زیاد نخوابیم نفرت انگیز می شویم!!
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت مىكند كه فرمود: «همانا خداوند، پرخوابى و بیكارىِ زیاد را دشمن دارد.» و فرمود: «پرخوابى، دین و دنیا را از بین مىبرد.»
همه ما بخشی از زمان خود را در طول شبانه روز به خواب و خوابیدن اختصاص می دهیم و در این میان سهم عده ای از خواب بیشتر و ساعت طولانی تری را در خوابند، و عده ای دیگر کمتر؛ برخی نیز کم خوابیدن را برای خود نوعی سعادت از دست رفته تلقی می کنند . در ارزش و اهمیت خواب شکی نیست چانچه امام صادق علیهالسلام فرمودند:اَلنَّومُ راحَةٌ لِلْجَسَدِ وَ النُّطْقُ راحَةٌ لِلرُّوحِ وَ السُّكوتُ راحَةٌ لِلْعَقْلِ؛ خواب مایه آسایش جسم، سخن مایه آسایش جان و سكوت مایه آسایش عقل است.(من لایحضره الفقیه،ج 4،ص402،ح5865) با این وجود مسئله خواب چیزی نیست که بتوان به راحتی از کنارش گذشت.
بخواب اما نه زیاد
خواب چیزی است که مقدار اندکش نیز زیاد است به روایتى: چهارند كه كمشان بسیار است، آتش كه كمش بسیار است و خواب كه كمش بسیار است و بیمارى كه كمش بسیار است، و دشمنى كه كمش بسیار است. (آداب و سنن ( ترجمه بحار الأنوار)،113 ) مگر انسان چند صباحی زنده است که بخشی از آن را نیز به خواب بگذارند؟! یونس بن یعقوب با واسطه از امام صادق علیه السلام روایت مىكند كه ابوبصیر از امام صادق علیه السلام روایت مىكند كه فرمود: «همانا خداوند، پرخوابى و بیكارىِ زیاد را دشمن دارد.» و فرمود: «پرخوابى، دین و دنیا را از بین مىبرد.» (منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)،ج22،165)
کم خوابیدن انسان را نمی کشد
از استاد اخلاق آیت الله العظمی حاج شیخ مجتبی تهرانی (ره) در کتاب خاطراتش چنین نقل شده است:
در یکی از ماه های مبارک رمضان بود که موضوعی را خدمت ایشان عرض کردم. با ایشان تا کنار ماشین قدم می زدم. ایشان فرمودند که این کار را انجام بده، این طوری انجام بده، آن طوری انجام بده، داشتند توصیه می کردند. من عرض کردم: آقا، خیلی وقت تنگ است؛ این قدر فرصت نیست. ایشان فرمودند: «چرا وقت تنگ است»؟ گفتم: من صبح می روم سر کار و مسۆولیّت اداری دارم، بعد از ظهر که برمی گردم افطاری می خوریم و بعد هم خودم را برای اینکه خدمت شما برسم، آماده می کنم. بعد تا برسم خانه، ساعت دوازده می شود، تا آماده خواب بشوم، خلاصه من چهار ساعت می خوابم.
ایشان فرمودند: «چهار ساعت می خوابی»؟ گفتم: حاج آقا! پس چقدر بخوابم؟ ایشان گفتند: «آقا! جدّاً چهار ساعت می خوابی»؟ من یک شیطنتی کردم گفتم: شما چقدر می خوابید؟ من امیدوارم آن هایی که می شنوند به دقّت بشنوند و باور کنند. ایشان فرمودند: «چهل و پنج دقیقه». من مغلطه کردم و گفتم: حاج آقا! بعد از نماز صبح، چهل و پنج دقیقه؟ فرمودند: «نخیر؛ مغلطه نکن پسر! چهل و پنج دقیقه».
علل پرخوابی
1) محیط
گاهی انسان در محیطی زندگی میکند که اطرافیان آن کسل و پرخواب هستند و از آن جایی که مجالستها و نشست و برخاستها بر انسان تأثیر میگذارد انسان نیز این صفت ناپسند را از اطرافیان کسب میکند.
2)شکست های متوالی (درماندگی آموخته شده)
گاهی انسان شکستهای پی در پی ای را تجربه میکند که با این شکستها اگر با دید منفی صرف نگاه شود در ذهن از خود انسانی مأیوس، ناامید، میسازد انسانی که همه درهای موفقیت و پیروزی را به سوی خود بسته میبیند و تنها راه را فرو رفتن در لاک خود میبیند (کسالت، پرخواب، شکست)
3)تسویف (اهمال کاری و فردا فردا کردن ها)
گاهی انسان به خاطر اینکه از زندگی لذت ببرد کار روزانه خود را به تعویق میاندازد تا جایی که این امر برایش به شکل عادت زشت تنبلی در میآید عادتی که انسان در آئینه آن جز ناکامی چیزی را نمیبیند به همین خاطر هر روز ارزیابی او از تواناییهایش کمتر و کمتر می شود تا اینکه از خود یک انسانی بیمایه و ناتوان در هر کاری میسازد انسانی که نسبت به همسالان خود وامانده است.
4)بی کاری و عدم فعالیتهای فیزیکی
انسانهایی که کارهای فیزیکی و بدنی مناسبی و تحت برنامهای منظم دارند هیچ گاه تعادل خوابشان به هم نمیخورد چرا که در چهارچوب کاری آنها باید از ساعت مخصوص سرکار حاضر شوند و خلاف از این برنامه برای آنها خطر از دست دادن شغل و امتیازات شغلی (ازدواج، مسکن، تفریح مناسب و....) را به همراه دارد. از سویی افرادی که از یافتن شغل و یا رشته مورد علاقه خود به بن بست امید رسیدهاند بخاطر اینکه رشد و شکوفایی استعدادهای خود را در پرتو کارشان نمیبیند و گاهی هم بازتابهای نامناسبی از اطرافیان مثل (بی عار، تنبل، بی دست و پا و....) دریافت میکنند سر از کسالت در میآورند تا جایی که خود نیز به این باور میرسند که از دیگران کمبودهای فکری، استعداد و... دارند.
5)اختلال
فزون خوابی گاهی منعکس کننده حالات مرضی مختلف و در پارهای از بیماران افسرده به خصوص در نوجوانان و بزرگسالان است.
6)پرخوری و چاقی
به تجربه همگی دریافتهایم که وقتی که غذای زیادتری میخوریم احساس سنگینی و خواب آلودگی میکنیم. افرادی که از شکل اضافه وزن( چاقی) رنج می برند بخاطر عدم فعالیت زیاد یا مشکلاتی در کارهای روزانه و شغلی و حرفهای خود مواجه میشوند که این امر میتواند سبب کسالت، تنبلی، افسردگی و خوابهای مکرر در طول ساعت روز گردد.
7)عادات مداوم به ورزش های جسمانی
انسان در این ورزشها بجای اینکه نیروی لازم را جهت زندگی خود بدست آورد کلیه سرمایه انرژی خود را در باشگاههای ورزشی و.... هزینه میکند به طوری که انرژی دیگری برای فعالیتهای روزانه ندارد.
8)عادت
گاهی انسان جلوی کار و یا صفت بدی را نمیگیرد و این صفت در او ریشه میدواند به گونهای که به آن کار عادت میکند و خلاف آن را بخواهد انجام دهد مشکل ساز میشود. (که نیاز است به شکل تدریجی درمان گردد) آری خواب خواب میآورد. از همین روست که امام كاظم (علیه السلام) می فرمایند: چشمت را عادت به پرخوابى مده كه كمشكرترین اندام تن است.
9)بی هدفی در زندگی
نیافتن جواب سۆالهای بنیادین زندگی، از کجا آمده ام به کجا میروم و...
10)احساس بی مسئولیتی (دنیا و آخرت)
احساس بیمسئولیتی یکی دیگر از علل کسالت است.
سخن آخر آنکه، ائمه ما در دعایشان از خداوند میخواستند که آنها را از کسالت در عبادات و کارها حفظ کند، حضرت موسى بن جعفر علیه السلام در ضمن سفارش خود به یكى از فرزندانش فرمود: بپرهیز از تنبلى و سستى كه آنها تو را از نصیب دنیا و آخرتت محروم مىگردانند. (جهاد النفس وسائل الشیعة/ ترجمه صحت/297) بار الها ما را از نصیب دنیا و آخرت محروم نساز.
مریم پناهنده
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منابع:
1.جهاد النفس وسائل الشیعة/ ترجمه صحت
2.منابع فقه شیعه (ترجمه جامع أحادیث الشیعة)،ج22
3.آداب و سنن ( ترجمه بحار الأنوار)،
4.من لایحضره الفقیه،ج 4
5.سایت ویکی پرسش
6.پایگاه اطلاع رسانی حوزه