تبیان، دستیار زندگی
وجود حجاب هایى از «ظلمت» و «نور» میان انسان و خداى متعال، مسأله‏اى است كه از آیات قرآن و اشارات آنها و از روایات و بیانات وارده استفاده مى‏شود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

منظور از حجاب های ظلمانی و نورانی در عرفان


لطفا بفرمایید منظور از حجابهای ظلمانی و نورانی در عرفان چیست؟


غرور

حجاب های ظلمانی و حجاب های نورانی

وجود حجاب هایى از «ظلمت» و «نور» میان انسان و خداى متعال، مسأله‏اى است كه از آیات قرآن و اشارات آنها و از روایات و بیانات وارده استفاده مى‏شود. با دقت و تأمل در این منابع، به خوبى مى‏ توان به این موضوع پى برد كه میان انسان و حضرت حق، یك سلسله حجاب‏هاى ظلمانى و یك سلسله حجاب‏هاى نورانى و یا نورى وجود دارد و آدمى در سیر عبودى و سلوك الى الله، باید از این حجاب بگذرد

تا به لقاى حق و لقاى وجه الهى نایل آید. گرچه حقیقت حجاب‏هاى ظلمانى و نورانى و چگونگى آنها، با تحلیل عقلى، توضیح لفظى، ترسیم فكرى و تصویر ذهنى روشن نمى‏گردد و حقیقت امر بالاتر از این است كه در قالب الفاظ و عبارات بیاید و چیزى است كه براى اهل عمل و آنانى كه عیناً مى‏یابند، معلوم و مشهود است و نه براى غیر آنان؛ اما در عین حال مى‏توان از مجموع آیات، حجاب‏هاى ظلمانى و نورانى را در حدّ امكان توضیح داد. «حجاب‏هاى ظلمانى» عبارت است از حجاب تعلّق به بدن مادى، كفر و شرك و عناد با حق و آیات الهى، عقاید و افكار باطل و ناصحیح، اخلاق و اوصاف رذیله، حجاب عادات، اوهام و تخیّلات، تعلّق و اسارت به مظاهر مادى و آنچه غیر حضرت حق است. به بیان دیگر «حجاب‏هاى ظلمانى» عبارت است از هر خصوصیت و رنگى كه عارض روح انسان شده، او را به سوى غیر خداى متعال سوق داده و در جهت غیر او و دورى و فرار از او، قرار مى‏دهد؛ مانند: تكاثر، تفاخر، مباهات، كبر، غرور، جاه‏طلبى، شهرت‏طلبى و نظایر اینها از اوهام و تخیّلات. این حجاب‏ها هر كدام به شكل خاصى حاجب حضرت حق بوده و فاصله میان انسان و حق مى‏گردد و روح را به قید و بند مخصوص كشیده و محجوب مى‏كند. صد هزاران دام و دانه است اى خدا! ما چو مرغان حریص بینوا

دمبدم پا بسته دام نویم‏ هر یكى گر باز و سیمرغى شویم‏

میرهانى هر دم ما را و باز سوى دامى مى‏رویم اى بى نیاز

ما در این انبار گندم مى‏كنیم‏ گندم جمع آمده گم مى‏كنیم‏

مى نیندیشیم آخر ما بهوش‏ كاین خلل در گندمست از مكر موش‏

موش تا انبار ما حفره زده است‏ وز فنش انبار ما ویران شدست‏

اوّل اى جان دفع شرّ موش كن‏ و آنگه اندر جمع گندم جوش كن‏

(مثنوى معنوى، دفتر 1)

حجاب‏هاى نورى، حجاب اشیا و حدود ذاتى خود آنها است؛ یعنى، فاصله و حجابى كه در ذات خود اشیا هست و خداى متعال را از آنها محجوب مى‏كند، همان حدود ذاتى اشیا و همان رنگ «خودى» و حدود «خودى» آنها است. به عبارت دقیق‏تر فاصله و حجاب حاجب، همان ذات اشیا و مراتب ذات آنها است

البته چنین نیست كه همه حجاب‏هاى ظلمانى، ماهیت واحد و واقعیت یكسانى داشته باشند و حاجب بودن همه آنها نیز داراى شكل یگانه‏اى بوده و كنار زدن همه آنها از طریق واحدى انجام گیرد؛ بلكه هر كدام به نحوى حاجب است. به عنوان مثال تعلق روح به بدن مادى حجاب به خصوصى است كه با حجاب‏هاى ظلمانى، فرق مى‏كند و به نحو خاصى روح را در جهت دور شدن از خداى متعال قرار داده و حاجب میان روح و خداى متعال مى‏گردد و از این رو باید هر یك از آنها را از طریق مخصوصى كنار زد.در باب حجاب ظلمانى نگاه: مقالات، ج‏1، صص‏42 - 46 و 63 - 78. امّا پیش از تحلیل حجاب‏هاى نورى، باید دانست كه در همه آیاتى كه مسأله ظلمات و یا حجاب‏هاى ظلمانى مطرح و نجات از آنها بیان شده است؛ مسأله «نور» و ورود به «نور» یا عالم «نور» - به دنبال خروج از ظلمات - نیز بیان شده است.

به عنوان نمونه نگاه: طلاق(65)، آیه 11؛ ابراهیم(14)، آیه 5، بقره(2)، آیه 257 و ... . امّا آیا این مطلب بدین معنا است كه پس از خروج از حجاب‏هاى ظلمانى، سیر تمام است و موانع و پرده هایى در رسیدن به وجه حق وجود ندارد؟ خیر؛ زیرا بر اساس پاره‏اى آیات، انسان پس از كنار زدن حجاب‏هاى ظلمانى، به عوالم یا حجاب‏هاى نورى مى‏رسد كه در وسط راه قرار دارد؛ نه اینكه به آخر راه رسیده و به مقصد نایل آمده باشد و دیگر راهى در پیش نداشته باشد. به عنوان نمونه به این آیه دقت كنید: «الر كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَیْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلى‏ صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ»؛ابراهیم (14)، آیه 1. «این قرآن كتابى است كه به طرف تو فرستادیم تا به اذن پروردگار، مردم را از ظلمات به سوى نور خارج كنى؛ به سوى صراطى كه صراط پروردگار عزیز حمید است ».

امام

آوردن جمله «إِلى‏ صِراطِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ» پس از جمله «الى النور»، بیانگر این حقیقت است كه پس از خارج شدن از ظلمت‏ها و حجاب‏هاى ظلمانى و با وارد شدن به نور و عالم نور، تازه انسان به صراطى كه در خود همان نور و عالم نورى است، قدم گذاشته است و باز انسان را پیش مى‏برد و به خداى عزیز حمید مى‏رساند و این چنین نیست كه با وارد شدن به «نور» یا «عالم نور»، مسأله خاتمه یابد و حركتى نباشد.

با كفش دریاى كل را اتصال‏ هست بیچون و چگونه در كمال‏

اتصالى كه نگنجد در كلام گفتنش تكلیف باشد والسّلام‏

در عین حال موضوع حجاب‏هاى نورانى با صراحت كامل - همانند حجاب‏هاى ظلمانى-در آیات و روایات بیان نشده است؛ بلكه از اشارات و نكات مخصوص و از تعبیرات ویژه‏اى كه در برخى آیات قرآن وجود دارد،استفاده مى‏شود. در مجموع مى‏توان گفت: حجاب‏هاى نور، حقایق غیر مادى و موجودات نورى و مراتب مختلف هستند و هر كدام به اندازه سعه وجودى و قابلیّت و ظرفیّت خود، جلوه‏گاه وجه حق بوده و آن را نشان مى‏دهند. به عبارت دیگر، در همان حال كه حجب نورى، وجه الهى را نشان مى‏دهند، حجاب‏هاى وجه او نیز مى‏باشند.

در واقع شهود وجه حق در این جلوه‏گاه نورى، شهود وجه او در آینه‏هاى محدود است. در حالى كه وجه حق نه حدودى دارد و نه نهایتى؛ بى حدّ و بى نهایت و محیط است و ذات و حدود ذاتى تجلى‏گاههاى نورى، همانند پرده‏ها و قالب‏ها است كه در عین مظهریت براى وجه حق، مانع و حاجب از ظهور تام وجه او و مانع و حاجب از شهود كامل است. بنابراین، شهود وجه حق در هر یك از حجاب‏هاى نورى، شهود آن در جلوه‏گاهى محدود است.

حجاب‏هاى نور، حقایق غیر مادى و موجودات نورى و مراتب مختلف هستند و هر كدام به اندازه سعه وجودى و قابلیّت و ظرفیّت خود، جلوه‏گاه وجه حق بوده و آن را نشان مى‏دهند. به عبارت دیگر، در همان حال كه حجب نورى، وجه الهى را نشان مى‏دهند، حجاب‏هاى وجه او نیز مى‏باشند

اگر سالک الى الله با قدم شوق و اشتیاق و به تعبیر بهتر، با دل مشتاق به لقاى كامل‏تر و شهود تام، از خودِ مجلاى محدود و از همه جلوه‏گاههاى محدود بگذرد و آنها را نادیده بگیرد و از آنها غفلت داشته باشد؛ به شهود وجه حق - آن چنان كه باید -، نایل مى‏گردد. اما اگر در همان محدوده و در همان جلوه‏گاه‏هاى محدود، متوقف گردد و به شهود بالاتر و كامل‏تر اشتیاق نورزد، به شهود وجه حق - آن چنان كه باید -، نایل نمى‏شود و از مقصد اعلا - كه مقصد بزرگان خاص است - محروم گشته و حجاب‏هاى نورى - كه همان جلوه‏گاه‏ها و مظاهر نورى هستند - متوقف مى‏گردد و از سیر و حركت به سوى لقاى كامل‏تر و شهود تام و فنا در وجه‏الله - به نحوى كه مطلوب خاصان است - باز مى‏ماند.

حجاب‏هاى نورى، حجاب اشیا و حدود ذاتى خود آنها است؛ یعنى، فاصله و حجابى كه در ذات خود اشیا هست و خداى متعال را از آنها محجوب مى‏كند، همان حدود ذاتى اشیا و همان رنگ «خودى» و حدود «خودى» آنها است. به عبارت دقیق‏تر فاصله و حجاب حاجب، همان ذات اشیا و مراتب ذات آنها است.

اگر حدود ذاتى و رنگ «خودى» موجود از میان برخیزد و وجه الخلقى همان موجود، كنار رود و هالك شود، شاهد حضرت حق خواهد بود. حضرت على«علیه السلام» در خطبه‏اى مى‏فرماید: «فسبحانك ملأت كل شى‏ء و باینت كل شى‏ء فانت لا یفقدك شى‏ء»؛محمد باقر محمودى، نهج السعادة فى مستدرك نهج البلاغة، ج 3، ص 68. «پس خدایا تو منزهى! همه چیز را پر كرده و در عین حال غیر از همه چیز هستى؛ پس خدایا! چیزى نیست كه تو را فاقد باشد». در این بیان به حضور و احاطه مبدأ متعال در همه جا و همه چیز - آن هم به نحوى كه قوام بخش همه چیز بوده و غیر همه چیز باشد و به نحوى كه چیزى فاقد حضور و احاطه او نباشد -، با تعبیرات به خصوصى اشاره شده است. بنابرایندر سیر الى الله و رسیدن به مقام شهود و فنا، باید با كنار زدن حدود ذاتى و ذات «خودى»، حجاب‏هاى نورى را كنار زد تا جایى كه همه حجاب‏ها؛ یعنى، همه مراتب ذات خود و وجه الخلقى هستى را گذاشته و از «خود» رها شود و به شهود تام وجه الله و فناى در آن نایل گردد.

براى مطالعه بیشتر در خصوص حجاب هاى نورى نگاه: مقالات، ج 1، صص‏47 - 60.

بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان


مطالب مرتبط:

حالا بگو استغفرالله !

... آن گاه كه خداوند چشم و گوش

 آیا چیزی به اسم عرفان اسلامی داریم؟!

مشاوره
مشاوره
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.