تبیان، دستیار زندگی
تفسیر عبارت است از: مقصود خداوند را بیان کردن و مصداق آیه را نشان دادن و روابط درونی و برونی آیات را روشن کردن و به این پرسش که چرا و برای چه گفته پاسخ دادن.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

توضیح چند اصطلاح در «تفسیر قرآن»

تفسیر

تفسیر عبارت است از: مقصود خداوند را بیان کردن و مصداق آیه را نشان دادن و روابط درونی و برونی آیات را روشن کردن و به این پرسش که چرا و برای چه گفته پاسخ دادن.


تفسیر

تفسیر عبارت است از: مقصود خداوند را بیان کردن و مصداق آیه را نشان دادن و روابط درونی و برونی آیات را روشن کردن و به این پرسش که چرا و برای چه گفته پاسخ دادن.

به عنوان مثال:

در آیه  اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِیمَ کلمه صراط مستقیم یک ترجمه دارد که راه راست باشد و یک تفسیر دارد که خداوند در آیه دیگری مقصودش را از صراط بیان می کند و مصداق آن را نشان می دهد؛ وَ أَنِ اعْبُدُونِی هذا صِراطٌ مُسْتَقِیمٌ[1] وَ اتَّبِعُونِ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ[2] که مصداق بارز صراط، عبودیت است و تبعیت از رسول.

و یا در ادامه آیه که آمده: صِراطَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ، مقصود چیست و مصداق أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ چه کسانی هستند که در آیه ی دیگری خدا مصداق را نشان می دهد که مقصود ... النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحینَ ...[3]

یا در این آیه شریفه در خطاب به پیامبران؛ یا أَیُّهَا الرُّسُلُ کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ وَ اعْمَلُوا صالِحاً...[4] چه رابطه ای بین خوردن طیبات با عمل صالح است که به این دو در کنار هم امر می شود؟ که می توان رابطه را از نقش تغذیه در عمل صالح جستجو کرد.

یا در آیه شریفه ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدیً لِلْمُتَّقینَ[5] منظور از کتاب چیست؟ چه رابطه ای بین کتاب و تقوی وجود دارد؟ و همچنین رابطه لا ریب فیه با متقین چیست؟[6]

دو کلمه خیر و شر که به خوبی و بدی معنا می شوند و در قرآن نیز زیاد به کار رفته اند، مقصود قرآن از این دو چیست؟ مصداق آنها کدام است؟ واقعاً چه چیزی را خیر و خوب و چه چیزی را باید شر و بد دانست؟

این نمونه ها و نمونه های بسیار دیگری نشان می دهد که تفسیر تبین مقصود و بیان مصداق و کشف روابط است.[7]

تنزیل در برابر تاویل عبارت از نزول آیه و تابش مستقیم آن بر مورد و نمونه و مصداق روشن آن است که در روایات به ظهر قرآن یعنی کسانی که قرآن درباره آنها نازل شده، اطلاق می شود

تاویل[8]

تأویل بیان مصداق پنهان و بعید آیه و تطبیق آن بر مصادیقی است که هنوز نیامده؛ زیرا  قرآن چون خورشید در هر وقت و زمان و هر صبح و شام بر چیزهای جدیدی می تابد و آنها را روشن می کند که برای گذشتگان و کسانی که محدود به زمان خود بودند قابل مشاهده نبوده و این مصداق پنهان وقتی خورشید قرآن بر آن بتابد روشن می شود و ظاهر می گردد[9].

و اینگونه مصداق های مخفی که از بطون کتاب حساب می شوند یکی پس از دیگری با گذشت زمان ظاهر می شوند تا بالاخره همه آن بطون و مصادیق پنهان در قیامت صغری و ظهور حجت یا قیامت کبری ظاهر و بارز می گردند؛ هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْویلَهُ یَوْمَ یَأْتی‌تَأْویلُه[10].

برای نمونه در آیه شریفه یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقین[11]، مقصود و مصداق کفار و منافقین، کسانی هستند که پیامبر با آنها جنگیده و جهاد نموده است؛ مانند  مشرکین مکه هم چون ابو سفیان و ابو جهل و ابولهب ...و منافقین مدینه و کفار یهود است، و مصداق پنهان و تاویل آیه در عصر پیامبر کسانی هستند که علی بعد از پیامبر با آنها در صفین و جمل و نهروان می جنگید. و همین نکته است که رسول الله (صلی الله علیه و آله) می فرمایند: من بر تنزیل قرآن جنگیدم و علی بر تاویل آن می جنگد.[12]

و همچنین دراین روایت نورانی، امام تاویل و تنزیل را در آیه شریفه بیان می کند:

قرآن

لَوْ تَدَبَّرَ الْقُرْآنَ شِیعَتُنَا لَمَا شَکُّوا فِی فَضْلِنَا أَ مَا سَمِعُوا قَوْلَهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِیَ فِرْعَوْنَ وَهامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما کانُوا یَحْذَرُونَ وَاللَّهِ یَا مُفَضَّلُ إِنَّ تَنْزِیلَ هَذِهِ الْآیَةِ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ تَأْوِیلَهَا فِینَا[13]..... که مصداق بارز و تنزیل آن در اصحاب موسی (علیه السلام) است و تأویل و مصداق پنهان آن اهل البیت هستند

و آنجا که آیه مصداق واحدی داشته باشد تفسیر و تاویل آن واحد است.

تاویل باطل

تاویل باطل آنجاست که آیه بر غیر مصداق خودش حمل شود آنگونه که معاویه آیه «وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً»[14] را اینگونه تاویل می کرد که خلیفه سوم مظلوم کشته شده و من ولی او هستم. و حضرت (علیه السلام) در جوابش می فرماید: فَعَدَوْتَ عَلَی طلب الدُّنْیَا بِتَأْوِیلِ الْقُرْآنِ فَطَلَبْتَنِی بِمَا لَمْ تَجْنِ یَدِی وَ لَا لِسَانِی؛[15] دنیا طلبی تو باعث شد که قرآن را بر غیر مصداقش حمل نمائی تا شاید به مقصود خود برسی.[16]

معنای دیگر تأویل

گاهی تاویل، چیزی غیر از تطبیق مفهوم  بر مصداق پنهان است بل بر عکس عبارت از بازگشت دادن مصداق و فعل خارجی بر مقصودی است که مبطون است و برای کسی روشن نیست؛ مانند افعال حضرت خضر (علیه السلام) در برابر موسی (علیه السلام) و در نهایت بیان مقصود خداوند از آن افعال که موسی آنها را مصداق مقاصد دیگری به حساب می آورد و  می گرفت و بر می آشوبد در حالی که مقصود خداوند چیز دیگری بود که با توجه به آن مقاصد و احاطه بر آنان جای اعتراضی نبود که از فعل اراده  در آیات سوره کهف مقصود خداوند به دست می آید؛ فَأَرَدْتُ أَنْ أَعیبَها ...(79) فَأَرَدْنا أَنْ یُبْدِلَهُما رَبُّهُما ...(81)  فَأَرادَ رَبُّکَ أَنْ یَبْلُغا أَشُدَّهُما ...‌(82)

و اینگونه مصداقهای مخفی که از بطون کتاب حساب می شوند یکی پس از دیگری با گذشت زمان ظاهر می شوند تا بالاخره همه آن بطون و مصادیق پنهان در قیامت صغری و ظهور حجت یا قیامت کبری ظاهر و بارز می گردند؛ هَلْ یَنْظُرُونَ إِلاَّ تَأْویلَهُ یَوْمَ یَأْتی‌تَأْویلُه

و آن عبد صالح بعد از بازگرداندن مصادیق به مفاهیم پنهان خطاب به موسی می فرماید: قالَ هذا فِراقُ بَیْنی‌وَ بَیْنِکَ سَأُنَبِّئُکَ بِتَأْویلِ ما لَمْ تَسْتَطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً (78) ذلِکَ تَأْویلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَیْهِ صَبْراً (82)

و لفظ نبأ درسَأُنَبِّئُکَ.... نشان می دهد که  آن مقاصد، بعید و دست نیافتنی و پنهان بوده اند؛ چرا که نبأ به خبری می گویند که بعید باشد. و این معنای از تأویل بر گرفته از معنای لغوی آن است که از أول به معنای بازگشت شی و ارجاع آن به اصل و مبدا خود است بنا براین تأویل گاهی بازگشت مصداق به مفهوم است و گاهی باز گرداندن مفهوم به مصداق.

تنزیل

تنزیل در برابر تاویل عبارت از نزول آیه و تابش مستقیم آن بر مورد و نمونه و مصداق روشن آن است که در روایات به ظهر قرآن یعنی کسانی که قرآن درباره آنها نازل شده، اطلاق می شود.

ظهر و بطن

با توضیحی که از تأویل و از تنزیل به اجمال آمد و با تبینی که در روایات آمده، ظهر قرآن همان تفسیر و تنزیل و مصداق روشن است. و بطن قرآن همان تاویل و مصداق های پنهان و بعید قرآن است.

پی نوشت ها:

[1]- یس: 61– آل عمران:51 – مریم:36

[2]- زخرف:61

[3]- نساء:69

[4]- مۆمنون:51

[5]- بقره: 2

[6]- پاسخ را در تطهیر 1 ذیل آیه مطالعه نمایید.

[7]- درسهاییازانقلاب (تقیه)، ص: 17 که چگونه معصوم تقیه را به عنوان مصداق آیات نشان می دهد

[8]-  ر.ب.تطهیرج 3 ص 22 تا 27

[9]عَنِ فُضَیْلِ بْنِ یَسَارٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ هَذِهِ الرِّوَایَةِ مَا مِنَ الْقُرْآنِ آیَةٌ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ قَالَ ظَهْرُهُ [تَنْزِیلُهُ] وَ بَطْنُهُ تَأْوِیلُهُ وَ مِنْهُ مَا قَدْ مَضَی وَ مِنْهُ مَا لَمْ یَکُنْ. یَجْرِی کَمَا تَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ کُلَّ مَا جَاءَ تَأْوِیلُ شَیْ‌ءٍ یَکُونُ عَلَی الْأَمْوَاتِ کَمَا یَکُونُ عَلَی الْأَحْیَاءِ قَالَ اللَّهُ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ نَحْنُ نَعْلَمُهُ وسائل‌الشیعة     27     196

ِ إِنَّ الْقُرْآنَ حَیٌّ لَا یَمُوتُ وَ الْآیَةَ حَیَّةٌ لَا تَمُوتُ فَلَوْ کَانَتِ الْآیَةُ إِذَا نَزَلَتْ فِی الْأَقْوَامِ مَاتُوا مَاتَتِ الْآیَةُ لَمَاتَ الْقُرْآنُ وَ لَکِنْ هِیَ جَارِیَةٌ فِی الْبَاقِینَ کَمَا جَرَتْ فِی الْمَاضِینَ وَ قَالَ عَبْدُ الرَّحِیمِ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ الْقُرْآنَ حَیٌّ لَمْ یَمُتْ وَ إِنَّهُ یَجْرِی کَمَا یَجْرِی اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ وَ کَمَا یَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ وَ یَجْرِی عَلَی آخِرِنَا کَمَا یَجْرِی عَلَی أَوَّلِنَا بحارالأنوار     35     403

[10]- اعراف: 53

[11]- توبه:73

[12] - إرشاد،شیخ مفید

[13]- بحارالأنوار ج: 53 ص: 25

[14]- اسرا: 33)

[15]- نامه: 55

[16]- هُوَ الَّذِی أَنْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ آیاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتابِ وَ أُخَرُ مُتَشابِهاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ........ آل عمران:7

بخش قرآن تبیان


منبع: سایت لیلة القدر

مطالب مرتبط:

محکم و متشابه در قرآن

واژه تفسیر در قرآن

خوش به حالت اگر اینگونه ای...