تبیان، دستیار زندگی
ستایش با عینکی گرد پیرتر شده است و با سری دوم داستانی خود مهمان خانه های شما شده داستانی که گذشته خود را دنبال می کند
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اغراق ها و تکرارهای دوباره در ستایش


ستایش با عینکی گرد پیرتر شده است و با سری دوم داستانی خود مهمان خانه های شما شده داستانی که گذشته خود را دنبال می کند
سریال ستایش

مجموعه های تلویزیونی سالهاست که به عنوان پرمخاطب ترین برنامه رسانه ملی شناخته شده اند. در این میان، پدیده ای به نام سریالهای شبانه یا مجموعه هایی که در فصل های مختلف تهیه و پخش می شوند، از جایگاه ومحبوبیت ویژه ای برخوردارند. همین امر موجب شده تا پخش مجموعه هایی از این دست، در تلویزویزیون ملی، فزونی یابد. به گونه ای که گویا مجموعه هایی که به صورت هفتگی پخش می شوند، تا حدودی برای مخاطبان فراموش شده اند. با توجه به این وضعیت باید گفت که سریالهای هفتگی به دلیل تغییر سلیقه مخاطبان، با انتظارات تازه ای از جانب آنها مواجه شده اند. مثلا اینکه این مجموعه ها با محتوایی غنی و جذاب به مخاطب ارائه شوند. محتوای غنی یعنی فیلمنامه قوی، ارائه بازی های خوب بازیگران و بهره گیری از تمامی عناصر و ابزارهایی که به جذابیت یک مجموعه تلویزیونی، می افزاید.

مجموعه ستایش، مجموعه ای است که چند سال قبل از شبکه سوم سیما پخش شد و آن زمان موفق شد تا طرفداران نسبتا زیادی را به خود جذب کند.  شاید همین امر موجب شد تا سازندگان این مجموعه نسبت به تهیه فصل دوم این مجموعه، ترغیب شوند. اما فصل دوم ستایش که چند هفته ای است شروع به پخش کرده است، به طور کلی چنگی به دل نمی زند. به نظر می رسد که این مجموعه، جذابیت وغنای لازم را برای جذب و اثر گذاری بر مخاطبان ندارد. ریتم تکراری و کلیشه های اغراق آمیز در ستایش، به وفور دیده می شود. اغراق در ارتباطات، گفتگوها و روابط میان شخصیت های داستان.

قصه مادری زخم خورده از بالا و پائین های روزگار و ظلم های خانواده شوهر که با شهامت در برابر مشقتهای زندگی ایستاده و فرزدانش را بزرگ کرده و اتفاقا در تربیت آنها موفق بوده و رابطه صمیمانه و احترام آمیزی با آنها دارد. همه این ها به گونه ای افراطی و اغراق آمیز در شخصیت ستایش به نمایش درآمده است. مثبت بودن شخصیت ستایش به گونه ای غیرواقعی و تصنعی نمایش داده شده و این موضوع موجب ایجاد فاصله ای در برقراری ارتباط مخاطب با این شخصیت می شود.

رفتارهای دختر ستایش شبیه به دختران یک یا دونسل قبل است و شباهتی به دخترهای امروزی ندارد. مقصود از این سخن این نیست که باید در سریالهای تلویزیون چیزی نشان داده شود که در بطن جامعه وجود دارد. چرا که ممکن است در بطن جامعه مسائلی وجود داشته باشد که شایسته نشان دادن نباشد

ارتباطات موجود میان ستایش و فرزندانش هم جالب توجه است. او رابطه ای صمیمانه با دخترش دارد اما در گفتگوهای میان آنها، مشخص می شود که دختر او در مورد گذشته مادرش و ارتباطش با خانواده پدری، چیزی نمی داند. پاستوریزه بودن شخصیت ستایش در این لحظات به اوج خود می رسد. در لحظه ای که پسرش را به خاطر خطایی که کرده به کلانتری می برند و با وجود اظهار ندامت  نزد مادرش، ستایش به او پشت می کند و با منت کشی های پسر خود برای عذر خواهی و طلب بخشش مواجه می شود. هرچند این رفتارها پسندیده و درخور توجه است اما نمایش تصنعی و افراطی این ارتباطات، موجب نوعی دلزدگی در نگاه مخاطب می شود.

رفتارهای دختر ستایش شبیه به دختران یک یا دونسل قبل است و شباهتی به دخترهای امروزی ندارد. مقصود از این سخن این نیست که باید در سریالهای تلویزیون چیزی نشان داده شود که در بطن جامعه وجود دارد. چرا که ممکن است در بطن جامعه مسائلی وجود داشته باشد که شایسته نشان دادن نباشد. آنچه مورد نظر است این است که رسانه ملی در برابر وقت و تفکر و شعور مخاطبان، مسئول است. وقتی مخاطب با علاقه به تماشای یک مجموعه می پردازد، انتظار دارد با مفاهیم و پیام هایی مواجه شود که بتواند برای او دلچسب و خوشایند باشد. مفاهیمی که بتواند به راحتی و با سرعت با آنها ارتباط برقرار کند و توان همزاد پنداری با انها را داشته باشد. نه اینکه شاهد مفاهیمی تکراری و کسالت بار باشد و سوژه هایی را ببیند که دیگر برای او نخ نما شده است.

آنچه برای مخاطب مناسب است این است که با مفاهیمی روبرو باشد که نه بتوان آنها را مجموعه ای از رفتارها و ارتباطات ایده آل و دور از دسترس نامید و نه رفتارها و روابطی که از جهت ناپسند بودنشان، قابل قبول نیستند. مشکل اغلب مجموعه های تلویزیونی ما همین است که یا از این طرف بام می افتند و یا از آن طرف بام. مسلما زنانی مقاوم و مستقل همچون ستایش در جامعه ما کم نیستند، اما هیچ کس معصوم نیست و هر انسانی با وجود سجایای اخلاقی بسیار، ممکن است خطا کند و یا رفتار و تفکراتی عامیانه داشته باشد. این چیزی است که به برقراری ارتباط مخاطب با شخصیت های داستانی کمک می کند و بهتر است از طرف سازندگان مجموعه های تلویزیونی در نظر گرفته شود

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبیان


مطالب مرتبط:

پایتخت 2، موفق یا ناموفق؟