تبیان، دستیار زندگی
در روزگاری که بسیاری از کودکان ما گویا با مرد عنکبوتی و بن تن و از این دست آشناتر و انیس ترند تا گنجینه ارزشمند داستان های ملی و مذهبی خودمان و این مهم نگرانی های بسیاری را برانگیخته، اجرای نمایشی بر بنیان یکی از زیباترین داستان های دریای بی کران ادب پارس
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تئاتر و زبانی کودکانه

نگاهی به نمایش ”‌موش + گربه”‌ نوشته زنده یاد ”‌حسن حامد”‌ و کارگردانی ”‌زری طالبی”‌


در روزگاری که بسیاری از کودکان ما گویا با مرد عنکبوتی و بن تن و از این دست آشناتر و انیس ترند تا گنجینه ارزشمند داستان های ملی و مذهبی خودمان و این مهم نگرانی های بسیاری را برانگیخته، اجرای نمایشی بر بنیان یکی از زیباترین داستان های دریای بی کران ادب پارسی، بسیار دلگرم کننده و مایه خرسندی است.

تئاتر و زبانی کودکانه

"موش + گربه" می تواند سرآغاز جریانی باشد تا بهتر و بیش تر از پیش، داستان های ملی و مذهبی خودمان، اساس و مایه اجرای نمایش برای کودکان قرار گیرند. این جریان می تواند سلیقه و پسند کودکان، این آینده سازان ایران عزیزمان، را دگرگون کند و بهبود بخشد. گرچه پیش تر هم تلاش هایی در این زمینه انجام شده، اما بی گمان هنوز داستان های ملی و مذهبی گنجینه ارزشمندی برای آفرینش نمایش، به ویژه برای کودکان، به شمار می روند.

اقتباس نمایشی از داستان و ادبیات و اجرای نمایش بر این بنیان، نیازمند دراماتورژی و یکی از نخستین وظایف یک کارگردان و گروه اجرایی یعنی مخاطب شناسی است. بر پایه یک دراماتورژی دقیق و شناخت درست از مخاطب، نمایش می تواند ارتباط بهتر و ژرف تری را با تماشاگرانش برقرار کند، اما به نظر می رسد "موش + گربه" به درستی دراماتورژی نشده و کودکان امروز را، که مخاطبان اصلی این نمایش اند، به درستی نمی شناسد و این عامل موجب می شود تا این اثر نمایشی نتواند ارتباط خوبی را با کودکان برقرار کند. یکی از مجراهای ارتباطی یک نمایش با مخاطب، زبان و ادبیات است. باید این واقعیت را هر چند که تلخ باشد، بپذیریم که زبان و ادبیاتی که کودکان این روزگار با آن آشنا هستند و گستره و دایره واژگانی آن ها، به گونه ای نیست که بتوانند به آسانی با اشعار کلاسیک و سده های گذشته ادب پارسی ارتباط برقرار کنند.

نمایش "موش + گربه" از اشعار موش و گربه عبید زاکانی و نیز گفت و گو (دیالوگ) های بسیار سنگین بهره می گیرد که کودکان این روزگار کمتر این واژگان را درک می کنند و این مهم در ارتباط آن ها با نمایش خلل ایجاد می کند. باید به یاد داشت که "چون که با کودک سر و کارت فتاد / پس زبان کودکی باید گشاد". اگرچه از سوی دیگر باید به یاد داشته باشیم که چنین نمایش هایی می توانند کودکان را با زبان ادبی پارسی آشناتر کنند و دایره واژگانی آن ها را گسترش دهند، اما این مهم نباید در ارتباط میان اثر و مخاطب چالش ایجاد کند.  بهره گیری از زبانی سنگین برای کودکان این روزگار از سویی و ساختار روایت به نسبت پیچیده نمایش "موش + گربه" از سوی دیگر موجب می شود تا تماشاگران کودک، داستان را گم کنند و پرواضح است که داستان حلقه ارتباطی مهمی میان نمایش و تماشاگر به شمار می رود.

"موش + گربه" می تواند سرآغاز جریانی باشد تا بهتر و بیش تر از پیش، داستان های ملی و مذهبی خودمان، اساس و مایه اجرای نمایش برای کودکان قرار گیرند. این جریان می تواند سلیقه و پسند کودکان، این آینده سازان ایران عزیزمان، را دگرگون کند و بهبود بخشد

اگر چه کودکان، ذهنی بسیار خلاق و فانتزی دارند، اما بیش تر کودکان در برخورد با یک اثر نمایشی به دنبال تصاویری آشنا با تصاویر ذهنی و پیشین خود می گردند. طراحی لباس و گریم در نمایش "موش + گربه" بسیار فانتزی است و موش ها و گربه ها شباهت چندانی با موش ها و گربه های واقعی ندارند. به نظر می رسد این عدم تطابق میان تصاویر آشنا و پیشین کودکان از موش و گربه در زندگی با موش ها و گربه های نمایش "موش + گربه"، عامل دیگری است که به ایجاد ارتباط میان اثر با مخاطبان اصلی اش ضربه وارد می کند.

"موش + گربه" از یکی از مهم ترین عوامل سازنده درام، یعنی ستیز و درگیری بهره مند است، اما این ستیز و درگیری میان موش ها و گربه ها کمتر تبدیل به رویدادهایی دراماتیک می شوند و خلا این رویدادها موجب می شوند تا ریتم نمایش کند به نظر آید. از دیگر سو داستان "موش + گربه"  پایان مشخصی ندارد و این بی پایانی تماشاگر و به ویژه تماشاگر کودک را در بلاتکلیفی رها می کند. در حالی که بسیاری از درام شناسان بر این باورند که بهتر است یک اثر نمایشی دارای پایانی مشخص باشد، اما بسته به دیدگاه نویسنده، کارگردان و گروه اجرایی، نتیجه گیری می تواند به مخاطب سپرده شود.

تئاتر و زبانی کودکانه

نمایش "موش + گربه" در چندین جا از موسیقی و حرکت های موزون بهره می گیرد و می دانیم که موسیقی و حرکت های موزون برای کودکان بسیار جذاب و به یادماندنی است، اما موسیقی و حرکت های موزون نمایش "موش + گربه" رنگ و بویی فرنگی دارند. برای نمونه در جایی از موسیقی معروف فیلم "خوب، بد، زشت" و در جایی دیگر از موسیقی ای اسپانیایی بهره گرفته شده است، اما به راستی لزوم بهره گیری از موسیقی و حرکت های موزون فرنگی در نمایشی که بر بنیان داستانی از ادب پارسی ریخت یافته، چیست؟ به نظر می رسد که موسیقی و حرکت های موزونی با رنگ و بوی ایرانی می توانند در هماهنگی بیش تری با داستان "موش + گربه" باشند که در فرهنگ ایرانی ریشه دارد.

امیدوارم داستان های ملی و مذهبی مان، بهتر و بیش تر از گذشته دستمایه تولید آثار نمایشی برای کودکان و دیگر مخاطبان قرار گیرند و در روند تبدیل این داستان ها به آثار نمایشی، دراماتورژی درست و دقیقی به انجام رسد. شاید شیوه های نمایش ایرانی بهترین روش برای ترجمان داستانی با ریشه در فرهنگ ایرانی، به نمایشی برای مخاطبان ایرانی باشد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : سایت ایران تئاتر / عرفان پهلوانی

مطالب مرتبط:

تئاتر آموزشی و الاکلنگ    

یک دست صدا نمی دهد  

بهره گیری از تمثیل ها در راستای آموزش