تبیان، دستیار زندگی
برای جهت دهی به افکار عمومی باید آن بخش خنثی افکار مردم مورد هدف قرار گیرد. به بیان دیگر افکار عمومی در مورد برخی موضوعات کمتر اسیر عقیده خاصی است و به آسانی می‌توان فکر جدید را به مخاطب القا کرد زیرا در مورد موضوعات جدید، ذهنیت قبلی و حساسیت وجود ندارد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

جدیدترین سلاح آمریکا!


برای جهت دهی به افکار عمومی باید آن بخش خنثی افکار مردم مورد هدف قرار گیرد. به بیان دیگر افکار عمومی در مورد برخی موضوعات کمتر اسیر عقیده خاصی است و به آسانی می‌توان فکر جدید را به مخاطب القا کرد زیرا در مورد موضوعات جدید، ذهنیت قبلی و حساسیت وجود ندارد.

اینترنت امریکا

امروزه افکار عمومی یک نیروی سیاسی است که در قانون اساسی هیچ کشوری پیش بینی نشده است، اما برای تحکیم و یا تخریب قدرت نقش مهمی ایفا می‌کند. افکار عمومی پدیده ‌ای ثابت و مستقل نیست، بلکه با دیگر پدیده ‌ها پیوند نزدیک دارد از جمله با اکثریت، اقلیت، تبلیغات، رسانه‌های ‌گروهی، قوانین اجتماعی، قالب های ارزشی و فرهنگی حاکم بر جامعه و …. افکارعمومی هر جامعه‌ای در بستر قالب های ارزشی، اجتماعی و فرهنگی آن جامعه شکل می‌گیرد، یعنی هر جامعه‌ای،در حوادث مختلف واکنش های جمعی خاص خود را نشان می‌دهد که از یک جامعه به جامعه دیگر و حتی از یک زمان به زمان دیگر تفاوت می‌کند.

برای جهت دهی به افکار عمومی باید آن بخش خنثی افکار مردم مورد هدف قرار گیرد. به بیان دیگر افکار عمومی در مورد برخی موضوعات کمتر اسیر عقیده خاصی است و به آسانی می‌توان فکر جدید را به مخاطب القا کرد زیرا در مورد موضوعات جدید، ذهنیت قبلی و حساسیت وجود ندارد، بنابراین پیام هایی که در این موضوعات به مخاطب داده می‌شود مۆثرتر از پیام هایی است که بر ضد عقاید ریشه دار و حساسیت برانگیز مخاطب است. در واقع رسانه‌ ها قدرتمندترین ابزار برای جنگ هستند.

برخی بر این باورند که افکارعمومی تنها در حکومت‌های مردم سالار وجود دارد و خود این امر نشانگر نوعی مردم سالاری است. در حالی که در واقعیت امر چنین نیست زیرا در بسیاری از کشورها با حکومت‌های خود کامه نیز افکارعمومی وجود دارد و تنها تمایز آن این است که افکارعمومی در کشورهای مردم سالار آشکار و علنی و در کشورهای خودکامه و حکومت‌های مطلقه کم و بیش پنهان و به شکل زمزمه‌های در گوشی جریان دارد. در واقع افکارعمومی زمانی به عرصه ظهور می‌رسد که جامعه نسبت به یک پدیده مهم اجتماعی از خود مقاومت نشان می‌دهد.

در عصر کنونی و با شکل گیری جنگ روانی در فاصله جنگ جهانی اول و دوم به شیوه‌ای متفاوت با گذشته بسیاری از کشورهای درگیر در جنگ نسبت به افکارعمومی داخلی و خارجی توجه خاصی پیدا کردند، چون به اهمیت آن به عنوان یکی از عوامل مهم یاری کننده برای پیروزی بر دشمن پی برده بودند.

نکته حائز اهمیت اینکه از جمله ابزارهایی که در دراز مدت تأثیر نامحسوس بر باورهای مردم می گذارد استفاده از سریال برای القای پیام های مورد نظر است. امروزه تأثیر سریال را حتی از فیلم بالاتر می دانند

با شدت گرفتن جنگ سرد بین امریکا و شوری سابق و پیدایش کشورهای در حال توسعه و افزایش نقش آنان، پدیده افکارعمومی نیرو و قدرتی فزاینده پیدا کرد و افکارعمومی به عنوان پشتوانه‌ای مهم در تصمیمات سرنوشت ‌ساز در بسیاری از کشورها مورد توجه قرار گرفت به گونه‌ای که دولت ها دفاع از افکارعمومی و احترام به آن را شعار خود قرار دادند.

در این بین قطعا پیداش و گسترش حیرت‌‌آور وسایل ارتباط جمعی و رسانه‌های همگانی، موجب تحول و اقتدار روز افزون افکارعمومی گردیده است تا جایی که امروزه این وسایل از مهمترین ابزارهایی هستند که دولت ها برای ارتباط با مخاطبان، اطلاع رسانی به آنان، کشف و به دست آوردن تمایلات ایشان، تلاش جهت تأثیر گذاری بر افکار مردم و تغییر نگرش و رفتار مخاطبان از آنها استفاده می‌کنند.

با شناخت الگوی حاکم بر افکارعمومی یک جامعه می‌توان رفتارهای مردم آن جامعه را در آینده و در حوادث گوناگون پیش بینی کرد. این امر برای حاکمان و سیاسیون از یک طرف و جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی بسیار حائز اهمیت است. افکار عمومی نقش مهمی را در پایداری یا سقوط یک حکومت ایفا می‌کند. ناپلئون بناپارت می‌گوید: «حکومت را می‌توان با زور سرنیزه به دست آورد اما برای حفظ آن به ناچار باید به افکارعمومی تکیه کرد.»

اهمیت افکار عمومی در زمان جنگ نمایان تر است تا جایی که دولت های استعماری حتی برای آغاز جنگ علیه یک کشور نیز به دنبال همراه کردن افکارعمومی جهانی با خود هستند امری که در جنگ امریکا علیه عراق در سال 2001 اتفاق افتاد و امریکا سعی کرد در شورای امنیت ابتدا قطعنامه هایی علیه عراق به تصویب برساند تا افکارعمومی دنیا را با خود همراه کند هر چند موفق به آن نشد.

در استعمار فرانو به جای جنگ و خونریزی و لشکرکشی نظامی، این افکارعمومی یک ملت است که مورد هجوم قرار می گیرد! یعنی جهان بینی، باورها، بینش ها، رفتارها و نگرش های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هدف قرار می گیرد تا در نهایت هویت ملت ها تغییر کند. سست کردن وحدت ملی، تشدید اختلافات داخلی، بی تفاوت ساختن مردم نسبت به فرهنگ و هویت ملی، خیرخواه جلوه دادن استعمارگران در افکارعمومی و ... از مهم ترین محورهای القایی استعمار فرانو است که موفقیت آنها مبتنی بر شناخت افکارعمومی و شناخت شیوه های مۆثر نفوذ در افکار می باشد.

اینترنت امریکا

نکته حائز اهمیت اینکه از جمله ابزارهایی که در دراز مدت تأثیر نامحسوس بر باورهای مردم می گذارد استفاده از سریال برای القای پیام های مورد نظر است. امروزه تأثیر سریال را حتی از فیلم بالاتر می دانند زیرا اولا یک فیلم دو یا سه ساعت فکر شخص را تحت تأثیر قرا می دهد و طبعا تعداد پیام هایی که از طریق فیلم داده می شود کمتر است اما یک سریال 100 قسمتی به مراتب تأثیرگذاری بیشتری دارد زیرا مدت زمان زیادتری افکار مخاطب را در تسلط خود دارد و ثانیا سریال، چون نمایش زندگی روزمره افراد است بنابراین مخاطب، همدلی بیشتری با سریال پیدا می کند و راحت تر الگوهای رفتاری آن را می پذیرد مخصوصا که این پیام ها و الگوها به شکل نامحسوس و حرفه ای بیان شود.

نمونه این سریال ها را در شبکه های ماهواره‌ای "فارسی وان"، «GEM TV» ،«PMC FAMILY» می توان دید، که به شکل کاملا حرفه ای، سکس لفظی و ذهنی را جایگزین سکس عملی کرده است! و با شکستن حریم های جنسی بین اعضای خانواده و فامیل به دنبال فروپاشی اعتماد و بنیان خانواده ها است. نکته اینجا است که روی آوردن به ساخت چنین سریال هایی ناشی از شناخت افکارعمومی و خط قرمزهای مردم کشوری مثل ایران است.

زیرا متوجه شدند خانواده های مذهبی ایرانی در برابر فیلم هایی که صحنه های سکسی را نشان می دهد شدیدا مقاومت می کنند و دیدن آن را برای اعضای خانواده خود مضر و خلاف دستورهای دینی می دانند از این رو، سریال هایی را ساختند با همان محتوا ولی بدون برانگیختن حساسیت های دینی! یعنی سعی کردند پوشش های مناسبی را لحاظ کنند تا بتوانند ضمن حساسیت زدایی در مقابل دیدن این سریال ها، به تدریج با برداشتن قبح روابط خارج از ازدواج، «حیا» را بین خانواده ها از بین ببرند.

گسترش افکارعمومی در جوامع

" یکی از دلایل رویکرد بعضی از مردم ایران به رسانه‌های بیگانه (خصوصا در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال 1388 و دوران بعد از آن) ضعف رسانه‌های خودی است و اینکه آنها نیازهای خبری و عطش اطلاعاتی خود را از رسانه‌های داخلی به دست نمی‌آوردند و این موجب می‌شد به دنبال شبکه‌های ماهواره‌ای بروند. "

اگر در سابق افکارعمومی جز در محیط‌ های کوچک که در آن ارتباط بین افراد رو در رو و نسبتا کند بوده جریان نمی‌یافت ولی امروز سرعت توزیع و اشاعه افکار مدیون رسانه‌های گروهی است. بنابراین اگر رسانه‌ها نباشند، نخواهند یا نتوانند هیچ واقعه‌ای تبدیل به افکارعمومی نمی‌شود، همچنان که در قدیم هزاران رویداد رخ می‌داد ولی افکارعمومی حول آنها شکل نمی‌گرفت. امروز هم حوادث مختلفی اتفاق می‌افتد ولی آن حوادثی که رسانه‌ها آن را برجسته می‌کنند افکارعمومی حول آن موضوعات شکل می ‌گیرد.

هر چند رسانه‌ها نقش زیادی در شکل‌گیری افکارعمومی دارند اما همه روزه وقایعی اتفاق می‌افتد و رسانه‌ها اخبار زیادی را پخش می‌کنند بی‌آنکه بر مردم اثر چندانی بگذارد ولی روزی فرا می‌رسد که واقعه‌ای مردم را برمی‌انگیزد و یکباره به خیابان ها می‌ریزند و در مورد آن موضوع به بحث و گفتگو می‌پردازند. در این شرایط است که مردم خود به یک رسانه توانا تبدیل می‌شوند بنابراین رسانه‌ها اخبار زیادی را انعکاس می‌دهند اما آن خبری وارد افکارعمومی می‌شود که مردم به جای تماشاگر بودن، خود وارد صحنه شده و بازیگر آن واقعه گردند همچنانکه در واقعه زلزله بم یا حوادث بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 این چنین بود.

تأثیر رسانه در افراد یک جامعه یکسان نبوده و به عوامل گوناگونی وابسته است. از جمله این عوامل نوع دیدگاه و عقیده‌ای است که یک فرد نسبت به یک موضوع دارد

از سوی دیگر با گذشت 2 سال از حوادث یازده سپتامبر، دو سوم مردم آمریکا هنوز بر این باورند که صدام حسین در این حوادث نقش داشته است. این در حالی است که هیچ مدرک و شاهدی بر این ادعا، از سوی رهبران واشنگتن ارائه نشده است. باید بپرسیم که رسانه ها تا چه حد در القاء این باور غلط در ذهن مردم آمریکا مقصر بوده اند؟

در حکومت های مردم سالار، نقش رسانه‌ها، خلق و ایجاد موضوعات مورد گفتگو میان مردم است. نقش رسانه‌‌های جمعی در پالایش و شکل دادن افکارعمومی از طریق انتخاب و ارائه رویدادهای اجتماعی و رجحان بخشیدن به برخی مسائل اهمیت بسیار زیادی دارد. رسانه‌های جمعی با طرح موضوع‌ها و جلب توجه عامه مردم به آنها و نیز برجسته‌سازی برخی موضوعات در مردم آگاهی ایجاد می‌کنند.

بنابر آنچه گفته شد تأثیر رسانه در افراد یک جامعه یکسان نبوده و به عوامل گوناگونی وابسته است. از جمله این عوامل نوع دیدگاه و عقیده‌ای است که یک فرد نسبت به یک موضوع دارد. به این معنا که اگر فردی نسبت به یک مسأله عقیده خاصی داشته باشد و مخصوصا آن عقیده و دیدگاه در ذهنش تثبیت شده باشد، رسانه‌ ها کمتر می ‌توانند باعث تغییر عقیده او گردند، هر چند با انواع شگردهای رسانه‌ای در صدد حمله به آن عقیده باشند

فرآوری : آزاده مرنی

بخش ارتباطات تبیان


منابع: رسانه ایران / پایگاه جنگ نرم / باشگاه اندیشه

مطالب مرتبط:

جنگ نرم با سلاح غذایی!

جنگ عکس!

تکفیری‌ها،شوالیه های پوشالی دنیای رسانه ای