تبیان، دستیار زندگی
در ادبیات فارسی شاعران در وصف تمام فصل ها شعر سروده و با آنها در آمیخته اند، اما بهار از آنجا که یادآور رستاخیز و معاد، لحظه زایش و دگر دیسی و درک جمال الهی و زیباییهای جهان هستی و آفرینش است در نزد شاعران از اهمیت ویژه ای برخوردار است
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

برآمد باد صبح و بوی نوروز


در ادبیات فارسی شاعران در وصف تمام فصل ها شعر سروده و با آنها در آمیخته اند، اما بهار از آنجا که یادآور رستاخیز و معاد، لحظه زایش و دگر دیسی و درک جمال الهی و زیباییهای جهان هستی و آفرینش است در نزد شاعران از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

برآمد باد صبح بوی نوروز

هیچ چیز به اندازه تغییر و نو شدن سال نمی تواند نوید یک زندگی جدید و پر شور و امیدوارانه را بدهد. با تغییر سال و حرکت از زمستان به سمت بهار، همه چیز در حال تغییر و تحول است و این زیبایی در تمام ذرات هستی به خوبی مشاهده می شود.

"نوروز" یا "روز نو" یکی از مهمترین آیین های باستانی ما ایرانیان است که از دیرباز با وجود تمام فراز و نشیب های تاریخی برایمان به یادگار مانده است. مصادف شدن نوروز با دگرگونی طبیعت و آمدن بهار آنچنان شور و هیجانی بوجود می آورد که اصلی ترین قسمت فرهنگ ما ایرانیان یعنی زبان و ادبیات فارسی را هم تحت تاثیر قرار می دهد.

شاعران بسیاری وجود دارند که در وصف بهار و نوروز اشعار فراوانی گفته اند.

فردوسی بزرگترین شاعر حماسه سرای ما نوروز را منسوب به "جمشید" می داند و در شاهنامه اینگونه عنوان کرده است:

چو آن کارهای وی آمد  بجای

ز  جای  مهین  برتر آورد  پای

به فر کیانی یکی تخت ساخت

چه ما یه بدو گوهر اندر نشاخت

چو خورشید تابان میان  هوا

نشسته   بر  او  شاه   فرمانروا

جهان انجمن شد بر تخت او

فرو مانده از فره ی  بخت  اوی

به جمشید بر گوهر افشاندند

مر آن   روز  را  روز  نو  خواندند

سر سال نو هرمز فرودین

بر آسوده از رنج تن دل ز کین

بزرگان به شادی بیاراستند

می و جام و رامشگران خواستند

چنین روز فرخ از آن روزگار

بمانده  از  آن  خسروان  یادگار

علاوه بر فردوسی، در کتاب "تاریخ طبری" و "ابوریحان بیرونی" در کتاب "التفهیم" نوروز را به جمشید نسبت داده اند.

نوروز باستانی که بزرگترین عید ملی ایرانی به شمار می آید مصادف است با  آغاز ماه فروردین و فصل بهار که با تجدید حیات و رستاخیز طبیعت همراه است. در زبان و ادبیات   فارسی  از نوروز با نام های متفاوتی چون بهار جشن ، جشن نوروزی ، جشن نو بهاری ، جشن فروردین ، نوروز جلالی ، و جشن جم  یاد شده است  و اکثر شاعران بزرگ ایرانی  در باره ی  نشاط و سرزندگی  در بهار و نوروزو آیین های  زیبای آن سخن گفته اند.

علاوه بر اینها در اعتقاد ایرانیان باستان این مطلب وجود دارد که خداوند آفرینش را در نوروز آغار کرده است و در تاریخ اسطوره ای و باورهای ملی، لحظه آفرینش نخستین روز خلقت، روز اورمزد، روز اهورایی و روز نوروز است.

در ادبیات فارسی شاعران در وصف تمام فصل ها شعر سروده و با آنها در آمیخته اند، اما بهار از آنجا که یادآور رستاخیز و معاد، لحظه زایش و دگر دیسی و درک جمال الهی و زیباییهای جهان هستی و آفرینش است در نزد شاعران از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

رودکی پدر شعر فارسی در وصف بهار و نو شدن سال می گوید:

آمد بهار خرم با رنگ و بوی طیب

با صد هزار نزهت و آرایش عجیب

شاید که مرد پیر بدین گه شود جوان

گیتی بدیل یافت شباب از پی مشیب

عنصری هم از بهار تعریفی دارد:

باد نوروزی همی در بوستان بتگر شود

تا ز صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود

باغ همچون کلبه بزاز پر دیبا شود

راغ همچون طبله ی عطار پر عنبر شود

روی بند هر زمینی حله چینی شود

گوشوار هر درختی رشته ی گوهر شود

تمامی شاعران هر کدام در وصف بهار و نو شدن سال تعریفی برای خود دارند، نظامی گنجوی شاعر قرن ششم که یکی از ارکان شعر فارسی است در وصف بهار می گوید:

جهان از باد نوروزی جوان شد

زهی زیبا که این ساعت جهان شد

شمال صبحدم مشکین نفس گشت

صبای گرم رو عنبر فشان شد

توگویی آب خضر و آب کوثر

زهر سوی چمن جویی روان شد

نوروز باستانی که بزرگترین عید ملی ایرانی به شمار می آید مصادف است با آغاز ماه فروردین و فصل بهار که با تجدید حیات و رستاخیز طبیعت همراه است. در زبان و ادبیات فارسی از نوروز با نام های متفاوتی چون بهار جشن ، جشن نوروزی ، جشن نو بهاری ، جشن فروردین ، نوروز جلالی ، و جشن جم یاد شده است و اکثر شاعران بزرگ ایرانی در باره ی نشاط و سرزندگی در بهار و نوروزو آیین های زیبای آن سخن گفته اند.

سعدی شیرازی هم نوروز را اینگونه وصف می کند:

برامد باد صبح و بوی نوروز

به کام دوستان و بخت پیروز

مبارک بادت این سال و همه سال

همایون بادت این روز و همه روز

شاعران بسیار دیگری چون خیام، خاقانی، ناصرخسرو، صائب تبریزی، سنایی، خواجوی کرمانی،مسعود سعد سلمان، انوری، منوچهری، عنصری، ملک الشعرای بهار، شاملو، فروغ فرخزاد، فریدون مشیری و..... در وصف بهار و نوروز شعر سروده و ذوق خود را به کار برده اند.

در نزد شاعران عارفی چون عطار و حافظ و مولانا و.... که در هر موضوعی به عمق می پردازند، نوروز علاوه بر زنده شدن طبیعت، یادآور فصل نمو و رشد و حرکت به سمت تعالی و زیبایی است. زیرا که سالكِ راه حق هم اولین سیر کمال را در طبیعت دارد، چون تجلیات خداوند در این فصل در طبیعت به بالیدن می پردازد.

همان گونه كه پدیده های طبیعی؛ غیر از خاصیتی كه فصل بهار دارد، بدون تمهیدات رشد نمی كند و به ثمر نمی رسد، پدیده های معنوی هم كه در سرشت هر انسان با تفاوت درجه بالقوه وجود دارد؛ بدون تمهیدات یا سعی و كوشش از قوه به فعل نمی آید. از نطر ایشان همه چیز جلوه ای یار و معشوق است.

صائب اصفهانی گفته است:

بهار می رسد و عارفانه بیرون آی

اگر ز خود نتوانی زخانه بیرون آی

مولانا در غزلیات شمس اینگونه آورده است:

اندر دل من مها دل‌افروز تویی

یاران هستند و لیک دلسوز تویی

شادند جهانیان به نوروز و به عید

عید من و نوروز من امروز تویی

نوروز رخت دیدم خوش اشک بباریدم

نوروز چنین باران باریده مبارک باد

و یا در جایی دیگر اینگونه عنوان کرده است:

نوبهارا جان مایی جانها را تازه کن

باغها را بشکفان و کشتها را تازه کن

گل جمال افروخته ست و مرغ قول آموخته ست

بی صبا جنبش ندارد هین صبا را تازه کن

بهار آمد بهار آمد بهار مشکبار آمد

نگار آمد نگار آمد نگار بردبار آمد

بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد

خوش و سر سبز شد عالم اوان لاله زار آمد

ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد

به دشت آب و گل بنگر که پر نقش و نگار آمد

و یا حافظ در غزلی گفته:

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی

از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

ز جام گل دگر بلبل چنان مست می لعل است

که زد بر چرخ فیروزه صفیر تخت فیروزی

به صحرا رو که از دامن غبار غم بیفشانی

به گلزار آی کز بلبل غزل گفتن بیاموزی

آسیه بیاتانی

بخش ادبیات تبیان


منابع:

جشن های ایران باستان، مراد اورنگ

تاریخ ادبیات ایران، ذبیح الله صفا