تبیان، دستیار زندگی
در این طرح دانش آموزان با برخی از اصطلاحات ادبی رایج در زبان و ادبیات فارسی آشنا می شوند.....
عکس نویسنده
عکس نویسنده
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اصطلاحات ادبی

پروانه

اهداف یادگیری:

  • آشنایی با اصلاحات ادبی از جمله قافیه، مصراع، تخلص

شرح درس:

در این طرح دانش آموزان با برخی از اصطلاحات ادبی رایج در زبان و ادبیات فارسی آشنا می شوند.  در این گفتار از اصطلاحاتی سخن خواهد رفت که بیشتر در ادبیات فارسی متداول است .

قافیه: به کلمات آخر اشعار- و در شعرهایی که دارای ردیف هستند به کلمات پیش از ردیف- که اخرین حرف اصلی آنها یکی باشد، قافیه و آن حرف اصلی آخر را « روی » می گویند؛ مانند : خرم، عالم، دم، آدم، هم و محکم .

ردیف: در صورتی که یک یا چند کلمه یا عبارت و یا جمله، عینا در آخر همه ی بیت ها پس از قافیه تکرار شده باشد، آن را ردیف و آن نوع شعرو قافیه را مردف می گویند؛ مثلا جمله ی « برنتابد بیش از این » در اشعار زیر ردیف است:

کوی عشق آمد شد ما برنتابد بیش از این                            دامن تر بودن انجا برنتابد بیش از این

بر بدیهه راندم این منظوم و بستردم قلم                     هیچ خاطر وقت انشا برنتابد بیش از این

مصراع و بیت : مصراع در لغت به معنی یک لنگه از در دولختی و در اصطلاح حداقل سخن موزون و نیمی از یک بیت است.

بیت در لغت به معنی خانه و در اصطلاح حداقل شعر است که از دو مصراع تشکیل شده باشد.

مطلع و مقطع: در اصطلاح شعرا بیت اول غزل، قصیده و دیگر اشعار را مطلع و بیت آخر را مقطع می گویند.

گاهی مطلع و مقطع به معنی آغاز و انجام سخن به کار می رود خواه سخن نظم باشد یا نثر.

حسن مطلع و حسن مقطع:
اگر بیت اول غزل یا قصیده ای خوب و زیبا باشد می گویند دارای حسن مطلع است و اگر بیت آخر آن دلپسند باشد می گویند دارای حسن مقطع است.

تخلص: تخلص در میان اهل ادب به دو معنی معمول است:

1.     نام و شهرت شعری شاعر که مانند نام های خانوادگی است، مانند: سنایی، سعدی، حاف1جامی.
2.     تخلص در قصیده که این تخلص به معنی گریز زدن و منتقل شدن از پیش درامد است به اصل و هدف قصیده.

این گریز زدن به وسیله ی بیتی که آن را « بیت تخلص » می نامند صورت می گیرد؛ حال اگر شاعر این بیت را به زیبایی و گیرایی و مناسبت سروده باشد به کار او « حسن تخلص » می گویند.

ارتجال:
آن است که سخن ( اعم از شعر یا نثر ) را بی مقدمه در مجلسی از بر بخوانند.وقتی کسی شعری بدون تدارک قبلی بگوید، می گویند مرتجلا گفت یا فی البداهه گفت.

اطناب:
یعنی دراز سخنی؛ سخنی که دارای الفاظ بسیار و معنی کم و اندک باشد. اگر لفاظی و درازسخنی به حدی برسد که موجب ملالت و دلزدگی شنونده و خواننده شود به ان « اطناب ممل » می گویند.

انسجام:
آن است که سخن روان و یکدست باشد . سخنی که اینگونه باشد را منسجم می گویند.

ایجاز: یعنی آوردن الفاظ اندک با معنی بسیار؛ در ایجاز شرط است که الفاظ اندک وافی مقصود و با رعایت اصول فصاحت و بلاغت باشد. سخن دارای صفت ایجاز را موجز می نامند. چنانچه ایجاز به حدی باشد که مخل معنی و غیروافی به مقصود باشد، آن را ایجاز مخل می نامند.

مساوات : کیفیت سخن متعارف و معمول یعنی برابر بودن لفظ و معنی در سخن.در گفتار نه دراز سخنی و اطناب باشد نه کوتاه سخنی و ایجاز.

تلمیح: آن است که در ضمن سخن به حکایت یا داستانی یا مثل، ایه و حدیثی معروف اشاره کنند.

ایهام : در اصطلاح ادبا آن است که لفظی را که دارای دو معنی نزدیک و دور است چنان به کار برند که ذهن شنونده از معنی نزدیک به معنی دور آن برسد.

تست:

گزینه ی صحیح کدام است؟

الف) اطناب یعنی آوردن الفاظ اندک با معنی بسیار.

ب) مصراع در لغت به معنی یک لنگه از در.

ج) ایجاز آن است که سخن روان و یکدست باشد .

د) بیت اول غزل، قصیده و دیگر اشعار را مقطع و بیت آخر را مطلع می گویند.


مرکز یادگیری سایت تبیان - تهیه: فاطمه شیرزاده