تبیان، دستیار زندگی
هالیوود ، لوس آنجلس ، فیلم ، کنسرت ، آمریکا ، سیاست ، نیروی دریایی ، نظام آمریکایی ، فیلم های امریکایی ، صنعت فیلم ‌سازی ، استودیو ، سازمان ‌های دولتی ، سیا ، حکومت ، 11 سپتامبر ، تبلیغات سینمایی ، تبلیغات ، سینمایی ، پنتاگون ، تبلیغات غرب ، فیلمساز ، کال
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فیلم های جدید هالیوودی


در طول تاریخ آمریکا، هالیوود همواره ابزاری آسان دردست حکومت ها و دولت های مختلف روی کار آمده بوده است تا آنان خواسته ها، دیدگاه ها و مواضع خود را به طور آشکار یا اغلب غیرآشکار به دیگران انتقال دهند اما مردم در ظاهر با فیلمی هیجان انگیز روبه رو هستند که آنها را سرگرم می کند.

هالیوود

هالیوود ناحیه‌ ای در لوس آنجلس، از کالیفرنیای آمریکاست که در شمال غربی مرکز شهر واقع شده است. به خاطر شهرت و هویت فرهنگی اش به‌عنوان مرکز تاریخی استودیوهای فیلمسازی و ستارگان، واژه «هالیوود» اغلب به ‌عنوان کنایه‌ای برای «صنعت سینما و تلویزیون آمریکایی» بکار برده می ‌شود. در 22 ژانویه 1947، اولین ایستگاه تلویزیونی تبلیغاتی غرب رودخانه می سی سی پی در هالیوود شروع به کار کرد. شواهد و قرائن نشان می ‌دهند که هالیوود، صنعت فیلم ‌سازی پرزرق و برق آمریکا، هنوز هم به عنوان یکی از اهداف اصلی نفوذ و دستکاری بسیاری از سازمان ‌های دولتی آمریکا،‌ بالاخص سیا، مطرح است. اغلب مباحثی که در مورد تبلیغات سینمایی در جریان هستند به بحث در مورد گذشته‌ ها می ‌پردازند و در حالی که تعدادی از کارشناسان امر توجهات را معطوف به روابط طولانی‌ مدت و علنی هالیوود با پنتاگون نموده ‌اند اما مطالب کمی در مورد تأثیرگذاری پنهانی بر هالیوود پس از واقعه 11 سپتامبر به رشته تحریر درآمده است.

در طول تاریخ آمریکا، هالیوود همواره ابزاری آسان دردست حکومت ها و دولت های مختلف روی کار آمده بوده است تا آنان خواسته ها، دیدگاه ها و مواضع خود را به طور آشکار یا اغلب غیرآشکار به دیگران انتقال دهند. مردم در ظاهر با فیلمی هیجان انگیز روبه رو هستند که آنها را سرگرم می کند؛ اما در واقع، شخصیت ها و سیر حوادث داستان، گونه ای به تصویر کشیده می شوند که تأمین کننده منافع دولت امریکا باشد. علاوه بر این، فیلم های امریکایی همیشه شکل دهنده خطوط اصلی سیاست خارجی آمریکا در دوره های مختلف زمانی بوده اند و این قانون کلی، در فیلم هایی که از پنتاگون و نیروهای نظامی کمک مستقیم دریافت می کنند، بروز بیشتری دارد.

در نظام آمریکایی که بر پایه سرمایه داری بنا شده، اصالت همواره با "سود" است و لذا پنتاگون هرگز در کاری که برایش سودی نداشته باشد سرمایه گذاری نخواهد کرد؛ به عبارت دیگر تأمین هزینه های فیلم ها، به بهای سانسور فیلم نامه ها و گنجاندن صحنه های تبلیغاتی برای پنتاگون صورت می گیرد. در این راستا، تهیه کنندگان برای جلب رضایت پنتاگون، افراد شرور فیلنامه ها را به انسان هایی قهرمان تبدیل می کنند، مفاهیم سیاسی حساسیت برانگیز را تغییر می دهند و یا صحنه های مرتبط با حضور نیرو های نظامی به فیلم نامه هایی اضافه می کنند که اساسا به این صحنه ها نیازی نداشتند.

در نظام آمریکایی که بر پایه سرمایه داری بنا شده، اصالت همواره با "سود" است و لذا پنتاگون هرگز در کاری که برایش سودی نداشته باشد سرمایه گذاری نخواهد کرد؛ به عبارت دیگر تأمین هزینه های فیلم ها، به بهای سانسور فیلم نامه ها و گنجاندن صحنه های تبلیغاتی برای پنتاگون صورت می گیرد

در واقع کمکی که این فیلم ها به پنتاگون می کنند بسیار بیش تر از هزینه ای است که متقابلا صرف آنها می‌شود؛ چرا که پنتاگون با صرف هزینه ای ناچیز، علاوه بر به نمایش درآوردن تجهیزات نظامی خود، افکار عمومی دنیا را با سیاست هایش همراه می نماید و نیز در بسیاری موارد، از این فیلم ها برای تضعیف کشور های هدف استفاده می کند، جنگ روانی علیه دشمنانش به راه می اندازد و با القاب و برچسب های منفی، برداشت اولیه مخاطب نسبت به موضوعات مورد نظر را تحت تاثیر قرار می دهد.

جی اس ای

اکثرا افراد این را نمی دانند اما پنتاگون مالک واقعی ساختمان پنج ضلعی که در آن مستقر است نیست؛ ساختمان توسط وزارت نهادهای دولتی (GSA) اداره می شود. نیومان چند ماه پیش در بهار سال 1984 هنگامی که به دنبال لوکیشنهایی برای «بدون راه فرار» می گشت از این مسئله مطلع شده بود. او به فردی که در GSA می شناخت زنگ زد و پرسید آیا می توانند با اینکه پنتاگون مخالفت کرده است در ساختمان فیلمبرداری کنند؟ مسئول موردنظر در GSA به او گفت: "ما همه محوطه های عمومی در پنتاگون را کنترل می کنیم. هرچیزی جز دفاتر."

در این راستا جی.بی. فینکلشتیاین رئیس اطلاعات نیروی دریایی در یادداشتی به دان باروش رئیس دفتر فیلم پنتاگون نوشت «نگرانی نیروی دریایی درباره فیلمنامه شکار اکتبر سرخ در مورد سطحی از فیلمنامه است. پارامونت ظاهراً برای پیشبرد داستان اتکای زیادی به جلوه های تصویری دارد. فیلمنامه عدالت را درباره شخصیتهای پیچیده و تکامل داستان در کتاب تام کلنسی به جا نمی آورد.»

فینکلشتاین برای درست کردن ایرادات شخصیتی و داستانی، سه صفحه از تغییرات پیشنهادی فرستاد که خط به خط آنچه نیروی دریایی می خواست تشریح کرده بود. دو صفحه نخست عمدتاً به خطاهای رخ داده در استفاده از اصطلاحات نیروی دریایی و پروتکل زیردریایی مربوط می شد. اصلاح این موارد آسان بود. اما اعمال پنج مسئله ای که در صفحه آخر یادداشت نیروی دریایی مطرح شده بودند دشوار بود.

نیروی دریایی می خواست فیلمنامه نویس شخصیت دو کاپیتان زیردریایی ـ فرمانده روسی با بازی شون کانری و فرمانده آمریکایی با بازی اسکات گلن ـ قویتر باشد. آنها می خواستند فیلمنامه علت بهتری برای فرار فرمانده روسی ارائه دهد؛ تلخکامی فرمانده روسی از مرگ زنش به دست جراحهای بی کفایت روسی را توضیح داده، و دو کاپیتان احترام بیشتری برای یکدیگر قائل باشند.

در واقع اقتدار آمریکا نه به پنتاگون که به هالیوود است. تمام تصور ما از آمریکا، در ساختمان پنتاگون و از سلاح‌های پیشرفته تولید آمریکا ساخته نمی‌ شود؛ بلکه این اقتدار در نمایش این سلاح ها و مردان جنگجوی امریکایی در سینمای هالیوود خود را به رخ می‌ کشد

در یادداشت نیروی دریایی آمده بود «فیلمنامه توضیح کافی برای توجیه پناهندگی کاپیتان روسی نداده است. شکل گیری احترام و تحسین حرفه ای قابل توجه بین مانکوسو (کاپیتان آمریکایی) و رامیوس (کاپیتان روسی) ارائه نمی دهد. این قضیه براحتی با افزودن کمی دیالوگ قابل حل است. علت مرگ زن رامیوس به خوبی توضیح داده نشده است. هیچ توضیحی درباره بی اعتمادی فرد روسی نسبت به لیتوانیایی ها وجود ندارد. دیالوگ پایانی درباره علت پناهندگی رامیوس مبهم و سردرگم کننده است.» باروش نامه نیروی دریایی را به جان هورتون داد و او هم پیام را به دست نیوفلد رساند.

باروش در نامه اش به هورتون نوشت «از شما درخواست می شود به صفحه آخر که به مسائل کلی تری نسبت به خطاها و بی دقتی ها در دو صفحه اول می پردازد دقت کنید. ما منتظر دریافت تغییرات شما پیش از تأیید نهایی هستیم و امیدوارم همه موارد اشاره شده در ضمیمه لحاظ شوند.»

مسئولین پنتاگون در اظهارات خود اصرار دارند که به فیلمسازها نمی گویند چطور داستان خود را تعریف کنند. بله فیلمها باید به عضوگیری کمک کنند، باعث شوند محاطبین درک بهتری از ارتش بدست بیاورند و تصویری دقیق از زندگی نظامی ارائه دهند. اما در تصمیمات خلاقانه دخالت نمی کنند؛ حداقل این چیزی است که خودشان می گویند. اما مسئولین پنتاگون پشت درهای بسته نه تنها مرتباً به تهیه کنندگان می گویند چه چیزهایی را از فیلمنامه خود حذف کنند، بلکه چه چیزهایی را هم به آن اضافه کنند.

پنتاگون

جان تیرنان فیلمنامه فیلم پس از بررسی تغییرات پیشنهادی نیروی دریایی نامه ای به رئیس دفتر اطلاعات نیروی دریایی در لس آنجلس نوشت و گفت همه تغییرات اعمال خواهند شد. مک تیرنان نوشت «درباره پنج مورد آخری یادداشت می توانم بگویم که با شما موافق هستیم و این موارد دغدغه های ما نیز هست. سعی داریم این مسائل را حل کنیم. بویژه در زمینه توضیح پناهندگی تصمیم داریم داستان را در گذشته، پیش از به قدرت رسیدن گورباچف، تعریف کنیم. همچنین تلاش خواهیم کرد رابطه بین مانکوسو و رامیوس را از نظر احترام حرفه ای که برای هم قائل هستند بهبود ببخشیم. تا حد امکان درباره علت مرگ همسر رامیوس توضیح خواهیم داد. درک ما این است که مرگ وی علت پناهندگی رامیوس نبوده، بلکه صرفاً اتفاقی بوده است که پناهندگی را امکان پذیر ساخت. گنجاندن دیالوگی طولانی درباره جراحهای مست و اعتقادات سیاسی آنها دشوار است. وانگهی، از ارزش کارهای رامیوس کاسته و باعث می شود تلخ و نومیدانه به نظر برسند. بی اعتمادی شوروی نسبت به لیتوانیایی ها و همچنین دیالوگ پایانی درباره علت پناهندگی واضح تر خواهد شد.»

مک تیرنان و نیوفلد همکاری که می خواستند را بدست آوردند و پروژه تبدیل به فیلم پرفروشی شد که نزدیک به 200 میلیون دلار در سراسر دنیا فروش کرد و ششمین فیلم بزرگ دهه 90 شد. و برای نیوفلد نقطه شروعی برای مجموعه فیلم هایی شد که بر اساس رمان های تام کلنسی ساخت، من جمله: بازی های میهن پرستانه، خطر روشن و واضح و مجموع همه ترس ها.

در واقع اقتدار آمریکا نه به پنتاگون که به هالیوود است. تمام تصور ما از آمریکا، در ساختمان پنتاگون و از سلاح‌های پیشرفته تولید آمریکا ساخته نمی‌ شود؛ بلکه این اقتدار در نمایش این سلاح ها و مردان جنگجوی امریکایی در سینمای هالیوود خود را به رخ می‌ کشد. در سال 1995، پنتاگون طی نامه‌ ای به هالیوود اعلام کرد در صورتی که تهیه‌ کنندگان و فیلمسازان اجازه‌ تغییراتی در فیلمنامه را بدهند، پنتاگون تسهیلات ویژه‌ ای برای تولیدات سینمایی آن‌ها مد نظر قرار خواهد داد. این نامه‌ نگاری بین پنتاگون و هالیوود حاکی از آن است که پنتاگون برای تغییر ذائقه جهان و انحراف مسیر توجه آن از ترس شوروی، به فوبیای اسلام محتاج هالیوود بود و با پذیرش این درخواستِ پنتاگون، جهان جدیدی خلق شد که 11 سپتامبر عینی شدن این جهان سینمایی در واقعیت بود

فراوری : آزاده مرنی

بخش ارتباطات تبیان


منابع: مشرق / وعده صادق / ویکیپدیا