بازمانده حدید لب به سخن میگشاید؟
در سی و پنجمین بهار انقلاب اسلامی، کسانی که سهمی در این پیروزی شکوهمند داشتهاند بیشتر از همیشه به چشم میآیند. همه آنهایی که سی و چهار بار برایمان از رشادتها و جانفشانیها گفتهاند و آنهایی که هنوز چیزی نگفتهاند. محمود نصیری یکی از نوع دوم است.
او از بنیانگذاران گروه موسوم به «حدید» در همدان است. این گروه در دهه 50 به فعالیتهای گسترده مسلحانه از جمله ترور شخصیتهایی دست میزند که بودنشان مانعی در مسیر پیروزی انقلاب است.
یکی از این اشخاص، سرگرد کازرونی رئیس شهربانی وقت است که در 21 آذر 57 توسط گروه حدید ترور میشود.
گروه مذکور نام «حدید» به معنای «آهن» را از سوره 57 قرآن کریم که علاوه بر مسائل عقیدتی به مسائل اجتماعی و حکومتی نیز اشاره دارد، اخذ کرده است و البته انتخاب این اسم از سوی اعضای گروه، خود ماجرایی دارد .
پس از پیروزی انقلاب نیز فعالیت گروه حدید ادامه مییابد تا اینکه در شهریور 58، اغتشاش و آشوب در برخی شهرهای کردستان، امنیت نظام را به خطر میاندازد.
دادستان وقت تهران از گروه حدید دعوت میکند تا برای سرکوب شورشها و مبارزات ضد انقلابی در کردستان وارد عمل شوند.
اعضای گروه «حدید» مشغول آماده سازی، سازماندهی و تدارک نیروها و ابزار مورد نیاز برای اعزام به کردستاناند که ظاهراً به دلیل بیاحتیاطی یکی از اعضای گروه، بمبی میترکد. انفجار نابهنگام این بمب شوم به شهید شدن دو نفر از اعضای گروه و زخمی شدن محمود نصیری میانجامد. به دستور آیت الله مدنی، نصیری در حال مرگ، سریعاً به بیمارستان دکتر نمازی شیراز منتقل شده و تحت مداوا قرار میگیرد. پس از 6 ماه مراقبتهای تیم پزشکی، این مجاهد وارسته بهبود مییابد اما متأسفانه دو دست و دو چشم خود را از دست میدهد.
ظاهراً پس از این اتفاق چند تن از سران نظام برای عیادت و سرکشی به منزل این آزادیخواه مبارز در همدان میآیند و آیت الله مدنی هم بارها از ایشان عیادت میکند.
اما مسئله اینجاست که یکی از آخرین بازماندههای گروه «حدید» ، با گذشت 34 سال از پیروزی انقلاب اسلامی هنوز لب به سخن نگشوده و از مصاحبه سرباز زده است.
پیشنهاد تشکیل این گروه از سمت چه کسی مطرح شد؟ ضرورت ایجاد آن چه بود؟ اعضای اصلی آن چه کسانی بودند؟ جلسات گروه در کجا تشکیل میشد؟ با چه معیاری شخصیتهای اجرایی استان قبل از انقلاب، هدف ترور قرار میگرفتند؟ چند ترور توسط این گروه صورت گرفت؟ مبارزات مسلحانه این گروه چگونه صورت میگرفت؟ اسلحهها و ابزارهای مورد نیاز از کجا تأمین میشد؟ سناریوی مبارزات و عملیاتها چگونه نوشته میشد؟ و...
کتاب «انقلاب اسلامی در همدان» از انتشارات مرکز اسناد و کتابخانه ملی، مرجع کامل مبارزات خودجوش مردم همدان را که ورق میزنیم از فعالیتهای انقلابی این گروه تنها چند سطر میخوانیم
اینها سۆالاتی است که در زمینه گروه «حدید» همچنان بی پاسخ مانده است.
کتاب «انقلاب اسلامی در همدان» از انتشارات مرکز اسناد و کتابخانه ملی، مرجع کامل مبارزات خودجوش مردم همدان را که ورق میزنیم از فعالیتهای انقلابی این گروه تنها چند سطر میخوانیم. ابوالفتح مۆمن مۆلف این کتاب میگوید: «در جریان پژوهش برای تألیف کتابم، بارها به منزل ایشان مراجعه کرده و تقاضای مصاحبه کردم. محمود نصیری با روی باز مرا میپذیرفت اما از گروه حدید و مبارزات انقلابیاش هیچ نمیگفت.
خبرنگاری در این رابطه نظر داوود نصیری فرزند محمود نصیری را جویا شد. او که پزشک داروساز است در پاسخ فقط یک کلمه گفت: «از خودش بپرسید.»
داوود سی ساله به مراجعه چند باره مسئولان مرکز اسناد و کتابخانه ملی همدان و تهران برای سند سازی و مصاحبه شفاهی با پدرش اشاره میکند و میگوید: علاوه بر آن یک کارگردان سینما هم برای ساخت فیلمی از مبارزات ایشان مراجعه کرد اما با مخالفت پدر روبرو شد.
اینگونه که داوود نصیری با افتخار میگوید پدرش نام دوست شهیدش «داوود ممنی نژاد» که او هم از مبارزین انقلابی بوده را برای او برگزیده است.
داوود نصیری که فرزند انقلاب است هر آنچه از فعالیتهای انقلابی پدرش میداند را زبان دوستان و همراهان پدر شنیده است.
آقای محمود نصیری، داوود و همهء داوودهای استان همدان میخواهند «حدید» را بیشتر بشناسند، میخواهند از روند پیروزی انقلاب و مبارزان گمنامش بیشتر بدانند.
سامیه امینی
بخش فرهنگ پایداری تبیان