تبیان، دستیار زندگی
در فصل جاری اتفاقات ریز و درشتی در فوتبال اروپا رخ داد.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
نویسنده : حسین جوادی
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

از افت بارسلونا تا اوج گیری بایرن


در فصل جاری اتفاقات ریز و درشتی در فوتبال اروپا رخ داد. شاید خلی ها نمیتوانستند پیش بینی کنند که بارسا روزهای افت خود را با سرعت پیش بگیرد یا اینکه بعد از شروع ناامید کننده رئال ناگهان سفید های مادرید اوج گرفته و هر دو رقیب در لالیگا را جا بگذارند


دورتمند - بایرن مونیخ

‌این داستان ها در تمام نقاط اروپا رخ میدهد ،‌من یو بدون فرگی به قعر جهنم میرود ،‌من سیتی به محافظه کاری مربی شیلیایی اش در اروپا مغلوب میشود و بایرن با پپ گوردیولا به رکوردها حمله می کند. در ایتالیا نتونیو کونته با تفکرات خاص اش بار دیگر نشاط را به بیانکونری ها هدیه کرده و بدون شک این فصل نیز میتواند فاتح اسکودتو شود. تمام این ها شرایطی است که فوتبال اروپا در این فصل که چیزی به انتهایش نمانده رخ داده و ما در اینجا میخواهیم بررسی کوتاه به چند تیم مطرح فوتبال قاره سبز داشته باشیم.

حمله باواریایی ها به رکوردهای جدید

ركورد، ركورد و باز هم ركورد ،‌بایرن مونیخ با برد مقابل بایر لوركوزن بازهم موفق به ثبت ركوردی جدید برای خود در تاریخ رقابت های بوندسلیگا شد.علاوه بر این بایرن مونیخ موفق به كسب هفدهمین برد متوالی خود و جشن گرفتن پنجاهمین بازی بدون شكست خود در این رقابت ها شد. با این ركورد بایرن مونیخ در مقایسه با پنج لیگ معتبر اروپایی توانست آرسنال را پشت سر بگذارد، توپچی ها بین ساله های 2003 تا 2004 در 49 بازی بدون شكست باقی مانده بودند، تنها میلان با 58 بازی بدون باخت بین سال های 1991 تا 1993 در این زمینه بالاتر از بایرن مونیخ قرار دارد.برای هفدهمین بازی متوالی بایرن مونیخ موفق به ثمر رساندن دست كم دو گل در هر دیدار شده است و از 62 بازی پیش بایرن مونیخ در هر بازی حداقل یك گل به ثمر رسانده است. آخرین بازی بدون گل بایرن مونیخ مربوط به پریل 2012 و بازی تساوی بدون گل مقابل ماینتس می باشد.در اینجا نگاهی به این رکوردها میاندازیم ...

1- سریع ترین قهرمانی: در فصل گذشته بایرن مونیخ در هفته بیست و هشتم از بوندسلیگا موفق به تثبیت عنوان قهرمانی خود شد. در این فصل و در صورت تساوی دورتموند و شالكه مقابل حریفان خود و پیروزی بایرن مونیخ مقابل ماینتس در هفته ینده،‌ این تیم می تواند قهرمانی خود در بوندسلیگا را در هقته بیست و ششم جشن بگیرد، در غیر این صورت بایرن مونیخ می تواند در هفته بعد از ن (هفته 27) و در بازی خانگی مقابل هانوفر، قهرمانی خود را مسجل كند.

2- فصل بدون شكست: در تاریخ پنجاه و یك ساله بوندسلیگا هنوز هیچ تیمی موفق به پایان بردن یك فصل بدون باخت نبوده است، بایرن مونیخ دو بار در فصل های 1986/87 و 2012/13 با كسب تنها یك شكست به این ركورد نزدیك شد، ولی نتوانست فصل را بدون باخت پشت سر بگذارد.

3- بیشترین امتیاز: بایرن مونیخ فصل گذشته با كسب 92 امتیاز از 102 امتیاز ممكن، ركورد كسب بیشترین امتیاز را از ن خود كرد، این تیم هم اكنون 71 امتیاز دارد و با توجه به 9 بازی باقی مانده می تواند ركورد خود و بوندسلیگا را در این زمینه بهبود بخشد.

4- تعداد پیروزی ها در یك فصل: بایرن مونیخ در فصل قبل با كسب 29 پیروزی به ركورد جدیدی در این خصوص رسیده است، این تیم هم اكنون در 23 بازی پیروز شده است و پشت سر گذاشتن ركورد سال قبل امكان پذیر به نظر می رسد.

5-  تعداد بازی های بدون گل خورده: فصل گذشته بایرن مونیخ در 21 بازی گلی دریافت نكرد و ركورد بوندسلیگا را در این زمینه در اختیار دارد، در فصل جاری نیز بایرن مونیخ تا كنون در 14 بازی گلی دریافت نكرده است.

6- بیشترین امتیاز از بازی های خانگی: تا كنون هیچ تیم موفق به كسب 17 پیروزی از 17 بازی خانگی خود نشده است، و تیم های بایرن مونیخ در فصل های 1971/72 و 1972/73 و همچنین ولفسبورگ در فصل 2008/09، موفق به برد 16 بازی خانگی خود شده اند.

7. كمترین گل خورده: در فصل گذشته بایرن مونیخ با 18 گل خورده ركوردی جدیدی در این خصوص از خود بر جای گذاشت و درفصل جاری نیز این تیم تا كنون تنها 12 مرتبه دروازه خود را باز دیده است.

8- بیشترین فاصله امتیازی با تیم دوم: در سال گذشته بایرن مونیخ با 25 امتیاز اختلاف با تیم دوم قهرمان شد و به ثبت ركورد تازه ای نائل مد و در این فصل و در پایان هفته بیست و پنجم، فاصله امتیازی این تیم با تیم دوم 23 امتیاز می باشد.

9- بیشترین گل های زده: ركورد بوندسلیگا در این زمینه با 101 گل در اختیار بایرن مونیخ و مربوط به فصل 1971/72 می باشد، در حال حاضر بایرن مونیخ در این فصل 74 گل به ثمر رسانده است و در صورت به ثمر رساندن 3 گل در هر بازی به طور میانگین تا انتهای فصل، این ركورد نیز دست یافتنی خواهد شد.

شاید زمانی که دیوید مویس به عنوان جانشین سرلکس فرگوسن انتخاب شد همگان متعجب شدند. مردی موفق اما برای اورتون. کسی که هیچگاه موفق به پیروزی در خانه Big 4 نشده بود و بهترین عملکردش با اورتون کسب رتبه چهارمی لیگ برتر بوده است. از میان گزینه هایی مانند ژوزه مورینیو، فن خال و سایرین دیوید مویس که در نگاه اول شانس کمتری را برای نشستن روی نیمکت شیاطین سرخ داشت برگزیده شد و حالا او "آقای برگزیده" اولدترافورد است.

چه کسی در من سیتی مقصر است ؟

این اتفاق در همه جای دنیا می افتد، محدود به فرهنگ و کشور خاصی هم نیست. در همه جا پیدا کردن یک مقصر و شکستن همه کاسه کوزه ها سر او سان ترین کار ممکن است.وقتی بازیکنی یک خطای انسانی مرتکب می شود دیگر همه از فکر کردن پیرامون مسائل دیگر  منصرف می شوند و به راحتی همه چیز را گردن ن بازیکن خطا کار می اندازند. در حالی که چنین چیزی به هیچ عنوان صحیح نیست. بازیکنی که اشتباه می کند نیاز به دلداری و گرفتن اعتماد به نفس دارد تا خودش را بازسازی کند، نه اینکه با حملات غیر منصفانه شخصیتش نابود شود!!حکایت تیم های شهر منچستر این روزها بی شباهات به این مسئله نیست. به عنوان مثال در یونایتد شما تام کلورلی را می بینید که همه او را مقصر ناکامی ها می دانند و نامش بیش از هر فرد دیگری در میان ناکامی های یونایتد برجسته شده است.کلورلی روزهای فاجعه بازی را در این فصل داشته است. کسی نمی تواند این مسئله را انکار کند. اما شما خود را جای او بگذارید. اگر 15000 هوادار یک بیانیه را امضا می کردند و درخواست می کردند که شما در تیم ملی بازی نکنید، چه حسی پیدا می کردید؟! حقیقتا یک بازیکن در چنین شرایطی چگونه می تواند خود را بازسازی کند و به دنبال جبران اشتباهات گذشته اش باشد؟کلورلی فردا می تواند از فوتبال خداحافظی کند اما یا به راستی این امر باعث می شود یونایتد تیم بهتری شود یا اینکه انگلستان قهرمان جهان شود؟! قطعا پاسخ منفی خواهد بود. ریشه ی مشکلات را باید فراتر از یک یا دو بازیکن جستجو کرد.اوضاع منچستر سیتی هم بی شباهات به یونایتد نیست. ن ها هم بازیکنی را دارند تا همه ی دنیا را سر او خراب کنند. ماریتین دیمیکلیساین روزها حالی شبیه به کلورلی دارد.در میان هواداران سیتی مطلبی به طعنه عنوان می شد مبنی بر اینکه بارسا سرمایه گذاری زیادی کرده است تا بتواند یوفا را راضی کند محرومیت دیمیکلیس برای بازی برگشت بخشیده شود!!  به این ترتیب او می تواند همچون بازی رفت با نمایش ضعیف خودش باعث موفقیت کاتالان ها شود!!دیمیچلیس اشتباه کرد، در این موضوع شکی وجود ندارد. او 33 ساله است و طبیعی است که نتواند همیشه ن کیفیت لازم را داشته باشد. اما سوال اینجاست که چرا باید سیتی برای خط دفاعی خود به یک بازیکن 33 ساله اعتماد کند؟ ن ها که میلیون ها یورو خرج خریدن مهاجمان پر زرق و برق می کنند چرا نباید به فکر جذب مدافعی باشند که در روزهایی که امثال ناستاسیج مصدوم هستند یار و یاور تیم باشد؟! چرا  لسکات تنها در 7 بازی لیگ برتر به میدان رفته است؟! یا او انتخاب ضعیف تری به نسبت دیمیچلس است؟ یا اگر به لسکات قبل ها بیشتر فرصت داده می شد او همان بازیکن ضعیف بازی برگشت مقابل بارسا می بود؟ این ها سوالاتی است که بدون شک پیگرینی باید به ن ها پاسخ دهد نه مارتین دیمیکلیس.مشکلات تیم های شهر منچستر بسیار فراتر از کلورلی و یا دیمیکلیس است.مویس و پیگرینی به راحتی می توانستند با مدیریت خود، مانع از اشتباهات چنین بازیکنانی شوند. اما همیشه یک قانون نانوشته در فوتبال وجود دارد:  بازیکنان قربانی سوء مدیریت ها می شوند...

کونته باهوش ولی ....

پس از پایان رویای اروپایی و حذف از کوپا ایتالیا، حال بیانکونری در معرض خداحافظی با لیگ اروپا قرار دارد. قهرمانی قریب‌الوقوع در ایتالیا، ن هم برای سومین فصل متوالی برای هر تیم ایتالیایی رزوست. اما هواداران بانوی پیر تنها با یک عنوان فرا‌ایتالیایی به ارگاسم خواهند رسید. هوادارانی صبور و امیدوار.پس از حذف یووه از لیگ قهرمانان و جام حذفی، انتقادات زیادی از عملکرد کونته به میان مد. مردی که با دانش فوتبالی‌اش، سیستمی نوین در یووه پیاده و غول ایتالیا را بیدار کرد. اما محافظه کاری و کم‌بینی در مقاطعی حساس، بانوی پیر را قربانی تفکرات مربی‌اش کرد. شکست مقابل رم در جام حذفی، برابر گالاتاسرای در لیگ قهرمانان اروپا و حالا یک تساوی خانگی در حساس‌ترین مقطع لیگ اروپا از جمله مواردی است که نتونیو کونته نتوانست از چالش تیمش سربلند بیرون ید. کسی که جسارت را پس از سال‌ها به تیم قدرتمند یوونتوس تزریق کرد و چهره‌ای متفاوت از بیانکونری را ارائه داد، گاهی امتیازات ویژه‌ای را از دست داده و از این رو نشان داده برای فتح اروپا هنوز نیاز به کسب تجربه دارد.استفاده مکرر از برخی بازیکنان کم‌کار و سطح پایین و در مقابل عدم استفاده از بازیکنان درجه یک یوونتوس، ن هم در دیدارهای کلیدی تیم، گاهی برای هواداران و کارشناسان فوتبال عجیب به نظر می‌رسد.دیگر مشکل عمده سرمربی بانوی پیر استفاده از تمام قدرت تهاجمی تیم در دیدارهای عادی داخلی و پیاده‌سازی ترکیبی سنگین و ارائه بازی رام در دیدارهایی است که تیم به شدت به نتیجه‌گیری نیازمند است.در هر حال یووه بهترین روزهای خود را با مردی جوان به نام نتونیو کونته می‌گذراند اما برای رسیدن به قله ناگزیر باید از دامنه عبور کرد.

منچستر

دوید مویس بزرگترین اشتباه شیاطین!

شاید زمانی که دیوید مویس به عنوان جانشین سرلکس فرگوسن انتخاب شد همگان متعجب شدند. مردی موفق اما برای اورتون. کسی که هیچگاه موفق به پیروزی در خانه Big 4  نشده بود و بهترین عملکردش با اورتون کسب رتبه چهارمی لیگ برتر بوده است. از میان گزینه هایی مانند ژوزه مورینیو، فن خال و سایرین دیوید مویس که در نگاه اول شانس کمتری را برای نشستن روی نیمکت شیاطین سرخ داشت برگزیده شد و حالا او "آقای برگزیده" اولدترافورد است.

اولین مشکلی که برای او پیش آمده است و همچنان با اوست مشکلی است که برای هر یک از مربیان دیگر هم پیش می آمد؛ همه انتظار فرگوسن بودن را از او دارند. حالا که نگاه می کنیم در می یابیم که تیمی که تنها 3 امتیاز با شکستن رکورد بیشترین امتیاز در لیگ برتر فاصله داشت چندان هم قوی نبوده است. عدم وجود وینگرها و هافبک های خلاق و البته مدافعانی مستحکم بلای جان این روزهای یونایتد است. اما ظاهرا سر آلکس فرگوسن یک جادوگر بوده است. در زمانی که او هدایت یونایتد را بر عهده داشت یونایتد با یکی از ضعیف ترین تیم های خود به فینال لیگ قهرمانان اروپا رسید و در برابر بهترین بارسلونای تاریخ شکست خورد. فرگی ادعا کرد که یکی از بهترین تیم های یونایتد را تحویل مویس داده است اما با کمی تامل در میابیم شاید رییس ها هم گاهی اشتباه کنند چرا که به هیچ وجه نمی توان ترکیبی که اندرسون، یانگ ، گیگز چهل ساله و ... را در خود می بیند را یکی از بهترین یونایتد های تاریخ دانست.مویس  مانند سرلکس جادوگر نیست و برای پیشرفت و موفقیت به یک تیم پر ستاره نیاز دارد. دو راه برای پرستاره کردن یک تیم و مشخصا منچستر یونایتد وجود دارد.

1- خرید بازیکنان بزرگ

2- استفاده از بازیکنان جوان و بازیکنان کادمی و ایجاد تیمی مانند "کلاس 92"

در راه اول مویس تقریبا با شکست مواجه شده است. در تابستان تقریبا همه بازیکنان مطرح اروپا به یونایتد لینک شدند اما نهایتا در لحظات آخر مارونه فلینی با مبلغی گزاف به یونایتد پیوست؛ کسی که هنوز جایگاه خود را در یونایتد پیدا نکرده است و تقریبا می توان برچسب یک خرید ناموفق را بر او زد، دیگر خرید منچستر یونایتد خوان ماتا بود، هرچند نمی توان ایرادی بر خرید این جواهر اسپانیایی گرفت اما در اصل نکته اینجاست که منچستر یونایتد خوان ماتا را نخرید، بلکه این چلسی بود که خوان ماتا را به یونایتد واگذار کرد. معنای این جمله این است که اگر چلسی راضی به فروش ماتا نمی شد این بازیکن هیچگاه قدم به اولدترافورد نمی گذاشت.

اما راه دوم، راهی که سنت منچستر یونایتد بوده است و ظاهرا شیاطین سرخ بهتر می توانند با این راه به موفقیت برسند؛ استفاده از بازیکنان جوان؛ مویس اما فعلا اعتقادی به استفاده از بازیکنان جوان ندارد. شاید اصلی ترین دلیل این حرکت او ترس از عدم نتیجه گیری است. تنها بازیکن زیر 20 سالی که در تیم اصلی منچستر یونایتد توپ می زند عدنان یانوزای است؛ پسر 18 ساله ای که توسط مویس انتخاب نشد بلکه با بازی های درخشان خود در تیم جوانان یونایتد و بازی های پیش فصل منچستر یونایتد خود را به تیم اصلی تحمیل کرد. هر چند مویس به او نیز اعتماد زیادی ندارد و در بازی حساسی مانند بازی منچستر یونایتد در برابر المپیاکوس عدنان را بیرون از ترکیب گذاشت.

در کنار عدنان می توان به  ستاره های جوان دیگری همچون ویلفرد زاها، تام تروپ، مایکل کین، خلو هنریکوئر، نیک پاول، جسی لینگارد، یانکر، پیرسون، ویلسون و البته پریرا نیزاشاره کرد که یا در تیم جوانان مشغول به بازی هستند یا در تیم های دیگر به صورت قرضی در حال درخشیدن هستند. مانند نیک پاول ، زاها و جسی لینگارد. مویس باید با بازی دادن به جوانان برای ن ها تجربه بخرد تا بتواند از ن ها درسال ها ینده در عرصه های بزرگ استفاده کند.

به نظر می رسد تیتو و مارتینو چیزی به بارسای پپ اضافه نکرده اند و انچه از بارسای امروز می بینیم تکیه بر تیکی تاکای سابق وتوانایی فردی بالای بازیکنان است.بارسا به تاکتیکی جدید نیاز دارد. تاکتیکی که برای حریفان ناشناخته باشد ورقیبان برای گرفتن توپ به دنبال بازیکنان بی و اناری پوش بدوند. کاتالان ها نیاز دارند از سایه گواردیولا بیرون بیایند تا بارِ دیگر حریفی قدرتمند شوند برای تمام رقبا. بارسا این روزها به مانند شیرِ خسته ای است که گهگاهی غرش می کند و باز به خواب می رود.

ایراد دیگری که به مویس وارد است نداشتن روحیه جنگندگی اوست؛ هرچند او هم اسکاتلندی است اما ظاهرا مانند سرلکس فرگوسن نیست. نا امیدی در زمان عقب افتادن تیم در چهره او موج می زند. ظاهرا با مویس باید دیدن 5 گل در یک نیمه و قهرمانی خرین دقائق را از یاد ببریم. منچستر یونایتد که با بازگشت های معجزه سای خود به king of come backs ( پادشاه بازگشت به بازی ها) معروف شده بود حالا بیشتر در دقائق پایانی یا بازی را واگذار می کند یا پیروزی خود را از دست می دهد؛ اتفاقی که در عصر فرگی کاملا برژس بود و یونایتد معمولا در خرین دقائق ( به خصوص 15 دقیقه پایانی) نتیجه را باز می گردانند؛ مانند پیروزی 3-2 و 4-3 یونایتد در برابر سیتی و بسیاری دیگر از پیروزی ها تاریخی این تیم. در خرین شکست این فصل منچستر یونایتد که در برابر المپیاکوس رقم خورد او پس از گل دوم المپیاکوس کاملا نا امید شده بود و امیدی به بازگشت منچستر یونایتد نداشت.دیگر مشکل مویس عدم توانایی در کنترل تیم است؛ برخی بازیکنان یونایتد به معنای واقعی یاغی شده اند و بیشتر در پی منافع خود هستند. مصاحبه های عجیب و غریب بر ضد هم تیمی ها و عدم تمدید قرارداد و گذاشتن شرط و شروط برای تمدید قرارداد. رفتارهایی که در عصر فرگی هرکدام منجر به اخراج از تیم می شدند؛ بازیکنان در هر شرایطی یا نباید جو را متشنج می کردند یا در خروج باشگاه به ن ها نشان داده می شود مانند دیوید بکهام و روی کین!نداشتن دستیارانی کاربلد و مجرب از دیگر معضلات منچستر یونایتد دیوید مویس است؛ حتی فرگوسن هم به مویس پیشنهاد کار با مربیان قبلی یونایتد را داد اما او خواست دستیاران قبلی اش در کنارش باشند، دستیارانی که ظاهرا با فوتبال بیگانه اند! فیل نویل، استیو راند و رایان گیگز؛ گیگز در مربی گری بی تجربه است و نویل هم هیچگاه نتوانست چه در عرصه بازی کردن و چه در عرصه مربیگری فوق العاده باشد. اما این افراد جای مربیان با تجربه ای چون رنه منولستین، فیلان، استیل و مک نلی را گرفتند کسانی که به تنهایی هر یک می توانند یک تیم را اداره کنند. در تعویض ها و نحوه بازی کردن یونایتد ظاهرا مربیان هیچ کمکی به مویس نمی کنند و مویس باید به تنها این کشتی را براند.اما خرین خرده ای که می توان به مویس گرفت عدم انسجام و دست نیافتن به ترکیب ایده ل است. اگر بخواهیم سخت گیرانه نگاه کنیم مویس ترسو است! کسی که در همه بازی ها در صورت امکان از رونی و فن پرسی بهره می گیرد؛ کاری که سرلکس فرگوسن به ن هیچ اعتقادی نداشت و همین عامل باعث شد پس از ترک یک باره یونایتد توسط رونالدو و توز این تیم با افت زیادی مواجه نشود. هرچند دست نیافتن به ترکیب ایده ل در فصل اول حضور امری طبیعی است اما مویس باید هرچه سریع تر برخی بازیکنان یونایتد را از فیلتر بگذراند تا حداقل این تیم بتواند در فصل ینده موفق تر باشد.

مسی

چرا بارسا خسته نشان میدهد ؟

گواردیولا تنها یک چیز از فوتبال برای حمله می فهمد ون مالکیت و به حرکت دروردن توپ در زمین است. به طوری که تیم های دیگر به دنبال ن بدوند. همان کاری که او در بارسا انجام داد. تیمِ او می بایست نسبت به تیم های دیگر مالکیت توپ بیشتری داشته باشد." این متنی است که در سایت بارسا برای توصیف گوردیولا به عنوان مربی رویایی بی اناری ها نوشته شده است.همان چیزی که نشان دهنده تفکر این مربی بوده وهست. چیزی که در دوره مربیگری او در بارسا دیده ایم گواه این مدعاست. بارسا حتی در بسیاری از بازی هایی که بازنده بوده به واسطه پاسکاری های متعدد بازیکنانش همواره مالکیت توپ را با اختلافِ زیادی در دست داشته است. همین پاسکاری ها یا"تیکی تاکا"ی معروف از بارسا در همان سال ها تیمی ساخته بود که به هیچ حریفی رحم نمی کرد. بارسا ن روزها با همین تفکر وهمین سبک بازی هر کاری دلش می خواست انجام می داد. نها بارها و بارها ال کلاسیکو را به نفع خود به پایان رساندند. بارسا انواع جام ها را فتح می کرد و با بازیِ چشم نوازش برای هوادارانش دلبری می کرد. کسب سه گانه در فصل 2009/2008و در سال بعد کسب سوپر جام اسپانیا، سوپر جام اروپا وجام باشگاه های جهان نشان می داد که بارسا اتفاقی جدید را در دنیای فوتبال رقم زده و به افتخاری رسیده که تکرارِ ن حتی برای خودِ این تیم دشوار یا حتی غیرممکن است.ارزش کار این تیم در سال های بعد بیشتر دیده شد، زمانی که رئال مادرید رقیب همیشگی بارسلونا کم کم راه شکستِ این تیم را پیدا کرد و در کسبِ جام ها در اسپانیا با بارسا شریک شد. یک سال در فینالِ کوپا دل ری به رئال باخت و قهرمانی را از دست داد، سالِ بعد دیدار برگشت ال کلاسیکو را در یک دیدارِ کاملا ترایک از دست داد وقهرمانی لالیگا را تقدیم رئال کرد. بعد ازن در لیگ قهرمانان هم مغلوبِ بازی کاملا دفاعی یا به اعتقادِ هوادارانش مغلوبِ ضد فوتبالِ چلسی شد و از راهیابی به فینال چمپیونز لیگ بازماند. هرچند ن سال هم قهرمانی جام حذفی را از نِ خود کرد اما گوردیولا اعلام کرد دیگر چیزی برای موختن به بازیکنان باهوشِ بارسا ندارد ون فصل خرین حضور این مربی در تیمِ بی اناری ها بود.سال بعد دستیارِ گواردیولا یعنی تیتو ویلانووا به عنوان سرمربی روی نیمکت مربیگری بارسا نشست.

آغاز فصل با تیتو باز هم برای بارسا وهوادارانش رویایی بود. بارسا به رکوردهایی جدید دست یافت وهمه منتظر طوفانی دیگر بودند اما این طوفان بیماری ویلانووا بود که داشت همه رویاهای بارسایی ها را از بین می برد. بارسای ویلانووا اما رکوردی جدید در لالیگا خلق کرد. ثبت رکورد قهرمانی با 100امتیاز که قبل از این در دست رئالِ مورینیو بود. اما از دست دادن جام حذفی وشکست تحقیر آمیز 7-0 در دو دیدار رفت وبرگشت نیمه نهایی لیگ قهرمانان مقابل بایرن مونیخ نشان می داد بارسا از روزهای اوجِ افتدارش فاصله گرفته است.

آخرِ فصل ویلانووا به دلیل بیماری وداعی زودهنگام با نیوکمپ داشت وحالا نوبت به مارتینو رسیده بود تا سکان هدایت این تیم را به عهده بگیرد. رکورد مارتینو هم در ابتدای فصل قابل توجه بود. بارسای مارتینو از57امتیاز ممکن 50امتیاز کسب کرده بود وصدر جدول را از آنِ خود کرده بود. اما کم کم نوسان در نتایج بارسا به چشم آمد. تا جایی که بارسا در سه بازی اخیرش در لالیگا 2بازی را به دو تیم سوسیه داد و وایادولید واگذار کرده است.نچه در این بین مهم است، تغییر ناپذیری تاکتیک بارسلونا از زمان پپ گواردیولاست. این روزها دیگر تیکی تاکا از بارسا یک غول نساخته چرا که امثال رئال وچلسی از همان خرین روزهای حضور گواردیولا دستِ بارسا را خوانده بودند و راه هایی هم برای شکستِ این تیم یافته بودند.

به نظر می رسد تیتو و مارتینو چیزی به بارسای پپ اضافه نکرده اند و انچه از بارسای امروز می بینیم تکیه بر تیکی تاکای سابق وتوانایی فردی بالای بازیکنان است.بارسا به تاکتیکی جدید نیاز دارد. تاکتیکی که برای حریفان ناشناخته باشد ورقیبان برای گرفتن توپ به دنبال بازیکنان بی و اناری پوش بدوند. کاتالان ها نیاز دارند از سایه گواردیولا بیرون بیایند تا بارِ دیگر حریفی قدرتمند شوند برای تمام رقبا. بارسا این روزها به مانند شیرِ خسته ای است که گهگاهی غرش می کند و باز به خواب می رود. بی شک اگر مارتینو بتواند ابتدا ضعف خط دفاعی تیمش را با به خدمت گرفتن یک مدافع در حد و اندازه بارسا بپوشاند؛ قدرت فیزیکی تیم را بالا ببرد والبته به دنبال تاکتیکی جدید برای تیم باشد می تواند نامِ خودش را به عنوان مربی ای بزرگ در تاریخ باشگاه ثبت کند. بارسلونا نیاز دارد بار دیگر خود را احیا کند، بایستد وحرکت کند. چرا که این گونه ادامه دادن نتیجه اش می شود همین نتایج نوسانی تیم که هیچکس را راضی نمی کند.

حسین جوادی

بخش ورزشی تبیان