تبیان، دستیار زندگی
محمدحسین ساکت محقق و تاریخ پژوه :طبری محصول فضای آزاد فرهنگی و شکوفایی اقتصادی بود
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تاریخ نگار مسلمان و شاهكار او


محمدحسین ساکت محقق و تاریخ پژوه :طبری محصول فضای آزاد فرهنگی و شکوفایی اقتصادی بود

تاریخ نگار مسلمان و شاهكار او

«طبری، تاریخ‌نگار مسلمان و شاهکار او» مجموعه مقالاتی از صاحبنظران کشورهای اروپایی، عربی و ... است که به اهتمام محمدحسین ساکت فراهم آمده و اخیراً توسط مۆسسه خانه کتاب چاپ و منتشر شده است. محمدحسین ساکت وکیل دادگستری و مستشار پیشین دیوان عالی کشور است. وی در کارنامه‌اش بیش از 25 عنوان کتاب منتشر شده اعم از تألیف و ترجمه دارد و نخستین کتاب او «جایگاه‌های دانش در جهان اسلام» در سال 54 منتشر شد و سال گذشته هم «فرهنگ فرادهی و فراگیری در اسلام» را منتشر کرده بود. «نهاد آموزش اسلامی؛ پایگاه اجتماعی دانشمندان مسلمان در پرتو تاریخ بغداد» و «تاریخ آموزش در اسلام؛ از آغاز تا فروپاشی ایوبیان در مصر» از دیگر آثار این محقق است و کتاب «طبری پژوهی» وی درحدود هزار نسخه توسط مۆسسه خانه کتاب در آستانه انتشار است.

 آقای ساکت، کتاب «طبری، تاریخ نگار مسلمان و شاهکار او» مجموعه مقالات همایشی است که در سال 1995 برگزار شد. چرا ترجمه و انتشار آن، این همه طول کشید؟

واقعیت این است که مۆسسه مطالعات خاورمیانه وابسته به دانشگاه سنت اندریوس اسکاتلند همایشی در سال 95 برگزار کرد. پس از سیزده سال (2008 میلادی) استاد هیوکندی مقالات ارائه شده به این همایش را پس از ویرایش همراه با پیشگفتاری منتشر کرد، یعنی تأخیر از طرف هیوکندی به عنوان ویراستار صورت گرفت. به همین خاطر دو تن از نویسندگان مقالات خودشان را، یکی با تغییر و ویرایش به شکل مبسوط‌تر و دیگری بدون تغییر در جای دیگر چاپ کرده بودند. البته از ویراستار عذرخواهی هم کردند و مجدداً مقالاتشان را در این کتاب که با عنوان «طبری، تاریخدان مسلمان شده میانی و کتاب او» چاپ شده آوردند، البته ما در ایران این کتاب را به اسم «طبری، تاریخ‌نگار مسلمان و شاهکار او» ترجمه و منتشر کردیم.

 بیست مقاله‌ای که در این کتاب آمده به کدام جنبه از شخصیت طبری می‌پردازد؟

تکیه و تأکید پژوهشگران و نویسندگان این مقالات بر تاریخ طبری است نه دیگر کارهای او. ناگفته پیداست که طبری از میان دیگر رشته‌ها و زمینه‌ها، در تاریخ و تفسیر بلندآوازه است. سالنامه یا رویدادهای سالانه و سال نگار رخداده‌ها، مشهور به تاریخ طبری را شاهکار طبری می‌دانند و زوایای گوناگون این کتاب گرانقدر  و جاودانه را پژوهشگران از منظر گوناگون مورد کند و کاو قرار داده‌اند.

 لقب پدر تاریخ مسلمانان را شما به طبری داده‌‌اید یا دیگران؟

این لقب را احتمالاً غربی‌ها به طبری داده‌اند، الان حضور ذهن ندارم. شاید در همین کتاب به منبع این موضوع اشاره کرده باشم، ولی در زندگینامه مفصل طبری که با نگارش و ویرایش من در کتاب «طبری پژوهی» چاپ می‌شود، حتماً آمده است. اما تا آنجا که می‌دانیم، محمدالندیم در الفهرست نخستین کسی است که از طبری، استادان، شاگردان و آثارش سخن گفته است. یاقوت حموی در معجم‌الادبا و طبقات الادبا درازترین زندگینامه را درباره طبری نوشته است و همین کتاب دستمایه کتاب احوال و آثار محمدبن حریر طبری بوده که شادروان دکتر علی‌اکبر شهابی درباره زندگی، اندیشه و آثار طبری تألیف کرده بود.

طبری چهره جنجال برانگیز و شاخصی در تاریخ بوده و حقش هم متأسفانه در ایران بخوبی ادا نشده است.

 از میان پژوهشگران غربی گویا فرانتس روزنتال بهترین زندگینامه را درباره طبری نوشته است؟

درباره طبری بسیاری از صاحبنظران در قالب گفتار، کتاب، پایان‌نامه دانشگاهی و مانند آن نوشته‌اند، اما بهترین و پژوهشگرانه‌ترین کار درباره زیست‌نامه طبری مقدمه عمومی اوست که در بخش نخست جلد اول ترجمه انگلیسی تاریخ طبری به دست فرانتس روزنتال آلمانی‌تبار و استاد دانشگاه ییل امریکا به زبان انگلیسی ترجمه شده و در سال1989 به سرویراستاری دکتر یارشاطر منتشر شد، اصلاً این پروژه‌ای بود که به همت یارشاطر برای ترجمه آثار طبری به انگلیسی  شکل گرفت و برای ترجمه، هر جلد این مجموعه را به یک مستشرق داده بودند. ترجمه جلد اول که از «آغاز آفرینش تا توفان نوح» نام دارد،را روزنتال به عهده گرفت. بنابراین مقدمه جلد اول که زندگینامه مفصل و علمی طبری است و تاکنون بهتر از آن نوشته نشده، به‌عنوان مقدمه عمومی در جلد اول ترجمه انگلیسی آمده است. در کتاب طبری‌پژوهی من این مقدمه مفصل را به‌عنوان زندگینامه طبری ترجمه کرده‌ و آورده‌ام.

 جدیدترین زندگینامه طبری را گویا کلود ژیلیو نوشته است؟

طبری چهره جنجال برانگیز و شاخصی در تاریخ بوده و حقش هم متأسفانه در ایران بخوبی ادا نشده است. در سال‌های اخیر، دانشمندی که روی تفسیر طبری بیشترین کار شفاف‌سازی را انجام داده است، کلود ژیلیو است. مقاله «اسطوره، روایت، تاریخ رستگاری در تفسیر قرآن طبری» در مجله آسیایی سال1994 منتشر کرده و در سال90 هم کتاب «زبان تفسیر و کلام در اسلام، تفسیر قرآن طبری» را در پاریس منتشر کرد و من سوگمندانه نتوانستم از این کتاب استفاده کنم. ژیلیو در این کتاب مفصل از زیست‌نامه و آثار طبری نوشته است. تازه‌ترین کار او هم به فرانسه در سالنامه گروه زبان و ادبیات عرب دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه قدیس یوسف بیروت با نام «طبری و مسیحیان تغلبی» منتشر شده است.

 سۆال کلی من این است که چرا بهترین تحقیقات و بهترین زندگینامه راجع به ادیبان، اندیشمندان و فلاسفه ایرانی را غربی‌ها می‌نویسند؟ نیکلسون، مولانا را به ما معرفی می‌کند با مثنوی‌اش. خانم آلیس سی‌هانسبرگر، ناصر خسرو را با کتاب «لعل بدخشان»، فرانکلین دی لوئیس چهره تازه‌ای از جلال‌الدین محمد مولوی را در کتاب «مولانا، دیروز تا امروز، شرق تا غرب» و...

برای این که غربی‌ها سال‌ها وقت صرف تحقیق و پژوهش می‌کنند، هر موضوعی را از زوایای گوناگون مورد مطالعه قرار می‌دهند و با شناخت کافی به سراغ سوژه می‌روند و بعد هم حاصل کارشان علمی و آکادمیک خواهد شد، اما در ایران تحقیقات و پژوهش‌هایی که صورت می‌گیرد و آثاری که نوشته می‌شود (نه این‌که بخواهیم تخطئه کنیم) غالباً به صورت رساله‌های سطحی و عوام‌پسند است. نگاهشان سرسری است و مقالات سبک از کار درمی‌آید. مقالات و مطالبشان بیشتر برای همایش‌ها و نکوداشت‌هاست و سفارشی می‌نویسند و منتشر می‌کنند. در مورد طبری هم قبلاً «یادنامه طبری» چاپ شده بود، اما آن دید و نگرشی که غربی‌ها دارند و عموماً به صورت رساله و کتاب منتشر می‌شود، محصول سال‌ها کار علمی و آکادمیک است. سال‌ها تحقیق دانشگاهی حول آن موضوع صورت گرفته است اما متأسفانه ما کارها را خیلی جدی نمی‌گیریم، انگشت شمار افرادی هستند که خوب کار می‌کنند، بقیه کارشان کتابسازی و رفع تکلیف است. حالا وقتی کتاب «طبری پژوهی» منتشر شود، متوجه می‌شوید نگرشی که غربی‌ها در این مقالات دارند چقدر فرق می‌کند با کارهای ما.

 در حوزه طبری پژوهی در ایران حدود 25 عنوان کتاب (اعم از تألیف و ترجمه) منتشر شده، فکر می‌کنید جای چه آثاری در زمینه شناخت بهتر و بیشتر طبری خالی است؟

در کتاب «طبری پژوهی» مقاله‌ای در حدود پنجاه صفحه نوشته‌ام. درباره مذهب طبری که مذهب جدیدی است. طبری مذهب فقهی مستقل داشت و من راجع به آن بحث کرده‌ام. احساس کردم این وجه از شخصیت طبری نیاز به پژوهش و تحقیق بیشتری دارد. بخشی از اندیشه کلامی طبری هم شناخته شده نیست.ولی راجع به تفسیرش کار شده، راجع به تاریخ طبری آثار زیادی نوشته شده است ولی آن دیدی که نیاز به واکاوی و ژرفکاوی آثار مختلف طبری باشد، در بین محققان و پژوهشگران ما کمتر دیده می‌شود. در عین حال نمی‌توان منکر همه تحقیقات و پژوهش‌های منتشره، شد. بعضی کارهایی کرده‌اند، کارهای تقلیدی و تکراری هم زیاد نوشته و منتشر شده است.

 یکی از محققان دانشگاه قطر، طبری را عرب تبار معرفی می‌کند و از دو طبری یاد می‌کند، یکی طبری معلم و فقیه، دیگری طبری مورخ و مفسر قرآن.

اسماعیل البلی که مقاله «طبری دیگر» را در این کتاب از او می‌خوانیم، کسی است که مقاله کلود ژیلیو را از فرانسه به عربی ترجمه کرده و ترجمه قوی و خوبی است. و من یکی از دو مقاله او را به فارسی ترجمه کردم. این شخص شاگرد ژیلیو در فرانسه بود و من هم به خاطر همین ادعایش، عنوان فرعی کتاب «طبری پژوهی» را گذاشتم   «اندیشه گزاری طبری، نابغه ایرانی». تأکیدم بر ایرانی بودن طبری بود، البته در مقدمه کتاب هم اشاره خواهم کرد که برخی کشورها در پی مصادره مشاهیر ایرانی هستند.

 فضایی که طبری در آن رشد کرد و بالید و نبوغش شکوفا شد، چه فضایی بود؟

طبری در عصر رشد اقتصادی، توسعه شهری و تغییر اجتماعی زندگی می‌کرد که عصر رهایی از بند خرافات بود، انقلاب فرهنگی از زمان ظهور اسلام بتدریج اما به طور جامع در حال رشد بود و شکوفایی نیروی حرکت فزاینده اسلام با پخش و گسترش ماهیت آن و با ظهور طبقه متوسط در سراسر جهان در عصر طبری به اوج خود رسید. ظهور سلسله حکومت‌های منطقه‌ای و محلی در آفریقا، خراسان، مصر، سوریه و قبل از آن در اندلس و مغرب گویای این مطلب بود که تقریباً اکثر ثروت آن مناطق در داخل خود آن‌ها هزینه می‌شد. مدت‌ها قبل از تولد طبری مبانی و پایه تمام علوم مهم اسلامی پی‌ریزی شده بود. براساس گفته پیامبر (ص) که به هر فرد مسلمان، زن یا مرد واجب است به دنبال دانش برود.به هر حال فضای آزاد فرهنگی و اقتصادی در رشد متفکران و هنرمندان مۆثر است. به دوران معاصر هم که نگاه کنید این مسئله صادق است. الآن عصر پرداختن به هرمنوتیک است، این هم زاده تحولات خاص سیاسی – اجتماعی و فرهنگی است که گرایش به دانش تأویل و هرمنوتیک را افزایش داده است.

بخش كتاب و كتابخوانی تبیان


منبع: روزنامه ایران