تبیان، دستیار زندگی
اثر تازه روح‌الله حجازی در همان مسیری گام بر می‌دارد که ساخته پیشین او یعنی «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» حرکت می‌کرد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همنشینی پردردسر سنت و مدرنیته


اثر تازه روح‌الله حجازی در همان مسیری گام بر می‌دارد که ساخته پیشین او یعنی «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» حرکت می‌کرد.

همنشینی پردردسر سنت و مدرنیته

مسیری که پرداخت به مساله جدی و مهم دست و پا زدن میان کنار آمدن با مدرنیته و وفادار بودن و نبودن به باورهای درست و غلطی را که ریشه در سنت دارند، تداعی می کرد. اما یک تفاوت جدی و قابل لمس در این میان که قابل ردگیری است این که « زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» به مثابه یک قدم بلند در جمیع جهات در مسیر فیلمسازی روح الله حجازی محسوب می شود. اثر تازه حجازی جدای از رویکرد متنی و محتوایی از منظر فرم و تکنیک کارگردانی، شیوه تصویر پردازی و البته شیوه نورپردازی و تصویربرداری گام بلندی در سینمای او محسوب می شود. یکنواختی و همنشینی فرم و محتوا در زندگی آقای محمودی و بانو کمک زیادی به انتقال و بیان بصری همراهی برانگیز معنای پرکشش و پرکنتراست فیلم و کشمکش درونی و بیرونی شخصیت ها با خود و دنیای اطرافشان کرده است. نورپردازی پرکنتراست و بهره گیری معنادار از رنگ و نور و شیوه قاب بندی تصاویر در زندگی مشترک آقای محمودی و بانو، صرفا کارکردی زیبایی شناسانه یا ذوق ورزانه ندارد و حتما و قطعا در کنار چشمنواز بودن، در خدمت انتقال محتوای داستان به کار گرفته شده است.

همنشینی پردردسر سنت و مدرنیته

روح الله حجازی با تکیه بر ایده پرکشش و در عین حال قابل درک برای مخاطب این روزهای سینمای ایران یعنی کشاکش درونی و بیرونی شخصیت ها و پشت سر گذاشتن مرحله گذار از سنت به مدرنیته و رنج و محنت هایی که دراین مسیر متحمل می شوند ساختار کلی اثرش را شکل داده است. برجسته ترین مشخصه ای که حجازی و طالب آبادی به عنوان ایده پرداز و فیلمنامه نویسان اثر دستمایه کار قرار داده اند مساله تمامیت خواهی برخاسته از دلبستگی به سنت ها و تمایل به حفظ مولفه های منطبق با منافع شخصیت ها و تمایل نداشتن آنها برای از دست دادن امتیازهایی است که بر اثر پایبندی به سنت ها به دست آورده اند و همزمان تمایل به در اختیار گرفتن هر آنچه بر اثر تغییر و دگردیسی های ناشی از رویکرد مدرن به زندگی است. در واقع شخصیت های دنیای اثر حجازی از یک سو برای حفظ امتیازاتی که بر اثر اعتقاد به سنت و همزمان تمایل به مدرنیزم به دست آورده اند با خود و دنیای اطراف می جنگند و از سوی دیگر انرژی زیادی را صرف کنار آمدن و مقابله با مقاومت درونی برای دگردیسی و تغییر و تحول در تمام ساحت های فکری، رفتاری، ارزشی و گفتاری می کنند.

حکایت زندگی مشترک آقای محمودی و بانو حکایت استیصال نارضایتی مدام از خود و محیط اطراف و کلنجار رفتن همیشگی با ذهنیات و روحیاتی است که چون ریشه در واقعیت ندارند اثری جز عدم آرامش مدام برای آنها در پی ندارد.

یکی از اساسی ترین رفتارهای پارادوکسیکال مورد اشاره و واکاوی در اثر تازه حجازی را می توان از انتخاب نام فیلم جستجو کرد؛ زندگی مشترک آقای محمودی و بانو. در واقع انتخاب چنین چینشی برای نام فیلم موید اصل مردسالاری و تسلط مردان بر تمام شئون زندگی و چندان مناسب ندیدن ظهور و بروز اجتماعی زنان و محدود کردن آنها به زندگی در محیط خانه و قرار گرفتن نام و نشان آنها زیر چتر و سایه شوهرانشان به عنوان نمادی از سنت گرایی محض دارد. حاج منصور محمودی (حمید فرخ نژاد) نمونه واضح و حتی سمبلیک مردان سنتی جامعه ایرانی است که همزمان تمایل شدیدی دارند تا از مواهب زندگی مدرن تا جایی که امتیازات پیشین آنها را به خطر نیندازد بهره مند شوند. در این میان محدثه (هنگامه قاضیانی) به عنوان زن سنتی، خانه دار، مدیر و مدبر اما محدود به محیط خانه که مهم ترین ویژگی رفتاری او آشپزی بی نظیر و خانه داری و رفت و روب است. محدثه تمام آنچه حاج منصور در ذهن پرورانده تا امتیازات مورد علاقه اش که ریشه در سنت دارد ، ارضا شده ببیند یکجا تامین می کند. همین رویکرد است که وقتی ساناز (ترانه علیدوستی) پای به زندگی آقای محمودی و بانو می گذارد حاج منصور را به مرحله مقایسه می کشاند. از یک طرف ساناز به عنوان نمونه ای غیرقابل انکار از جوانان نسل امروز که کشمکش درونی شان برای مدرن شدن بی آن که تعریف مشخص و قابل توضیحی از مدرنیزم داشته باشند، در قامت زنی آزاد که اصولا به هیچ هنجار یا مرز بندی اعتنا نمی کند و زندگی سرخوشانه و فارغ از هر نوع تعهد را برگزیده است، مقابل نگاه آقای محمودی قرار می گیرد. از سوی دیگر، او با همسرش محدثه که نمونه کامل یک زن سنتی و البته بسیار مقاوم در مقابل هر نوع تغییر و تحول چه در ساحت فیزیکی و بیرونی و چه در ساحت فکری و روحی روبه روست.

همنشینی پردردسر سنت و مدرنیته

همین کنار همنشینی پرکنتراست در برهه ای که مشخصا دوره بحرانی برای آقای محمودی محسوب می شود باعث بروز کشمکش اصلی داستان می شود. همین خصیصه از زاویه ای متفاوت میان ساناز و رامتین (پیمان قاسمخانی) برقرار است. با این تفاوت که این دو سهم بیشتری از رفتارها و سکناتشان را در دل مدرنیزم خود ساخته دنبال می کنند و نیمچه تمایل یا ته مانده باورهای سنتی شان باعث سردرگمی و سرگیجه آنها شده است. در مجموع تفاوت چندانی میان درگیری های ذهنی حاج منصور، محدثه، ساناز و رامتین وجود ندارد. همه این شخصیت ها فارغ از این که تا چه میزان به مدرنیزم مدنظرشان نزدیک شده اند یا تا چه میزان تمایل به دور شدن از سنت ها دارند در جستجوی ایستگاه امن روحی و فکری برای رسیدن به آرامش دست و پا می زنند و تنها چیزی که به دست نمی آورند آرامش است که خب شاید خصوصیت ذاتی شرایط عبور از مرحله گذار فکری و روحی باشد.

حکایت زندگی مشترک آقای محمودی و بانو حکایت استیصال نارضایتی مدام از خود و محیط اطراف و کلنجار رفتن همیشگی با ذهنیات و روحیاتی است که چون ریشه در واقعیت ندارند اثری جز عدم آرامش مدام برای آنها در پی ندارد.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع : روزنامه جام جم / محمدرضا مقدسیان

مطالب مرتبط:

"شهابی از جنس نور" گرفتار قضاوت زودهنگام شد   

توهم در تعریف خطوط قرمز، کار را در سینما دشوار می کند  

عاشقانه ای برای نمایش باور و اعتقادات انسانی