حضور در آیین ادبیات
ادبیات، گاهی نقش یک تخیل دسته جمعی را در جامعه و نهادهای تشکیلدهنده آن از جمله خانواده ایفا میکند. در جوامع بدوی این تخیل جمعی به شکلگیری خدایان و اساطیر منجر شد. انسان، اسطورهها را از طریق افسانهها و حماسهها به عرصه زندگی وارد کرد تا بتواند لااقل به سوالات مبهمش، نظمی بدهد. این فرآیند که البته به نظر اندیشمندانی چون کاسیرر، زاییده یک ذهن پیشمنطقی است، سرچشمه قصهگویی و (بیشتر) قصهپردازی شد.
بعدها در جوامع قرون وسطی انسان کمکم از ادبیات شفاهی به نگارش ادبیات روی آورد؛ ادبیاتی که میکوشید هرچه بیشتر زمینی شود و سرگذشت انسان را روایت کند. این تاثیر و ایفای نقش را در همه دورانها میتوان جستوجو کرد.
اما در دنیای مدرن ادبیات کارکردی گستردهتر دارد؛ بر مخاطبش اثر میگذارد و از ایشان اثر میپذیرد. در تعریفی از ادبیات، اثری که مخاطب در واکنش به آن اقبال نشان میدهد، میتواند گونهای از ادبیات باشد. البته این پرسش مطرح میشود که در این صورت، بیم فرو رفتن ادبیات در عوامزدگی و تنزل کیفیت آن نمیشود؟
در پاسخ شاید بتوان گفت ادبیات و جامعه، رابطهای دیالکتیک و با هم گفتوگویی پنهان و ضمنی دارند. ادبیات اگر بتواند مخاطب را به همراهی «در اثری» (ایمپاتی) برساند، میتواند بر سطح ذوق وی نیز تاثیر بگذارد. این رابطه دوطرفه با بالا رفتن سطح ذوق ادبی مخاطب کامل میشود و خواننده را همواره بهترین منتقد اثر و سلیقه او را سره مناسبی برای تشخیص ادبیات پویا و مرتبط با جامعه قرار میدهد. بارها با کسانی روبهرو شدهایم که برای انتخاب کتاب مناسب دچار تردید بودهاند. این تردید گذشته از مسائل اقتصادی، از عدم وجود یک ذوق تربیتیافته ناشی میشود. زمانی که یک فرد یا خانواده همچون جامعهای کوچک یا نهادی در آیین خواندن اثری شرکت کنند و سپس با حسن نیت، تجربیات دیگر را به دور از هرگونه رابطه سوداگرانهای مرور کنند، گذشته از لذاتی که پیشتر ذکر شد، میتوانند سطح کلی ذوق ادبی خود را هم ارتقا ببخشند. حضور در آیین خواندن ادبیات، دعوتی است که در صورت پذیرفتن آن، آثار بینظیرش آشکار میشود؛ پاسخهای بسیاری برابر پرسشهایمان شکل میگیرد و به ما یاری میرساند تا کمتر اشتباه کنیم و راه تباهی مردمان دیگر را نرویم. ادبیات، اجباری برای حضور افراد ندارد و همین خصوصیت است که با قاعدهای ساده، آن را به یکی از لذتبخشترین، کمهزینهترین و مفرحترین آیینهای هستی تبدیل کرده است و درست به همین دلیل، عصیان در برابر ادبیات، عواقبی سختتر از عصیان در برابر خدایان باستان خواهد داشت چراکه به قول معروف «هزینهای که برای خواندن یک کتاب میدهیم بسیار کمتر از هزینهای است که بعدها مجبور میشویم برای نخواندنش بپردازیم.»
بخش ادبیات تبیان
منبع: روزنامه فرهیختگان- مسعود ملکیاری