تبیان، دستیار زندگی
یک روز دو گربه به کمک هم کیکی را از خانه ای دزدیدند. اما آن ها دوست نداشتند آن را بین هم تقسیم کنند.
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تقسیم یک کیک خوشمزه
گربه

یک روز دو گربه به کمک هم کیکی را از خانه ای دزدیدند. اما آن ها دوست نداشتند آن را بین هم تقسیم کنند.

هر کدام از آن ها می گفت: کیک مال من است و من نمی خواهم آن را به تو بدهم.  وقتی دعوای آن ها بالا گرفت میمونی که از آن جا می گذشت صدای آن ها را شنید و متوجه دعوای آن ها شد و گفت من می توانم به شما کمک کنم تا مشکلتان حل شود.

میمون گفت: شما باید کیک را به دو تکه ی مساوی تقسیم کنید.

گربه ها قبول کردند و سپس میمون کیک را به دو تکه تقسیم کرد. او هر کدام از آن ها را جداگانه با ترازو وزن کرد و متوجه شد که یک تکه از آن دیگری سنگین تر است. به خاطر همین یک گاز به تکه ی سنگین تر زد تا اندازه ی آن برابر تکه ی دیگر شود. دوباره دو تکه را اندازه گرفت و متوجه شد که تکه ی دیگر حالا سنگین تر است و باز دوباره به تکه ی سنگین تر گاز زد تا اندازه اش برابر تکه ی قبلی شود. او این کارش را مدام تکرار می کرد ولی دو تکه کیک هیچ گاه اندازه اشان با هم برابر نمی شد.

حالا میمون تقریباً بیشتر کیک ها را خورده بود برای همین گربه ها تصمیم گرفتند باقیمانده ی کیک را از میمون پس بگیرند ولی میمون گفت: شما نباید کیک ها را از من بگیرید، به خاطر کمکی که من به شما کردم باید به من پاداش بدهید. او بعد از گفتن این حرف تکه های کیک را گرفت و فوراً آن ها را خورد و از آن جا فرار کرد تا دست گربه ها به او نرسد.

ترجمه:نعیمه درویشی

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع: preservearticles

مطالب مرتبط:

خاطرات موش کوچولو

صدای ترسناکی میاد

دوستی شیر و شغال

چرخ خیاطی مادر بزرگ

دعوای دو دوست صمیمی

میوه‌های غمگین

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.