من از عالم و آدم گله دارم! (طنز)
ویژگیهای آدمهایی که بدبخت هستند!
بعضیها اصلاً دنبال غم و غصه میگردند. انگار بدشان نمیآید بدبخت و بیچاره باشند. روانشناسان بعد از سالها تجربه و مطالعه به این نتیجه رسیدند که بیچاره و مفلوک بودن، هنر میخواهد، چون به زحمت میتوان شرایط را برای همیشه بد نگه داشت.
کسی که ادعا میکند ذاتاً بداقبال است، خلاقیت زیادی به کار برده تا بداقبال شود. درست زمانی که اوضاع رو به بهبود است و نه زلزله و سیلی در کار است و نه جنگ و تهدیدی، غم و غصه جور کردن هنری است که نیاز به ابتکار، قوه تخیل و هوش دارد!
اگر بخواهیم همیشه گناه داشته باشیم، چه باید بکنیم؟ همین اول کار بگویم که باید قید معتاد شدن، خلاف کردن و کتک کاری را زد، چون این راهها بیش از اندازه تابلو هستند و دل کسی را نمیسوزاند!
ما به دنبال راهی هستیم که کسی از نیت واقعیمان بو نبرد، راهی که فوراً اثر کند. باید طوری وانمود کنیم که دوست داریم شاد باشیم، وگرنه کسی بدبختی ما را جدی نمیگیرد. یعنی باید راهی را انتخاب کنیم که ضمن اینکه به بدبختی ختم شود، در ظاهر ما را قربانی شرایط جلوه دهد نه مقصر؛ اصل هنر همین است.
فقط حواستان باشد هنگام خراب کردن زندگی شخصیتان، چه بخواهید و چه نخواهید، زندگی پدر، مادر، همسر، فرزندان و ... را هم بینصیب نخواهید گذاشت. آنها هم تا زمانی که اطراف شما هستند، در وضعیت بدتان شریکند و اگر هم تصمیم به ترکتان بگیرند که چه بهتر! حالا دلیل جدیدی برای ناله و شکوه از وضعیت اسفبارتان به دست آوردید. فقط چند نکته را قبل از شروع کار با هم مرور کنیم:
اولاً مردم برای آدم بدشانس و بیچاره، دل میسوزانند، حتی کمی وجدان درد هم پیدا میکنند که دلیلش برای خودشان هم پوشیده است. این حس خیلی به کار میآید. عذاب وجدان آنها، قدرت ماست، چون کسانی که ما را دوست دارند و به ما وابسته هستند، حواسشان را جمع میکنند تا نمک به زخم ما نپاشند.
ثانیاً وقتی همیشه ناراضی باشیم، امیدی هم نداریم و اگر اتفاق بدی بیفتد، حالمان گرفته نمیشود، چون اصلاً حالی نداریم.
ثالثاً قیافه مغموم گرفتن موجب میشود كه اطرافیان حساب دیگری رویمان باز کنند، مخصوصاً اگر غم دنیا و جامعه را بخوریم. میتوانیم شخصیت آدمهایی را به خود بگیریم که همیشه دلواپس آینده هستیم و چیزهایی را پیش بینی میکنیم که مردم الکیخوش و سطحی از آن سردر نمیآورند.
حالا برویم سراغ یک آدم حرفهای: کلوئه مارانس، روانکاو معروف به ما میگوید 14 عادت آدمهایی که فکر میکنند بدبختند، چیست. خب بهتر است زودتر دست به کار شویم. در ادامه، چند روش موثر برای بدبخت بودن، تقدیم حضورتان میگردد.
1- همیشه و به شدت از مشکلات مالی بترسید
البته در زمان بحرانهای اقتصادی، خیلیها نگران بیکاری یا از دست دادن اموالشان هستند، اما هنر شما این است که در زمانهایی که هیچ خبری هم نیست، نگران باشید. این نگرانی چند فایده دارد؛ اولاً اگر از بیپولی بترسید، شغل خود را به هر قیمتی حفظ میکنید، حتی اگر از آن بیزار باشید. ثانیاً در خساست به مراتبی میرسید که خسیسترینها هم آرزویش را داشتند.
در محل کار، تاکسی، خانه و در هر فرصتی، از گرانی شکوه کنید و دائماً وضع بد مالی خود را به رخ بکشید. اگر کسی قصد خرید دارد، حتماً رأی او را بزنید. اصلاً بگویید تورم کنونی به خاطر ولخرجیهای غیرمسئولانه افرادی چون او شکل گرفته است. در نهایت به خاطر خشک دستی و ناله زدنها، همه دوستان و آشنایان را فراری میدهید. حالا تنها، افسرده، بدبخت و نگران هستید. این فایده آخرش!
2- حوصلهتان را سر ببرید
به خودتان بقبولانید که همه و همه چیز، قابل پیش بینی است. زندگی، یکنواخت و حوصله سر بر است، چیزی برای هیجان زده شدن وجود ندارد و آدم جالبی مثل شما محکوم به تحمل یک عمر زندگی ملالآور است. هر جا که میرسید، از اینکه همه چیز حوصله سر بر است، گله کنید. جوری گله کنید که خودتان هم حوصله سر بر شوید! کاری کنید که مردم شما را میبینند خمیازه بکشند. کاری کنید که دیگر هیچ کس دعوتتان نکند، اصلاً کاری کنید که هیچ کس به شما زنگ هم نزند. اینجوری حتی حوصلهتان بیشتر سر میرود. قول میدهم احساس تنهایی و بیچارگی هم به دنبالش میآید.
3- روی خودتان برچسب بگذارید
از یک مشکل قابل حل روحی برای ساختن یک بیماری روانی استفاده کنید. مثلاً اگر به تازگی کمی دلتان میگیرد، بگویید افسردگی دارید یا اگر در جمع راحت نیستید و دچار اضطراب میشوید، بگویید اختلال اضطراب دارید. این برچسب جدید را محور زندگیتان قرار دهید. در مورد بیماری روانی جدیدتان، خوب مطالعه کنید و در جمع دوستان، یافتههایتان را در مورد وضع روحی خود بازگو کنید. در حین سخنرانی، علایم آن بیماری را نیز از خود بروز دهید. مثلاً اگر افسرده هستید، وقتی در مورد افسردگی و اثرش روی زندگیتان صحبت میکنید، حتماً گریه کنید یا حداقل کاری کنید که اشک در چشمانتان حلقه بزند، نفس عمیقی بکشید و شانههایتان را پایین بیندازید و به زمین خیره شوید. مهم: وانمود کنید که این شرایط را اصلاً دوست ندارید، اما اسیرش شدید و کاری نمیتوانید بکنید.
4- روی خودتان هنگ کنید
خودتان را زیر ذره بین بگذارید. همیشه نگران رفتارهایتان باشید، به کمبودهایتان فکر کنید و مشکلاتتان را نشخوار کنید. این باعث میشود نگاهتان به زندگی خراب شود. نگذارید نکات مثبت کوچک، تمرکزتان را به هم بزند. هدف، بزرگنمایی مشکلات و ایرادهای کوچک شخصی است.
اگر سوژه کم آوردید، میتوانید مشکلات جهان اطراف را به نوعی از آنِ خود کنید. مثلاً اگر همسرتان مریض شده به این فکر کنید که چقدر بدشانس هستید که همسرتان مریض است و حالا باید به جای او کارهای خانه را انجام دهید. مشکل خانوادگی برای دوستتان پیش آمده؟ این هم بدبختی شماست که حالا باید ساعتها به درد دل او گوش کنید و وسط این همه گرفتاری خودتان، به او دلداری دهید. با تمرکز روی مشکلات اطرافیان، شما تبدیل به انسانی میشوید که بار مشکلات همه دنیا را به دوش میکشد.
5- زودرنج و بدبین باشید
هر کسی حرف زد، یقهاش را بگیرید و بگویید: «منظورت چیست؟» بدترین تعابیر را از حرف مردم داشته باشید. اصرار کنید که تعبیرتان درست است و قصد فلانی از زدن آن حرف، توهین به شما بوده است. مثلاً اگر کسی پرسید: «از چه چیز این فیلم خوشت آمده؟» فوری حدس بزنید منظورش این است که سلیقه شما در انتخاب فیلم، افتضاح است یا چیزی از هنر سینما بارتان نمیشود!
اگر کسی نتوانست به موقع وعدهاش را عملی کند، فرض را بر این بگذارید که برای شما اهمیتی قائل نیست. شاید هم میخواسته حالتان را بگیرد. اگر بعداً طرف پرسید چرا ناراحت هستید و قیافه گرفتهاید، اصلاً بروز ندهید. بگذارید در حال خودش بماند.
6- در همه کارها به نفع شخصی خود فکر کنید
بعضی وقتها ممکن است هوس کنید کار خیری انجام بدهید. دست نگه دارید. اول ببینید آیا از این کار، چیزی به شما میرسد یا نه. مثلاً آیا ممکن است کسی شما را حین انجام این کار خیر ببیند؟ اگرچه از خودتان متنفرید، اما وظیفه اولیهتان این است که هوای خودتان را داشته باشید.
7- نمک نشناس باشید
تحقیقات نشان داده كه تشکر کردن، به شادی فرد قدرشناس میانجامد، پس تشکر نکنید. فکر کردن به نعمتهایی که دارید، کار آدمهای بیكار است. چه نعمتی؟ زندگی سراسر رنج و عذاب است. در این راه ممکن است اطرافیان موانعی ایجاد کنند. مثلاً وقتی سر شام دارید از دانشگاهتان و حتی غذا گله میکنید، ممکن است پدرتان یادآور شود که بابت همین دانشگاه نصفه نیمه یا شام ساده هم باید قدردان بود. به این جور حرفها توجه نکنید. فوری در جواب، نیمه خالی لیوان را به رخ بکشید.
8- همیشه منتظر اتفاقات ناگوار باشید
بهتر است فکر کنید درسی که خواندید به هیچ کاری نمیآید، شغلتان را از دست میدهید، همسرتان ترکتان میکند، فرزندانتان از شما بیزار خواهند شد و خلاصه، زندگیتان به باد فناست.
9- همه چیز تقصیر والدینتان است
یکی از مهمترین اقدامات، مقصر شمردن والدین برای همه کم و کسریها و شکستهاست. به هر حال، آنها شما را به دنیا آوردند و اینطور بزرگ کردند. همه ویژگیهای بدتان را از آنها به ارث بردهاید. اگر هم ویژگی مثبتی در وجود شماست، به آنها ربطی ندارد؛ شانسی بوده است. البته فقط آنها مقصر نیستند، معلم کلاس دوم دبستان که جلوی کلاس مسخرهتان کرد یا آن بچه قلدری که در سوم راهنمایی گوشمالیتان داد، اولین دوستی که دلتان را شکست، همه به جز خودتان. قربانی بودن، شرط اصلی بدبخت بودن است.
10- لذت نبرید. با خود تکرار کنید
فقط برخی از مردم از غذا، استراحت، فیلم و طبیعت لذت میبرند. اگر بر حسب اتفاق، مچ خودتان را حین لذت بردن از غذایی، فیلمی یا تابلویی گرفتید، فوری یادآوری کنید که اینها همه زودگذرند و هیچ کدام بدیهای این جهان را جبران نمیکنند. فوراً یاد سالهای تباه شده، قربانیان زلزله، بیماران لاعلاج، یا چرا راه دور برویم، عزیزان از دست رفته! مدتهاست یادی از آنها نکردهاید. مثلاً اگر دارید از خوردن غذایی کیف میکنید، در ذهنتان کودکان گرسنه آفریقا را به یاد آورید.
11- دعوا راه بیندازید این بهترین راه به هم زدن رابطه با همسر یا هر کسی که دوستش دارید است. هر از چند گاهی، سر چیزی کوچک، قشقرق به پا کنید و کولی بازی درآورید. این نمایش در هر بار، دست کم باید یک ربع به طول بینجامد و در صورت امکان در مکانهای عمومی اجرا شود. برای شروع دعوا میتوانید بی هوا بگویید: «یه چیزی توی دلم مونده که باید بگم. اینجوری نمیتونم ادامه بدم...» اگر طرف مقابل عکسالعمل نشان داد، دست پیش گرفته، قهر کنید و قیافه بگیرید، انگار به شدت دلتان شکسته، اما برای اینکه او فرصت عکسالعمل نداشته باشد، بهترین زمان دعوا وقتی است که او عجله دارد و باید تا نیم ساعت دیگر جایی باشد یا میتوانید وقتی او سر کار است یا دورش شلوغ است، به او زنگ بزنید و تلفنی دعوا کنید.
12- در گذشته، گیر کنید
اگر گذشته خوبی داشتید، دائم آه بکشید و از آن یاد کنید. دیگر هیچ چیز مثل گذشته نیست، نه غذاها مزه قدیم را میدهد، نه مردم به خوبی آن ایام هستند. پدر و مادر که پیر شدند، رابطه برادر و خواهری هم دیگر صفای گذشته را ندارد، همسرتان که دیگر از همه بدتر ... حیف چه زود گذشت. وقتی بچه بودید، چه آرزوها داشتید. فکر میکنید بهترین شغل را خواهید داشت، بهترین زندگی و شریک زندگی. چه فکر میکردید و چه شد! چقدر تصمیمهای اشتباه گرفتید و چه فرصتها که از دست دادید.
اگر گذشته قابل تعریف هم نداشتید، باز هم برای ناله کردن میتوان از آن استفاده کرد. شما در زمانه بدی پا به جهان گشودید. کدام یک از امکاناتی که امروزیها دارند یا در کشورهای پیشرفته هست، در زمان نوجوانی و رشد شما بود؟ همیشه یک جای کار میلنگید. چگونه ممکن است در چنین شرایطی، فرصت خوشبختی پیدا کرده باشید؟ قضیه این است که خاطرات بد، اشتباهات بزرگ و حوادث تلخ، در زندگی شما بسیار بیشتر از خاطرات فشنگ و موفقیتها تأثیر گذاشتهاند. خودتان را درگیر این اتفاقات تلخ کنید، مطمئن باشید که با انجام این کار، هر چقدر هم در آینده اتفاقات خوشایند رخ بدهد، شما شاد نمیشوید.
13- دنبال همسری بگردید که نیاز به اصلاح داشته باشد
سعی کنید نیمه گم شدهتان را از میان آدمهای مورد دار پیدا کنید! مثلاً معتاد یا حداقل کفترباز باشد و سعی در درست کردنش داشته باشید، حتی اگر خودش نخواهد. از صمیم قلب باور داشته باشید که او اصلاح پذیر است، حتی اگر همه شواهد خلافش را ثابت کند.
14- به زمین و زمان گیر بدهید
همه چیز بو میدهد، حتی سایه خودتان. بدون اینکه کسی نظرتان را بخواهد در مورد همه چیز غرولند کنید. «این را میخواهی بپوشی؟» ... «چقدر موقع غذا خوردن سر و صدا میکنی؟!» ... اگر مثلاً کسی جلویتان تخم مرغ میخورد، به او بگویید که حالتان از تخم مرغ به هم میخورد. حتماً موقع اینگونه اظهارنظرها، صورتتان را هم جوری مچاله کنید كه انگار راسویی کنار دماغتان خرابکاری کرده است.
بهتر است از چیزهایی ایراد بگیرد که عموماً همه آن را میپسندند. این جوری تافته جدا بافته میشوید. ایراد گرفتن از ترافیک و آلودگی تهران كه ابتکار نمیخواهد. مهم ایراد گرفتن از چیزهایی است که مورد تحسین همگان است، مثل آخرین فیلم فلان شخص.
حرف آخر: برای بیچاره بودن، لازم نیست همه موارد فوق را مو به مو اجرا کنید. چهار یا پنج مورد کافی است. اما یادتان نرود كه خودتان را برای اینکه همه 14 مورد را عملی نکردید نبخشید. موفق باشید.
مجله چلچراغ