تزکیه بر تعلیم مقدّم است!
اگر پیامبران نبودند بسیاری از علوم برای همیشه از شما مخفی بود، آنها تنها رهبر اخلاقی و اجتماعی نبودند، بلکه پیشوای علمی نیز بودند که بدون رهبری آنها علوم انسانی نضج نمیگرفت.
کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا وَ یُزَکِّیکُمْ وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ (بقره ـ 151)
همانگونه (که برای هدایت شما) رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شما را تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمیتوانستید بدانید، به شما یاد دهد.
خداوند در آخرین جمله از آیه گذشته یکی از دلائل تغییر قبله را تکمیل نعمت خود بر مردم و هدایت آنان بیان کرد، در آیه مورد بحث با ذکر کلمه" کما" اشاره به این حقیقت میکند که تغییر قبله تنها نعمت خدا بر شما نبود، بلکه نعمتهای فراوان دیگری به شما داده است" همانگونه که رسولی در میان شما از نوع خودتان فرستادیم" (کَما أَرْسَلْنا فِیکُمْ رَسُولًا مِنْکُمْ).
کلمه" منکم" (از شما) ممکن است اشاره به این معنی باشد که او از نوع بشر است و تنها بشر میتواند مربی و رهبر و سرمشق انسانها گردد و از دردها و نیازها و مسائل او آگاه باشد که این خود نعمت بزرگی است. و یا منظور این است که او از نژاد شما و هموطن شما است، زیرا عربهای جاهلی بر اثر تعصب شدید نژادی ممکن نبود زیر بار پیامبری از غیر نژاد خود بروند، چنان که در آیه 198 و 199 سوره شعراء میخوانیم: وَ لَوْ نَزَّلْناهُ عَلی بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ فَقَرَأَهُ عَلَیْهِمْ ما کانُوا بِهِ مُۆْمِنِینَ:" اگر ما قرآن را بر مردی از غیر عرب نازل میکردیم و بر آنها میخواند هرگز به او ایمان نمیآوردند" و این برای آنها نعمت مهمی محسوب میشد که پیامبر از خودشان باشد.
البته این برای آغاز کار بود، اما سر انجام مساله نژاد و وطن (جغرافیایی) از برنامهها حذف شد و دستور اصلی و جاودانه اسلام که" جهان" را وطن، و" انسانیت" را نژاد معرفی میکند، اعلام گردید.
بعد از ذکر این نعمت به چهار نعمت دیگر که از برکت این پیامبر، عاید مسلمین شد اشاره میکند:
1-" آیات ما را بر شما میخواند" (یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِنا).
" یتلوا" از ماده" تلاوت" به معنی پی در پی در آوردن است لذا هنگامی که عباراتی پی در پی (و روی نظام صحیح) خوانده شود از آن تعبیر به تلاوت میکنند، یعنی پیامبر، سخنان خدا را روی نظام صحیح و مناسبی پی در پی بر شما میخواند تا قلوبتان را آماده پذیرش معانی آن کند، بنا بر این تلاوت منظم و حساب شده پیامبر (صلی الله علیه و آله) برای ایجاد آمادگی در برابر تعلیم و تربیت است که در جملههای بعد به آن اشاره میشود.
2-" او شما را پرورش میدهد" (وَ یُزَکِّیکُمْ).
" تزکیه" در اصل (چنان که راغب در مفردات گوید) به معنی افزودن و نمو دادن است، یعنی او با کمک گرفتن از آیات خدا بر کمالات معنوی و مادی، شما میافزاید، و روحتان را نمو میدهد، گلهای فضیلت را بر شاخسار وجودتان آشکار میسازد و انواع صفات زشت را که در عصر جاهلیت، جامعه شما را فرا گرفته بود میزداید.
3-" و کتاب و حکمت به شما میآموزد" (وَ یُعَلِّمُکُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ).
گرچه" تعلیم" بطور طبیعی مقدم بر "تربیت" است، اما قرآن مجید برای اثبات این حقیقت که هدف نهایی" تربیت" است غالبا آن را مقدم بر تعلیم آورده است:
فرق میان " کتاب" و "حکمت"، ممکن است از این نظر باشد که کتاب اشاره به آیات قرآن و وحی الهی است که به صورت اعجاز بر پیامبر ص نازل شده، ولی حکمت سخنان پیامبر ص و تعلیمات او است که سنت نام دارد.
و نیز ممکن است "کتاب" اشاره به اصل دستورات باشد و حکمت اشاره به "اسرار، فلسفهها، علل و نتائج" آن باشد.
بعضی از مفسران نیز احتمال دادهاند که "حکمت" اشاره به حالت و ملکهای باشد که از تعلیمات کتاب حاصل میشود، و با داشتن آن انسان میتواند هر کار را بجای خود انجام دهد. (تفسیر فی ظلال جلد اول صفحه اول)
نویسنده تفسیر "المنار" بعد از ذکر تفسیر نخست (منظور از حکمت "سنت" است) آن را نادرست میشمرد، و به آیه 39 سوره اسراء ذلِکَ مِمَّا أَوْحی إِلَیْکَ رَبُّکَ مِنَ الْحِکْمَةِ (اینها از اموری است که پروردگارت از حکمت به تو وحی فرستاده) استدلال میکند.
ولی به عقیده ما پاسخ این ایراد روشن است زیرا حکمت، معنی وسیعی دارد و ممکن است به آیات قرآن و اسراری که از این طریق بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شده اطلاق گردد، ولی آنجا که "حکمت" در برابر " کتاب" (قرآن) قرار میگیرد (مانند آیه مورد بحث و آیات مشابه آن) مسلما منظور از آن غیر از کتاب است و آن چیزی جز " سنت" نخواهد بود.
4- "و آنچه را نمیدانستید به شما تعلیم میدهد" (وَ یُعَلِّمُکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ).
گرچه این موضوع در جمله قبل که تعلیم کتاب و حکمت است وجود داشته ولی قرآن مخصوصا آن را تفکیک میکند، تا به آنها بفهماند اگر پیامبران نبودند بسیاری از علوم برای همیشه از شما مخفی بود، آنها تنها رهبر اخلاقی و اجتماعی نبودند، بلکه پیشوای علمی نیز بودند که بدون رهبری آنها علوم انسانی نضج نمیگرفت.
پیامهای آیه:
1 ـ رهبری موفق است که از خود مردم، در میان مردم و هم زبان مردم باشد. «أَرْسَلْنا فِیكُمْ رَسُولًا مِنْكُمْ»
2 ـ تزکیه بر تعلیم مقدّم است. «یُزَكِّیكُمْ وَ یُعَلِّمُكُمُ»
3 ـ آموزش دین، محور اصلی است و آموزشهای دیگر، در مراحل بعد از آن است. ابتدا «یُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ» و پس از آن «یُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ»
4 ـ انسان برای شناخت بسیاری از حقایق، نیازمند وحی است. بجای «ما لا تعلمون» فرمود: «ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ» تا یادآور شود که اگر انبیا نبودند، انسان برای آگاهی از اموری همچون آیندهء خود و جهان، راه به جایی نداشت.
آمنه اسفندیاری
بخش قرآن تبیان
منابع:
تفسیر نور ج 1
تفسیر نمونه ج 1
تفسیر فی ظلال جلد 1
مطالب مرتبط:
معیارهای قرآنی برای انتخاب رئیس قوه مجریه