غرق در نظارهی نور خدا
هر موجودى به اندازه ظرفیت وجودى خویش، پرتوى از نور جمال احدى را نمودار میسازد؛ از این روى به هر میزان كه ظرفیت وجودى موجود کاملتر باشد، تجلّیات بیشترى از انوار جمال را منعكس مینماید. در نتیجه، هر چه مرتبه وجودى قویتر باشد، جمال آن بیشتر و مشاهده آن لذتبخشتر خواهد بود.
فاطمه زهرا علیهاالسلام، كوثر بیکرانه محمدى است كه از لحاظ مرتبه وجودى به اوج كمال و از لحاظ تجلى انوار جمال به اوج جلوهنُمایى رسیده است. خداوند متعال، نور پیامبر برگزیده خود محمد صلى الله علیه وآله را از نور عظمت و جلال بىمثال خویش آفرید و در پى آن، نور فاطمه علیهاالسلام را از نور پیامبر صلى الله علیه وآله برگرفت.(1)
محمد در ازل شد پرتوى انوار سبحان را پس از وى مرتضى شد معدن آن، عكس درخشان را
به جان فاطمه تاباند آن گه شعلهاى زان را بتول آیینه شد؛ آیینهاى اوصاف یزدان را
آن هنگام كه خداوند، نور زهرا علیهاالسلام را از نور پدرش، محمّد مصطفى صلى الله علیه وآله، برگرفت آسمانها را چنان درخشش و نورانیتى فرا گرفت كه ملایكه را كه تا پیش از آن، چنان نور و ضیایى را ندیده بودند جملگى مات و مبهوت خود ساخت؛ تا جایى كه ملایكه آسمانها از عظمت این آفریده خدایى، جملگى بر آستان ربوبى سر به سجده ساییدند و مات و حیران پرسیدند:
اى پرورشدهنده ما! و اى سید و سرور ما! حقیقت این نور بىنظیر چیست؟!
در پاسخِ سۆال خویش، شنیدار این وحى الهى شدند كه:
«هذا نُورٌ مِنْ نُورى وَ اَسْكَنْتُهُ فى سَمائى، خَلَقْتُهُ مِنْ عَظمَتى، اُخرِجُهُ مِنْ صُلبِ نَبّى مِنْ اَنْبِیائى اُفَضِّلُهُ عَلى جَمیعِ الاَنْبیاء، وَ اُخرِجُ مِنْ ذلِكَ النُّورِ اَئِمَّةً یَقُومُونَ باَمرى، یَهْدُونَ اِلى حَقّى وَ اَجْعَلُهُمْ خُلَفائى فى اَرْضى بَعْدَ اِنْقِضاءِ وَحیى»؛(2)
این آفریده، پرتوى است از نور من كه در آسمانم جایش دادهام؛ او را از عظمت بىانتهاى خویش آفریدهام؛ او را از صُلب پیامبرى از پیامبرانم خارج خواهم گردانید كه با فضیلتترین پیامبران است؛ از این نور، امامانى را برمیانگیزم كه امرِ مرا اقامه میكنند و به حقیقت من رهنمون میشوند؛ ایشان را جانشینان خویش در روى زمین، بعد از خاتمه وَحیَم، قرار خواهم داد.
نوری، سرآغاز عالَم
حضرت فاطمه علیهاالسلام، همان شاهكار آفرینش خدایى است كه ملائكه را به خضوع و سجده در مقابل عظمت خویش واداشت.
سدیر صیرفى از امام صادق علیه السلام از پدران بزرگوارش علیهم السلام نقل مى كند كه رسول الله صلى الله علیه و آله فرمود:
«خلق نور فاطمة قبل ان یخلق الارض و السماء» ؛
نور فاطمه علیهاالسلام پیش از خلقت زمین و آسمان آفریده شد.
بعضى از حاضرین عرض كردند: اى پیامبر خدا، پس او از بشر نیست؟ حضرت فرمود:
«فاطمة حوراء انسیه»؛
فاطمه، حوریه ى بشرى است.
عرض كردند: اى پیامبر خدا، چگونه وى حوریه ى بشرگونه است؟ حضرت فرمود:
«خلقها الله- عزّ و جلّ- من نور قبل ان یخلق آدم، اذ كانت الارواح...» ؛
خداوند - عزوجل- پیش از آنكه آدم را بیافریند، او را از نور خود آفرید، آن هنگام كه ارواح بودند...
عرض شد: اى پیامبر خدا، در آن هنگام فاطمه كجا بود؟ فرمود:
«كانت فى حقه تحت ساق العرش»
او در حقه اى در زیر ساق عرش بود. (یعنى در ظرفى در زیر ساقه عرش بود. در ذیل حدیث هفتم بیانى در معناى آن خواهد آمد)
عرض كردند: اى پیامبر الهى، غذایش چه بود؟ فرمود:
«التسبیح و التقدیس و التهلیل و التحمید...» (3)
تسبیح و تقدیس و لا اله الا الله و حمد و ثناى الهى...
بارى، نور فاطمه همان نور بىهمتاى الهى است كه ملایكه هفت آسمان را حیران و شیفته خود ساخت. چراکه نور فاطمه از نور عظمت و جلالت الهى سرچشمه گرفته بود.
نوری، خاتمه عالَم
همان نورى كه در ابتداى خلقت، حیرتفزاى ملائكه گشت و ایشان را واله و حیران خود گرداند، در خاتمه قیامت، شگفت افزاى بهشتیان میگردد و ایشان را شیفته جمال خویش میسازد:
بهشتیان در جنتهاى جاویدان غرقِ لذت بَرى از انواع نعمتهاى بهشتى می باشند كه به ناگاه نورى فروزنده همچون نور خورشید، همه بهشتها را نورافشان می كند. تلألۆ این نور، تمام توجه بهشتیان را از لذتها و نعمتهاى بهشتى بازگردانده، به خود معطوف می دارد. در این هنگام ، در حالى كه غرق تماشاى این نور گشتهاند، با تعجب و حیرت از یكدیگر می پرسند: این نور چیست و از آن كیست؟! شاید كه پروردگار پرعزّتِ ما جلوهگر شده و بر ما نظر افكنده است.(4)
برخى دیگر در پى نظاره این نور بى مثال به مناجات با خداوند دل می سپارند و می پرسند: پروردگارا! همانا در كتاب خود در وصف بهشت فرموده اى: «لایَرَوْن فیها شمساً »؛ بهشتیان، در جنّت خورشیدى نمیبینند؛ پس این خورشید فروزان كه نور همه جنان در پیشگاه آن بىفروغ است، چیست؟!(5)
عدهاى دیگر از جنتیان، حقیقت این نور را از رضوان، كلیددار و نگاهبان بهشت، جویا میشوند:
اى رضوان! پروردگار پرعزت و جلالت ما فرموده است: «لا یَرَوْن فیها شمساً و لازمهریراً »؛ در بهشت، نه آفتابى بینند و نه سرمایى ؛ پس این نور بى مانند چیست؟!
و در نهایت، پاسخِ خود را مییابند؛ مناجاتیان از طریق جبراییل و دیگران از زبان كلیددار جنان، رضوان: این نور، نور خورشید نیست ولیكن على علیه السلام با فاطمه علیهاالسلام فرمایشی کرد و در پى آن، تبّسمی بر لبان فاطمه علیهاالسلام نقش بست. این نور، از لبخند فاطمه علیهاالسلام تابش و اشراق گرفته است. (6)
باری، نور تبسم فاطمه زهرا علیهاالسلام به روى على مرتضى علیه السلام در فردوس اعلى، نورافشان جنان و لذتبخش جنتیان می گردد؛ چنان نورى بى مثال كه انوار جنان با وجود آن، توان فروغ و پرتوافشانى نمی یابند و لذتى وصف ناشدنى كه تمام نعمتها، لذتها و بهجت هاى بهشتى در پیشگاه آن، مجال دلربایى و عشوه گرى نمی یابند و این خود شاهد دیگرى است بر كمال ظرفیت وجودى فاطمه علیهاالسلام.
فیض نخست و خاتمه نور جمال فاطمه تا كه دل ار نظاره در مبدأ و منتها كند (7)
پی نوشت:
1) الامام موسى بن جعفر علیهماالسلام: اِنَّ اللّهَ تَبارَكَ وَ تَعالى خَلَقَ نُورَ مُحَمَّد مِنْ اخْتِراعَهِ مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ وَ جَلالِهِ... ثمَّ اقْتَبَسَ مِنْ نُورِ مُحَمَّد فاطِمَةَ اَبْنِیةِ... بحار الانوار: ج 35، صفحه 38، ح24.
2) الامام الصادق علیه السلام فى جوابِ «لِمَ سُمّیت فاطمة الزّهراء، زهراء؟» قال: لِاَنَّ اللّه عَزَّوَجَلَّ خلقها مِنْ نُورِ عَظَمَتِهِ فَلمّا اَضاءَتِ السَّماواتُ وَ الأَرضُ به نورها وَ غَشِیَتْ اَبْصارُ الْمَلائِكَةِ وَ خَرَّتِ الْمَلائِكَةُ لِلّهِ ساجِدینَ وَ قالُوا: اِلهَنا وَ سَیِّدَنا! ما هذَا الْنُّورُ؟! فَاَوْحَى اللّهُ اِلَیْهِمْ: هذا نُورٌ مِنْ نُورى وَ اَسْكَنْتُهُ فى سَمائى، خَلَقْتُهُ مِن عَظِمَتى .... بحارالانوار: ج 43، ص 12، ح 5.
3) بحار الانوار، ج 43، ص 4، ح3.
4) رسولُ اللّه صلى الله علیه وآله: بینما اهلُ الجنّهِ فى الجنّةِ یَتَنعَّمُون و اهلُ النّارِ فى النّارِ یُعَذّبُون اِذاً لاهل الجَنّةِ نورٌ ساطِع، فَیَقولُ بَعْضُهُم لِبَعْض: ما هذا النّور؟! لَعَلَّ رَبُّ العزّة اطلَعَ فَنَظَر اِلَیْنا!! فَیقولُ لَهُمْ رضوان: لا ولكن علىُّ علیه السلام مازح فاطمة فتَبَسَّمَتْ فَأضاءَ ذلك النّور من ثنایاها. بحارالانوار: ج 43، ص 75، ح62.
5) الامام صادق علیه السلام عن ابیه علیه السلام:... اَنَّهُ قال ابن عبّاس: بینما اهل الجنّة فى الجنّة بَعْدَ ما سَكَنُوا رَأوْا نوراً اَضاءَ الجنان فَیَقُولُ اَهْلُ الْجَنَّةِ: یا رَبِّ اِنَّكَ قَدْ قُلْتَ فى كِتابِكَ المُنزَلِ عَلى نَبِیّكَ المُرْسَل: «لا یَرَوْنَ فِیهَا شَمْساً» فَیُنادى مُناد: لَیْسَ هذا نُورُ الشَّمْسِ وَ لا نُورُ الْقَمَرِ وَ اِنَّ علیّاً وَ فاطِمَةَ تَعَجَّبا مِنْ شَىء فَضحَكا فَاَشْرَقَتِ الْجِنانُ مِنْ نُورِهِما. بحارالانوار: ج 43، ص 45، ح44.
6) ...قال ابن عبّاس: فبینا اهل الجنّة فىالْجَنّة اذ رَأوْا ضُوءاً كَفُوء الشَّمس و قَدْ اَشْرَقَتِ الجنان بها فیقولُ اهلُ الجَنّة: یا رضوان! قال ربّنا عزّوجلّ: «لایَرَوْنَ فیها شَمْساً و لا زمهریراً» فیقولُ لَهُمْ رضوان: لَیْسَت هذه بِشَمْس و لا قَمر ولكن هذه فاطمه و على ضَحِكا ضِحكاً اَشْرَقَتِ الجَنانُ من نورِ ضِحْكَهَما.... المناقب: ج 3، ص 329. بناءُ المقالة الفاطمیّه: ص 239. تأویل الآیات: ص 727.
7) محمدحسن غروى اصفهانى، دیوان: ص 39.
ابوالفضل صالح صدر
بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان
منابع:
جامى از زلال كوثر، استاد محمدتقى مصباح یزدى.
جلوه نور، پرتوى از فضائل معنوى فاطمه زهرا علیهاالسلام، على سعادت پور.
مطالب مرتبط:
قانونِ جاذبه بین دو قطب مثبت عالَم