسشان نبوده، قهراً از سفر ایران زیاد استفاده کرده است. مثلاً در کرمانشاه از کتابخانه سردار کابلی و در تهران از کتابخانه‌های آقایانی که آن موقع در تهران بودند و بالخصوص از کتابخانه محدّث ارموی و کتابخانه ملک استفاده کرده‌اند. البته این نکته هم وجود دارد که استفاده‌های ایشان خیلی گذرا بوده و لذا در بسیاری از موارد، معرّفی کتاب‌های ایشان خیلی گویا نیست و به اصطلاح، خیلی کارِ حساب‌شده مرتب و مدرنی نیست. البته این مشکل مربوط به زمان ایشان است و مختص ایشان نیست.

رهنامه: پس از دسترسی به منابع، شیوه نگارش و بیان مطالب در «الذریعة» چگونه است؟

ایشان یک طرح حساب‌شده فنی به معنایی که ما الآن می‌فهمیم در کارش نداشته است و به آن صورت که نظم و چارچوب خاصی داشته باشد و روی روالِ آن چارچوب در تمام مراحل پیش رفته باشد، نبوده. فلذا کارهایش در عین ارزش فراوان اطلاعاتی، معرفی‌ها خیلی با هم متفاوت است و «الذریعة» را که نگاه می‌کنیم می‌بینیم یک کتاب را به نحو خاصی شناسانده است، کتاب دیگر را اصلاً نشناسانده و یا یک کتاب را ناقص شناسانده است. البته «الذریعة» را به ترتیب حروف الفبای اسامی کتابها مرتب کرده است مثلاً کتاب «کافی» در حرف کاف و «مسالک الأفهام» در حرف میم. ولی «طبقات اعلام الشیعة» به ترتیب قرون است؛ از قرن چهارم شروع شده و به قرن چهاردهم می‌رسد که برای هر قرن نام خاصی انتخاب شده است.

رهنامه: یکی از نویسندگان این‌طور نوشته که در فرهنگ اسلامی کتاب‌شناسی براساس اسامی کتابها ولی در فرهنگ غربی براساس نام مۆلفین است و این به علت یک تفاوت مبنایی در بینش است. نظر شما نسبت به این کلام چیست؟

آن آقا متخصص در این امر نبوده است. بسیاری از فهرست‌هایی که در غرب چاپ شده است مانند موزه بریتانیا، واتیکان، میلان و ... را من در اختیار دارم. فهرست‌نگاری‌ها به ترتیب حروف اول نام کتاب‌ها می‌باشد. ولی کمی از فهرستها موضوعی است. امکاناً نظر این آقا به «تاریخ التراث العربی» بروکلمن باشد، که در موضوع تاریخ علم نوشته شده نه فهرست نسخ خطی گرچه به مناسبتِ موضوعها، کتابهای فراوانی را یاد کرده است.

رهنامه: مرحوم آقابزرگ مراجعات زیادی به کتابخانه‌ها داشته‌اند. آیا ملاکی برای گزینش آنها داشته‌اند؟

البته ایشان به تمام کتابخانه‌ها سر نزده است برای اینکه ایشان تمام عمر در عراق بوده‌اند و در سفرهای ایران نیز شهرهای زیادی را در ایران نرفته‌اند بلکه مسیر خاصی از کرمانشاه، همدان، تهران تا مشهد داشته‌اند و مسیر برگشت نیز همین بوده و در طول چند روزی که در هر یک از این شهرها بوده مگر چه میزان می‌توانسته به کتابخانه‌ها سر بزند؟ در تهران کتابخانه محدث ارموی و کتابخانه ملک را در حدّ فرصت کوتاه خودشان دیده است، بدین جهت دیدار با شتابزدگی بوده و در بازدید از کتابها گزینش خاصی نبوده مگر راهنمایی صاحب کتابخانه و عرضه آنچه را که مهم می‌پنداشته است.

رهنامه: تشخیص اعتبار و یا عدم اعتبار کتابها (مخصوصاً نسخ خطی) با چه معیاری بوده است؟

کتابها روی حساب مۆلفین در نظر گرفته می‌شده است. یعنی اگر مۆلفی آدم محترمی باشد و از حیث تاریخی بدانیم که شخص معتبری است می‌توانیم به نوشته‌ها و مۆلفاتش اهمیت دهیم، راه دیگر اینکه مقداری از کتاب خوانده شود و از خود کتاب می‌توان فهمید که این کتاب چه میزان ارزش علمی دارد و گاهی هم که کتابی بسیار مبتذل است از خود کتاب معلوم می‌گردد. گاهی هم که فرصت نبوده اگر شخصی که اهل نظر بوده است در رابطه با اهمیت و اعتبار آن کتاب نظر داده باشد، باعث توجه به آن کتاب می‌گردد بنابراین این سه راه وجود دارد.

رهنامه: اگر در کتابهای مختلف به موارد تضاد یا تناقضی بر می‌خوردند چطور آن را برطرف می‌کردند؟ مثلاً در یک کتابی آمده که فلان نسخه، اثر فلان مۆلف است و در کتاب دیگری همان نسخه را به شخص دیگری منسوب کند.

ایشان گاهی اختلافها را در نام نسخه یا نام مۆلف یا تاریخ تألیف یادآوری می‌کند، البته خیلی کم. یعنی تا اندازه‌ای که به تضادها اطلاع پیدا کرده، آنها را آورده است. مثلاً در جایی آورده که در نسخه‌ای از این کتاب که فلان جا دیدم در مقدمه از فلان پادشاه یا فلان شخصیت تمجید شده است اما در جای دیگر این‌طور نبوده و یا حتی، بر عکس، مذمت کرده است.

رهنامه: اگر بخواهیم با دیدی امروزی «الذریعة» را مورد بررسی و نقد قرار دهیم، چه باید بگوییم؟

بنای «الذریعة» بر این بوده که مۆلفات شیعه ـ شیعه اعم از زیدیه و اسماعیلیه و امامیه ـ را در آن جمع‌آوری کند. معلومات ایشان راجع به زیدیه و اسماعیلیه بسیار بسیار اندک است. با توجه به اینکه خود من دو سفر به یمن رفته‌ام و کتابی هم به عنوان «مۆلّفات الزیدیة» چاپ کرده‌ام که سه جلد است و مشتمل بر آثار آنهاست. معلومات ایشان در رابطه با آثار زیدی و اسماعیلی کامل نیست اما همین اندازه که دسترسی داشته‌اند، وارد کرده‌اند.

گاهی ایشان کتابی را می‌نویسد اما آن را معرفی نمی‌کند با اینکه معلوم است کتاب را دیده است یا به دلیل آنکه فرصت نداشته و یا کتاب در اختیارش قرار داده نمی‌شده است که دقیقاً بخواهد آن را نگاه کند. یکی از اشکالاتی که الآن می‌توان به «الذریعة» وارد کرد همین نکته است که کتاب‌شناسی مرتّبی ندارد در حالی که برای بعضی کتاب‌ها، کتاب‌شناسی کاملی دارد. نکته دیگر اینکه با توجه به اینکه ایشان دو کار دارند یکی فهرست مۆلّفات و آثار شیعه که «الذریعة» است و دیگری تذکره شخصیت‌های شیعه که «طبقات اعلام الشیعة» است، در کتاب‌های ایشان گاهی دیده می‌شود که مثلاً کتاب «کافی» را نوشته‌اند و در توضیحات آن نوشته‌اند که مۆلف آن شیخ کلینی است و پس از آن شروع به ارائه توضیحات درباره زندگینامه و سیره علمی شیخ کلینی کرده است و حال اینکه در این کتاب «الذریعة» که موضوعش کتاب‌شناسی است باید «کافی» شناسانده شود و برعکس وقتی «طبقات» را مطالعه می‌کنیم می‌بینیم که در همان مورد مثلاً نوشته است محمد بن یعقوب کلینی که دارای کتاب «کافی» است و شروع به معرّفی کتاب «کافی» کرده است و به جای پرداختن به مۆلّف‌شناسی به ارائه معلومات در مورد کتاب‌ها پرداخته است. و من نمی‌دانم که علت این آشفتگی چیست؟ من فکر می‌کنم که باید قدری «الذریعة» را تنقیح کنیم. من یک زمانی کاری را شروع کردم و تعدادی فیش هم نوشتم به نام «مهذّب الذریعة» و بنایم در این مجموعه، تکمیل و اصلاح کتاب‌شناسی‌ها به صورت خاصی بود.

یکی دیگر از مشکلات «الذریعة» این است که تماماً کتاب‌شناسی شیعه نیست و بعضی کتاب‌های غیر شیعه در آن وارد شده است. دلیلش این است که ایشان گاهی از نام کتابی خواسته موضوع و شیعه بودن مۆلف آن را استفاده کند که این نوع برداشت موجب ایجاد مشکلاتی هم گردیده است. زیرا مخصوصاً قدما در نام‌گذاری آثار خود بعضاً شفاف عمل نمی‌کردند. بنابراین نمی‌توان از نام کتاب، پی به محتوای آن برد و مذهب مۆلف آن را به طور صحیح شناخت. فرض کنید ایشان کتابی با نام «حضرت زهرا» دیده است که تألیف شده، و حال اینکه هدف مۆلف از تألیف این کتاب توهین و رد شیعه بوده است و خود او شیعه نبوده. لکن چون خود او کتاب را ندیده و تنها نام «حضرت زهرا» را که نام کتاب بوده است می‌دانسته است در لیست مثلاً فلان مۆسسه مطبوعاتی هند نام کتاب را دیده و آن را منعکس کرده است.

البته با احترامی که ما برای این کار قائلیم، چنین ایراداتی هم وجود دارد. یک نکته این است که هنگام ارزیابی یک کار باید شرایط زمانی و امکانات مالی و سایر امکانات شخصی که کار را انجام داده در نظر گرفت. اگر با این شرایط کارهای شیخ آقا بزرگ را ارزیابی کنیم باید بگوییم کار بسیار عظیمی انجام داده است.

رهنامه: آیا شما درباره اصلاح ایرادات «الذریعة» کاری انجام داده‌اید؟

کتاب «علی هامش الذریعة» کاری است که ضمن مراجعه به «الذریعة» اگر به صورت اتفاقی به اشتباهی برخورد کرده‌ام و یا چیزی باید یادآوری می‌شده است را در آن کتاب جمع کرده‌ام و الان چاپ هم شده است.

رهنامه: زمان تألیف «طبقات» پس از «الذریعة» بوده است؟

خیر، این دو کار همزمان صورت گرفته است و برای تکمیل «الذریعة» باید «طبقات» هم ملاحظه شود چون یک سری از مۆلّفات وجود دارد که در «الذریعة» نیست و در طبقات هست. و همین‌طور برای تکمیل کار «طبقات» یعنی شناخت شخصیت‌ها و مۆلفین باید «الذریعة» را نیز نگاه کنیم.

قسمت بعدی را اینجا بخوانید...


* (اشاره: سید احمد حسینی اشکوری مۆسس مرکز احیاء میراث اسلامی در قم، متولد 1350 هـ . ق در نجف اشرف که تحصیلات علمی را تا مرز مرحله خارج در محضر مدرسین و علمای بزرگ حوزه نجف گذراندند. از سال 1380 هـ . ق به کار تحقیق و احیای متون علمی و میراث فرهنگی دانشمندان بزرگ اسلامی پرداختند ... و بعنوان فهرستنگار نمونه ایران از طرف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزیده شد. ایشان آثار بسیاری از جمله فهرست نسخه‌های خطی کتابخانه آیت‌الله مرعشی در 27 جلد، فهرست نسخه‌های خطی مرکز احیاء در نه جلد، تراجم الرجال در چهار جلد، التراث العربی المخطوط در چهارده جلد و .... دارند.)

منبع: سایت رهنامه پژوهش

تنظیم:محسن تهرانی-گروه حوزه علمیه تبیان

مطالب مرتبط:

3 قسمت فیلم «طریق طلب»

مقاله: علامه آقابزرگ تهرانی

در کتابخانه تبیان:

کتاب: «الذریعة إلى تصانیف الشیعة»

بررسی کتاب «زندگی و آثار شیخ آقا بزرگ تهرانی»

شرح حال شیخ آقا بزرگ تهرانی

زندگینامه آیت الله شیخ آقا بزرگ تهرانی (از: ناصر الدین انصاری قمی)

آقا بزرگ تهرانی (از: محمد صحتی سردرودی)

زندگی و آثار علامه شیخ آقا بزرگ تهرانی (از: ناصر الدین انصاری قمی)

معرفی کتاب «طبقات اعلام الشیعة» (از: پرویز اذکائی)