فیلمها پز روشنفكری دارند
گفتوگو با «محسن كیایی» بازیگر فیلم برنده سیمرغ مردمی
او میگوید: «در كارهای برادرش حضور دارد اما در انتخاب نقش آنچه میخواسته نتوانسته بازی كند و كارگردان بر اساس مشورت نقشها را به او میدهد اما در خط ویژه توانسته نقش دلخواهش را بازی كند.»كیایی علاوه بر بازیگری، به نگارش فیلمنامه میپردازد و یكی از آثار خوب او «مهمان ویژه» بود كه علاوه بر نگارش فیلمنامه در این سریال نیز حضور داشت. این سریال را جواد رضویان كارگردانی كرده بود كه توانست موفق باشد.
شما بعد از فیلم سینمایی «بعدازظهر سگی سگی»، «ضدگلوله» در سومین كار برادرتان (مصطفی كیایی) بازی كردید، نقشها را به دلخواه انتخاب میكنید یا كارگردان این انتخاب را دارد؟
ببینید من فیلمنامهنویس هستم. دركار گروهی كه انجام میدهیم همه به همه كمك میكنند و در این گروه من و مصطفی با هم برادر هستیم. هر كاری كه انجام میدهیم با مشورت یكدیگر است. وقتی طرح فیلم «خط ویژه» نیز مطرح شد با هم مشورت كرده و مصطفی شروع به نگارش كرد و در بازخوانیها به نتیجه مورد نظر رسیدیم و با تمام شدن فیلمنامه آن را فرستادیم و پروانه ساخت را گرفتیم.درباره انتخاب نقشها نیز باید بگویم. در طول همكاری كه با این گروه داشتم پیش آمده نقشهایی كه دوست داشتم به من ندادند. این ربطی به ارتباطات هم ندارد. بهطور مثال در «ضدگلوله» نقش دیگر را دوست داشتم بازی كنم اما بر اساس منطق و مشورتها این كار صورت نگرفت. با این حال در «خط ویژه» دوست داشتم نقش منوچهر را بازی كنم كه این امر صورت گرفت.
شما از پس نقش برآمدید و كاراكتری كه بازی كردید بسیار ملموس بود. این كاراكتر در جامعه ما زیاد وجود دارد. شما هم در بازیهایتان از مابهازاهای بیرونی الهام میگیرید؟
ببینید، شخصیتهای «خط ویژه» برای مخاطبان ملموس است، اگر دقت كنید در فیلم كشمكش و تقابل چند جوان را میبینیم كه در جامعه میتوانند نماینده گروههای جوان ما باشند. دو شخصیت از قشر درسخوان هستند، دو شخصیت از قشر متوسط جامعه هستند و یك شخصیت نیز از همان افرادی است كه در جامعه ما دیده میشوند، جوانی با ارتباطات فراوان.كاراكتر من و «میلاد كیمرام» بیشتر از جنس مردم بود. بعد از انتخاب نقش با میلاد در میان مردم میگشتیم، افراد را میدیدیم و از همان ابتدا سعی كردیم در بازیها هماهنگ باشیم. من زمانی كه فیلمنامه هم مینویسم برای شخصیتهایی كه دارم حتما ما به ازای بیرونی پیدا میكنم. هیچ وقت صحبت آقای پرستویی در كلاسهای بازیگری را فراموش نمیكنم. او همیشه میگفت: «بهترین آموزشگاه بازیگری جامعه و در میان مردم بودن است.»
خیلی از تئاترهایی كه اجرا میشوند و حتی فیلمهای خارجی بالای دو ساعت است اما عنصر جذابیت دارند و تماشاگر خسته نمیشود. متاسفانه ما 90دقیقه فیلم نگاه میكنم به نظر میرسد سه ساعت روی صندلی سینما نشستهایم.50 دقیقه فیلم میبینیم اما هنوز داستان فیلم شكل نگرفته است.
فیلم «خط ویژه» بیشتر یك كمدی تلقی میشود یا یك فیلم طنز؟ به نظر میرسد در لایههای طنز موضوعات اجتماعی و سیاسی روز جامعه نشانه گرفته شده است؟
بعد از ساخت «ضدگلوله» تصمیم گرفتیم یك فیلم اجتماعی بسازیم. این فیلم را هم ساختیم. حالا در این فیلم مایههای طنز هم وجود داشته باشد، باز هم یك فیلم اجتماعی است.به نظرم در طول تماشای یك فیلم اجتماعی نیز مخاطب ممكن است بخندد یا متاثر شود. این خاصیت فیلم اجتماعی است. در فیلم اجتماعی حرفها و مسائل روز جامعه زده میشود و به نظرم هر مسئله اجتماعی نیز به سیاست ما باز میگردد و هیچگاه نمیتوان این دو را از یكدیگر تفكیك كرد.فكر میكنم همانطور كه گفتم ژانر اجتماعی است در بردارنده مسائل سیاسی است. درست است كه مردم در سینما میخندند اما وقتی از سینما بیرون میآیند به فكر فرو میروند. ممكن است درباره یك موضوع با خنده صحبت كنیم اما همان موضوع دربردارنده یك درد بزرگ باشد. ما نیز این شیوه را برای فیلم «خط ویژه» انتخاب كردیم.
با توجه به صحبت درباره مفاسد اقتصادی و رانتخواریها مشكلی در گرفتن پروانه ساخت و... نداشتید؟
خدا را شكر خیر. در پایان فیلم، پنج جوان و رئیس بانك دستگیر میشوند اما فرد اصلی آزاد است، خودتان این پایانبندی را در نظر گرفتید؟
ببینید، آدمهایی كه نقش اساسی را در مشكلات اقتصادی و اجتماعی دارند به خاطر روابط همیشه راه فرار دارند، همیشه افراد حاشیهای گرفتار میشوند اما گناهكار اصلی آزاد است. این هدفی بود كه در پایان فیلم داشتیم و به آن رسیدیم.
«خط ویژه» توانست سیمرغ بهترین فیلم از نگاه مردم را بگیرد، باید به اكران عمومی آن نیز امیدوار بود؟
من به اكرانهای عمومی فیلم خوشبین هستم گروه از روز اول و از زمان تولید این فیلم، به این موضوع معتقد بود كه سینما یعنی تماشاگر. من نیز به شخصه معتقدم اگر تماشاگر نباشد در سینما اتفاقی نمیافتد. فیلم و تماشگر مهم است. به همین دلیل در سینمای ما اگر فیلم خوبی نباشد در سینما اتفاقی نمیافتد. این روزها بعضی چیزها مد شده كه برخی كارگردانان میگویند، ما برای دل خودمان فیلم میسازیم این صحبت را قبول ندارم.كارگردانی كه در سینما كار میكند باید به تماشاگر فكر كند بهخصوص در سینمای ایران. سینمای ما به تماشاگر نیاز دارد و متاسفانه معتقدم سال آینده سینمای ما در گیشه و جذب تماشاگر وضعیت خوبی نخواهد داشت.
اتفاقا میخواهم در این مورد صحبت كنم، بهطور حتم این نتیجه را از فیلمهای جشنواره كه دیدهاید، گرفتهاید؟ ما در سال آینده مشكل ترافیك اكران و فروش را خواهیم داشت؟
بله همینطور است اما درباره اكران زیاد میتوان راه حل پیدا كرد. اما در جذب تماشاگر و فروش فكر كنم كار سخت شود. ببینید عموما تمام فیلمهایی را كه در جشنواره دیدهام به نظر میرسد یك تفكری در كارگردانان امروز ایجاد شده و بیشتر مقلد هستند.بهطور مثال آقای «اصغر فرهادی» یك فیلمساز كار بلد است كه سبك خود را در فیلمسازی دارد، نمیدانم چرا برخی تلاش میكنند كه مانند او فیلم بسازند.شروع میكنیم به ساختن فیلمهایی با پایان باز، پلانهای طولانی و خسته كننده. من این نوع فیلمها را نمیفهمم.سینمای ما با این نوع نگاه اگر بخواهد ادامه دهد، نابود میشود. در طول جشنواره دیدم كه حتی تماشاگر حرفهای سینما هم فیلمها را نیمه تماشا میكند. كسی كه كارگردان مستقل است باید سبك خود را داشته باشد حرف خودش را بزند. فرهادی كار خود را بلد است كارگردانان تازهكار باید راه حلی برای جذب مخاطب داشته باشند.
شاید مخاطب امروز حوصلهای برای تماشای فیلمهایی با ریتم كند و كشدار را ندارد؟
اینطور هم نیست، خیلی از تئاترهایی كه اجرا میشوند و حتی فیلمهای خارجی بالای دو ساعت است اما عنصر جذابیت دارند و تماشاگر خسته نمیشود. متاسفانه ما 90دقیقه فیلم نگاه میكنم به نظر میرسد سه ساعت روی صندلی سینما نشستهایم.50 دقیقه فیلم میبینیم اما هنوز داستان فیلم شكل نگرفته است.
علاوه بر نبود جذابیت در ساخت فیلمها، به نظر میرسد،كارگردانان امروزی مخاطب امروز سینما و سلایقش را نمیشناسند؟
این را هم قبول ندارم. كارگردانانی كه فیلم میسازند هزینهای ندارند كه دلشان بسوزد.همه داعیه این را دارند كه در سینمای مستقل كار میكنند اما همه حمایت میشوند.تلاشی ندارند كه یك فیلم مردم پسند بسازند.
این را هم بگویم در جشنواره امسال فیلمسازان صاحب سبك و اسم و رسم دار نتوانستد توقعات را برآورده سازند؟
ببینید، این موضوع دو بخش دارد من با همین فیلمسازان عاشق سینما شدم و جذب سینما شدم دوست دارم خاطره این بزرگان در ذهنم بماند و تغییری نكند. خیلی از فیلمسازان بزرگ فیلم نمیسازند این بد نیست. در این روزها كارگردانان و بازیگران بزرگ ما خودشان را از جامعه جدا میكنند. چرا عطاران هنوز محبوب است چون با مردم زندگی میكند. وقتی با مردم نباشی، نمیتوانی حرف دل مردم را بزنی از مشكلات خبر نداری. چون در بطن مردم نیستیم. فیلمها پز روشنفكری دارند و در نهایت میگویند برای خودمان ساختیم این نوع فیلمها به دل مردم نمینشیند.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع : روزنامه تهران امروز / فهیمه پناهآذر