فرشتهای برای 22 بهمن
گفتگو با خواهر شهیده عزتالملوک کاووسی شهیده روز 22 بهمن 1357 (قسمت اول)
هوا سرد است و بهمنماه، برف سفیدی زمین تهران را پوشانده است، قرارمان سر مزار بود. از خانواده چهار نفره کاووسیها تنها «فخرالملوک» فرزند ارشد خانواده است و خواهر بزرگ «شهیده عزتالملوک کاووسی»، وی که تنها همین یک خواهر را داشت برای وابستگی و دل تنگیهایش تنها سنگ مزاری در گوشه بیمارستان مانده است. دیدار این دو خواهر لحظههای غریبی است. آنقدر هوا سرد است که گلاب روی سنگ یخ میزند اما پس یک روز کاری به خاطر زنده نگاه داشتن راه خواهر قبول کرد و هنگام غروب سر قرار آمد.
وی میگوید: «شهیده عزتالملوک کاووسی» در سال 1337 در مشهد به دنیا آمد، پس از اتمام تحصیلات دوران ابتدایی همراه با خانواده به تهران آمدیم و در دبیرستانهای دکتر فاطمه سیاح، کاخ و هدف دوران متوسطه را گذراند تا اینکه در همان سال در دانشکده پزشکی دانشگاه تهران پذیرفته شد.
شیرینی انس با قرآن و نهجالبلاغه را چشیده بود و در نیمههای شب به عشق خدا میگریست و طعم زندگی را در دستگیری محرومان و در کنار زاغهنشینان و چادرنشینان جنوب شهر میدانست
از همان کودکی به یاد خدا بود و در میان مردم بود، شیرینی انس با قرآن و نهجالبلاغه را چشیده بود و در نیمههای شب به عشق خدا میگریست و طعم زندگی را در دستگیری محرومان و در کنار زاغهنشینان و چادرنشینان جنوب شهر میدانست.
سرانجام در 22 بهمن سال 1357 اوج انقلاب خونین امتمان از قفس پرید و چون قطرهای به دریای شهیدان پیوست و او که سالها آرزوی پرواز با ملکوتیان را داشت، مشتاقانه پر کشید و به آنان پیوست و آرامگاه ابدیش در بیمارستان امام خمینی است.
این خواهر شهید از شهیده عزتالملوک کاووسی به عنوان ملکی به صورت انسانی و فرشتهای در لباس بشر یاد میکند و میگوید: این دوشیزه معصوم و فرشته خصال، دانشجوی پزشکی در تمام طول سالهای تحصیلش شاگرد ممتاز بود و بنا به گفته یکی از استادانش آقای دکتر مصطفوی حتی یک نوبت هم غیبت نداشت و در امتحانات در بین 121 نفر مقام اول را به دست آورد و مرا بر آن داشت که جایزهای برای او در نظر بگیرم. ایشان میگویند: شهید عزتالملوک کاووسی همچنان که از نظر علمی مظهر کاملی از اخلاق پزشکی بود، عملاً هم نشان داد که از حیث فداکاری در راه انجام وظیفه مقدس پزشکی حتی از جانبازی هم دریغ ندارد. توضیح آنکه در غوغای انقلاب برای نجات جان مجروحان سر از پا نمیشناخت و در زیر آتشبار تفنگ و گلوله بدون اندک ترس از کشته شدن، عده زیادی از زخمیها را نجات داد ولی هنگامی که یکی از مجروحان را داخل آمبولانس میگذاشت گلولهای از تبار ظلم بال راستش را هدف گرفت و روح معصوم این شهید راه حق به ملکوت اعلی راه یافت و همدم فرشتگان آسمانیان شد. کسی که با خروش توفنده خویش و با فریادی به بلندای آسمان و با عزمی به استواری کوهها و با خونی به سرخی خون شهیدان صدر اسلام به لقاءالله شتافت.
رزمندهای که به سزاواری شهید بود و هم پای لالههای نورسی که شهامت آن را داشت که آتش گلولههای امریکایی شاه را در پر خویش خاکستر کند.
ادامه دارد...
سامیه امینی
بخش فرهنگ پایداری تبیان