تبیان، دستیار زندگی
به تصریح قرآن فرزندخواندگی در زمان حضرت موسی و یعقوب (علیهما السلام) امری متداول بوده و در عربستان پیش از ظهور اسلام نیز نمود داشته است. در جاهلیت این عمل عنوانِ «دعاء» و «تبنی» داشته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

فرزندخواندگی در قانون قرآن


پذیرش کودکان بی‌سرپرست و یتیمان به فرزندی، از دیرباز در جوامع بشری معمول و مرسوم بوده است. در ایران باستان، با توجه به نقشی که دین زرتشت داشته و اعتقاداتی که زرتشتیان در مورد فرزندخواندگی دارند و فرزندخوانده را در حکم فرزند حقیقی می‌دانند، نهاد فرزندخواندگی دارای جایگاه ویژه‌ای بوده است.

به تصریح قرآن فرزند خواندگی در زمان حضرت موسی و یعقوب (علیهما السلام) امری متداول بوده و در عربستان پیش از ظهور اسلام نیز نمود داشته است. در جاهلیت این عمل عنوانِ «دعاء» و «تبنی» داشته است.

فرزندخواندگی در سیستم‌های حقوقی کشورهای مختلف جهان نیز به شیوه‌های مختلف انعکاس یافته است.

باید دید دیدگاه اسلام در این باره چیست؟ پیش از آن به بیان برخی از شواهد قرآنی مبنی بر وجود فرزندخواندگی در اعصار گذشته پرداخته می‌شود.


مادر حضرت موسی

فرزندخواندگی در زمان حضرت یعقوب (علیه السلام)

قرآن در مورد حضرت یوسف (علیه السلام) اشاره نموده که عزیز مصر در هنگام مشاهده ی یوسف (علیه السلام) به همسرش توصیه کرد که او را گرامی دارد، باشد که در آینده برایشان مفید واقع شود.

خداوند در این باره فرموده: «وَ قالَ الَّذِی اشْتَراهُ مِنْ مِصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمی‏ مَثْواهُ عَسى‏ أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً ... ؛ و آنكس كه او را از مصر خریده بود به همسرش گفت: نیكش بدار، شاید به حال ما سود بخشد یا او را به فرزندى اختیار كنیم ...». (یوسف/21)

از آیه ی یادشده استفاده می‌شود که عزیز مصر فرزندی نداشت و در اشتیاق فرزند به سر می‌برد. هنگامی که چشمش به این کودک زیبا و برومند افتاد، دل به او بست که جای فرزند برای او باشد. بسیاری از مفسران عبارت «نَتَّخِذَهُ وَلَداً» را به صورت فرزندخواندگی یا تبنی تفسیر نموده‌اند.

فرزندخواندگی در زمان حضرت موسی (علیه السلام)

از پاره‌ای از آیات قرآن استفاده می‌شود که فرزندخواندگی در زمان حضرت موسی (علیه السلام) نیز امری رایج بوده است. پس از آنکه مادر حضرت به امر خدا ایشان را درون صندوقی نهاد و در دریا انداخت و فرعون صندوق را از آب گرفت خداوند متعال محبت شدیدی از موسی (علیه السلام) در قلب فرعون و همسرش القا نمود و زن فرعون چنین گفت: «وَ قالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَیْنٍ لی‏ وَ لَكَ لا تَقْتُلُوهُ عَسى‏ أَنْ یَنْفَعَنا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً وَ هُمْ لا یَشْعُرُونَ؛ و همسر فرعون گفت: [این كودك‏] نور چشم من و تو خواهد بود. او را مكُشید. شاید براى ما سودمند باشد یا او را به فرزندى بگیریم، ولى آنها خبر نداشتند.»(قصص/9)

فرزندخواندگی قدمتی طولانی دارد و امروزه به دلیل آنکه بسیاری از خانواده‌ها امکان بچه‌دار شدن ندارند، امری معمول در کشورهای جهان می‌باشد. با وجود آنکه اسلام به صور مختلف فرزندخواندگی را رد کرده است در عین حال توجه به یتیمان و افراد بی‌سرپرست را در دستور کار خود قرار داده و مسلمانان را به آن توصیه فرموده است

سخن آسیه از آن روی بوده که فرعون دارای فرزند نبود و آسیه از این راه می‌خواست او را به طمع بیندازد، تا بدین وسیله او را به فرزندی بگیرد و از نفع وی بهره‌مند شود. فرعون، موسی (علیه السلام) را به آسیه بخشید و آسیه به تربیت موسی (علیه السلام) مشغول شد.

فرزندخواندگی در زمان جاهلیت

پیش از ظهور اسلام در محیط عربستان فرزندخواندگی امری متداول بوده است، علت رواج آن بود که قوام و بقای جامعه و خانواده به مردان و اولاد ذکور دانسته می‌شد و زنان در این خصوص حقی نداشتند. فرزندخوانده‌ها از تمام حقوقی که فرزندان حقیقی برخوردار بودند، از جمله ارث بهره می‌بردند.

فرزندخواندگی در اسلام

در هنگام ظهور اسلام نیز فرزندخواندگی امری متداول و رایج بوده است. به گونه‌ای که مسلمین برخی از یتیمان را به فرزندی گرفته و با ایشان همانند فرزندانشان رفتار می‌کردند. این امر با توجه به توصیه‌های مکرر اسلام نسبت به یتیمان و محبت ورزیدن به ایشان و نخوردن اموالشان امری مطلوب بوده است. با نزول آیات مربوط به فرزندخواندگی جاری شدن قوانین مربوط به فرزندان حقیقی در خصوص فرزندخوانده‌ها لغو شد.

این آیات به چند دسته قابل تقسیم‌اند:

1 ـ آیاتی که در آن‌ها از انتساب فرزندان به غیر پدرانشان نهی می‌کنند:

«

ادْعُوهُمْ لِآبَائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِندَ اللَّهِ فَإِن لَّمْ تَعْلَمُوا آبَاءهُمْ فَإِخْوَانُكُمْ فِی الدِّینِ وَمَوَالِیكُمْ وَلَیْسَ عَلَیْكُمْ جُنَاحٌ فِیمَا أَخْطَأْتُم بِهِ وَلَكِن مَّا تَعَمَّدَتْ قُلُوبُكُمْ وَكَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ؛ آنها را به نام پدرانشان بخوانید، كه آن در نزد خداوند عادلانه‏تر است، و اگر پدرانشان را نشناسید پس برادران و دوستان دینى شمایند (بگویید این برادر یا دوست دینى من است)، و بر شما گناهى نیست در جایى كه در نسبت اشتباه كردید، و لكن (گناه) آن است كه دل‏هاى شما قصد كند (و به عمد نسبت به غیر دهید) و خداوند همواره آمرزنده و مهربان است». (احزاب/5)

فرزند خواندگی

ظاهر آیه نشان ‌دهنده ی آن است که چنانچه از روی عمد فرزند دیگری را فرزند خود بخوانند حرام است.

2 ـ آیاتی که از عدم شمول ارث به فرزندخوانده‌ها سخن گفته است:

«النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُۆْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلی بِبَعْضٍ فی کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُۆْمِنینَ وَ الْمُهاجِرینَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلی أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً؛ پیامبر به مۆمنان از خودشان سزاوارتر [و نزدیکتر] است و همسرانش مادران ایشانند، و خویشاوندان [طبقِ] کتاب خدا، بعضی [نسبت] به بعضی اولویّت دارند [و] بر مۆمنان و مهاجران [مقدّمند]، مگر آنکه بخواهید به دوستان [مۆمن] خود [وصیّت یا] احسانی کنید، و این در کتاب [خدا] نگاشته شده است.

هر چند آیه فرزندخواندگی را از اسباب ارث نمی‌داند، با این وجود نیکی و توجه مالی به ایشان را از طریق دیگر همچون وصیت و هبه نفی نمی‌کند».

3 ـ آیاتی که به لحاظ محبت، فرزندخواندگی را نفی می‌کنند:

امکان دارد دو نوع محبت متضاد در فردی جمع شود، یعنی محبت به فرزندخوانده با محبت به فرزند واقعی قابل جمع نیستند، زیرا امکان ندارد که در یک سینه دو دل وجود داشته باشد که با یکی چیزی را دوست بدارد و با دل دیگر متضاد همان چیز را، بر همین اساس خداوند فرموده است: «مَّا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِّن قَلْبَیْنِ فِی جَوْفِهِ ...؛ خداوند براى هیچ مردى در درونش دو دل ننهاده است ...». (احزاب/4)

پیش از ظهور اسلام در محیط عربستان فرزندخواندگی امری متداول بوده است، علت رواج آن بود که قوام و بقای جامعه و خانواده به مردان و اولاد ذکور دانسته می‌شد و زنان در این خصوص حقی نداشتند. فرزندخوانده‌ها از تمام حقوقی که فرزندان حقیقی برخوردار بودند، از جمله ارث بهره می‌بردند

4 ـ آیاتی که فرزندخواندگی را موجب محرمیت نمی‌دانند: « حُرِّمَتْ عَلَیْكُمْ أُمَّهَاتُكُمْ وَبَنَاتُكُمْ وَأَخَوَاتُكُمْ وَعَمَّاتُكُمْ وَخَالاَتُكُمْ وَبَنَاتُ الأَخِ وَبَنَاتُ الأُخْتِ وَأُمَّهَاتُكُمُ اللاَّتِی أَرْضَعْنَكُمْ وَأَخَوَاتُكُم مِّنَ الرَّضَاعَةِ وَأُمَّهَاتُ نِسَآئِكُمْ وَرَبَائِبُكُمُ اللاَّتِی فِی حُجُورِكُم مِّن نِّسَآئِكُمُ اللاَّتِی دَخَلْتُم بِهِنَّ فَإِن لَّمْ تَكُونُواْ دَخَلْتُم بِهِنَّ فَلاَ جُنَاحَ عَلَیْكُمْ وَحَلاَئِلُ أَبْنَائِكُمُ الَّذِینَ مِنْ أَصْلاَبِكُمْ وَأَن تَجْمَعُواْ بَیْنَ الأُخْتَیْنِ إَلاَّ مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُورًا رَّحِیمًا ؛

بر شما حرام ابدى شده (ازدواج با هفت گروه از خویشانتان كه محارم نامیده مى‏شوند:) مادرانتان و دخترانتان و خواهرانتان و عمه‏هایتان و خاله‏ هایتان و دختران برادر و دختران خواهر و (همچنین شش گروه دیگر، از راه شیر خوردن و عقد بستن:) آن مادرانتان كه به شما شیر داده‏اند و خواهران رضاعى‏تان، و مادران زن‏هاتان و دختران همسرانتان كه در دامان (و تحت كفالت) شمایند از آن همسرانى كه با آنها همبستر شده‏اید، و اگر با آنها همبستر نشده‏اید پس گناهى بر شما نیست (كه مادر را رها كنید و با آنها ازدواج نمایید)، و نیز همسران پسرانتان كه از صلب شمایند (نه پسرخوانده‏ ها) و نیز جمع میان دو خواهر (در یك زمان) جز آنچه (در زمان جاهلیت) گذشته، كه همانا خداوند همواره بسیار آمرزنده و مهربان است». (نساء/23)

در این قمست آیه محارمی که محرم انسان بوده معرفی شده‌اند که شامل زنان فرزندخوانده‌ها نمی‌شود.

نتیجه گیری:

با توجه به آنچه گذشت نتیجه حاصل می‌شود که فرزندخواندگی قدمتی طولانی دارد و امروزه به دلیل آنکه بسیاری از خانواده‌ها امکان بچه‌دار شدن ندارند، امری معمول در کشورهای جهان می‌باشد.

با وجود آنکه اسلام به صور مختلف فرزندخواندگی را رد کرده است در عین حال توجه به یتیمان و افراد بی‌سرپرست را در دستور کار خود قرار داده و مسلمانان را به آن توصیه فرموده است.

قانون محرمیت و ارث بردن در خصوص فرزندخوانده‌ها اجرا نمی‌شود و تأمین آینده ی فرزندخوانده‌ها با مواردی چون صلح و هبه امکان پذیر است.

فرآوری: زینب مجلسی راد

بخش قرآن تبیان        


منبع: مقاله ی «فرزندخواندگی در آینه قرآن»، مرتضی رحیمی، فصلنامه ی کوثر.

مطالب مرتبط:

فرزند صالح؛ بزرگترین نعمت الهی

حقوق فرزندان بر والدین در قرآن

اهمیت نامگذاری فرزند در اسلام