خاطرات متفاوت یک دیدهبان در جنگ
گفتگو با: مصطفی رحیمی تدوینگر کتاب«سهم من از چشمان او»
«سهم من از چشمان او» یکی از آثار جدید سوره مهر در حوزه ادبیات مقاومت است که در آن خاطرات سردار حمید حسام با محوریت دیدهبانی در جنگ تحمیلی توسط مصطفی رحیمی تهیه و تدوین شده است. کتاب «سهم من از چشمان او» در عین پرداختن خاطرات دیدهبانان لایههای زیرین شخصیت رزمندگان جنگ را نیز مورد بررسی قرار داده است. گفتگو با مصطفی رحیمی پژوهشگر و تدوینگر کتاب «سهم من از چشمان او» را در ادامه می خوانید.
با توجه به اینکه کار تدوین دو کتاب «بابانظر» و «سهم من از چشمان او» را جنابعالی انجام دادهاید، چه تفاوت ماهوی در تنظیم و نگارش این دو اثر وجود دارد؟
شاید اساسیترین تفاوت در تنظیم و نگارش این دو اثر را بتوان در نحوه انجام دادن مصاحبه دید. در «بابانظر» مصاحبه را شخص دیگری در سال 1374 انجام داده بود و اثر پس از شهادت شهید نظرنژاد، بعد از گذشت چندین سال، برای تدوین تحویل اینجانب شد. واضح است که در چنین موقعیتی، دست تدوینگر برای یافتن پاسخ پرسشهایی که در مصاحبه مغفول واقع شدهاند کوتاه خواهد بود و بسیار محتمل است که در چنین شرایطی متن با وجود کمبودهای اطلاعاتی تنظیم و تدوین شود.
اما اوضاع در «سهم من از چشمان او» از این حیث متفاوت بود. در اینجا من هم مصاحبهکننده بودم و هم تدوینگر. بنابراین، نوع فصلبندی و اعمال تدوین، به مرور طی جلسات مصاحبه شکل میگرفت.
به زعم شما، چرا کتاب «سهم من از چشمان او» مانند کتاب «بابانظر» مورد استقبال واقع نشد؟ چاپهای مکرر کتاب «بابانظر» در روزهای نخستین پس از چاپ، خود شاهد این مدعاست.
به نظر من، مشکل را بیشتر باید در مرحله ارائه و عرضه دید تا مرحله استقبال. هر اثری تا درست و درخور معرفی و تبلیغ نشود، نمیتواند در مرحله استقبال نمره خوبی کسب کند. به عبارت دیگر، در اینجا فقط عامل جذابیت و غنای فنی اثر نقش ندارد، بلکه سیاستهای نشر و مباحث حاشیهای نیز مۆثر و تعیینکننده خواهد بود. انصافاً «سهم من از چشمان او» آنگونه که باید مورد مرحمت و ملاطفت ارباب نشر قرار نگرفت و بنده اطمینان دارم این بیمهری کمتر به حوزه غنای ادبی و محتوایی اثر برمیگشت.
اما مطلب دومی هم هست که گذشتن از آن چندان منطقی نیست و آن سوژههای مربوط به دو اثر است. به هر حال، نوع شخصیت کمبدیل محمدحسن نظرنژاد، حضور پررنگش در صحنههای نبرد، مجروحیتهای متعدد، و سمتهای بالای نظامی وی «بابانظر» را خواندنیتر کرده است. گرچه در «سهم من از چشمان او» نیز با جذابیتهای دیگری روبهرو هستیم، به هر حال از این تفاوت نیز نمیتوان چشمپوشی کرد.
چه شد که تصمیم گرفتید خاطرات سردار حسام را ضبط و تدوین کنید؟
در سالهای پایانیِ دهه هشتاد، حمید حسام معاون ادبیات بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس بود و آنچه از وی در جراید و حوزه رسانه منعکس میشد، وجه ادبی شخصیت ایشان بود. فقط عده اندکی مطلع بودند که این مرد در طول سالهای دفاع مقدس یک رزمنده فعال و ششدانگ بوده است.
او مدتها بود که به پیشنهاد دوستان و آشنایان برای ثبت خاطراتش پاسخ منفی میداد. وقتی نتوانست در برابر اصرارهای مکرر تاب بیاورد و تسلیم شد، همه انتظار داشتیم که خاطرات جنگش را با قلم خودش بخوانیم، اما ایشان با این توجیه که من داستاننویسم و خوف آن دارم که هنگام ثبت خاطرات، بهکارگیری زیاده از حد عنصر تخیل به ضریب استناد متن آسیب وارد کند، از نوشتن خاطرات سر باز زد و این قرعه به نام من افتاد که با افتخار از آن استقبال کردم.
از آنجایی که سردار حسام خود نیز دستی در نویسندگی دارند، در تدوین و نگارش کتاب با اعمال نظر شخص ایشان مواجه نشدید؟
حمید حسام یک نویسنده است و بهشدت متادّب به آداب حرفهای. او در هیچ مقطعی از فرایند مصاحبه، تنظیم، و تدوین کار دخالتی نکرد. البته بنده از ایشان مشورت میگرفتم و از تجاربشان استفاده میبردم، اما الحق والانصاف اعمال نظری از سوی ایشان ندیدم.
قوت کتاب را در چه مواردی برمیشمارید؟ مصور بودن متعدد در صفحات کتاب میتواند به عنوان یک نقطه قوت محسوب شود؟
سوژه اثر، یک دیدهبان است. ما در حوزه خاطرات مکتوب دفاع مقدس با نقش بیبدیل دیدهبانها کمتر روبهرو بوده و هستیم. صاحب خاطرات فردی است که روحی آرام و متمایل به فضاهای احساسی و ادبی دارد. حضور چنین شخصیتی در جنگ، آن هم بهعنوان چشم بیدار فرماندهان، خودبهخود جذاب است.
نگاه عمیق ایشان را به آدمهای جنگ در کمتر اثری در این حوزه میتوان دید. آدمهایی که بهرغم انتظاری که از آنها میرود، دچار تحول شده و در صحنههای رزم تبدیل به انسانهای مافوق میشوند.
خاطرات پر از فراز و نشیب دیدهبانی که خواننده را بالای دکل برده و از آنجا صحنه نبرد را نشانش میدهد، به نوبه خود بدیع و جالب است.
در خصوص استفاده از تصاویر متعدد در کتاب باید گفت از آنجا که از سالهای جنگ فاصله گرفتهایم، انتقال احساس فضای آن روزها و آن مکانها، نقش بزرگی در جذب مخاطب و درک صحیح او از شرایط سالهای دفاع مقدس دارد. بیتردید، تصاویر متعدد متناسب با متن در تسریع انتقال این حس کمک شایانی خواهد کرد.
و سۆال آخر، چه آسیبهایی خاطرهنویسی جنگ را تهدید میکند؟ توصیه شما به خاطرهنویسان جوانی که برای نگارش خاطرات رزمندگان دفاع مقدس تلاش میکنند چیست؟
در طول دهه 60 و 70 آثار منتشره در حوزه خاطرات دفاع مقدس از صنف نثر ادبی، تدوینهای غیر فنی، و نقصان در فرایند کتابسازی رنج میبُرد، اما در قوت استناد و راستیآزمایی، نمره قبولی میگرفت.
اوضاع فعلی ما روند کاملاً معکوسی را طی میکند. در حال حاضر با کتابهایی با استانداردهای فنی، نثر قابل دفاع، تدوین قوی، عنوان و طرح روی جلد جذاب، و کتابسازی خوب روبهرو هستیم، اما محتوایی نهچندان منطبق بر واقع. کار باید زیبا و جذاب باشد و خواننده را تا پایان با خود همراه کند. امروزه سایه نهچندان میمون سود اقتصادی چنان بر بازار نشر سنگینی میکند که کمتر مجالی برای راستیآزمایی آثار مستند باقی میماند. از آن بیم دارم که این آثاری که مسلسلوار تولید و بهشدت تبلیغ میشوند، داستان متفاوتی از جنگ را، نه آنگونه که بود، بلکه آنگونه که میخواهند، روایت کند. و اما توصیهام به همکاران جوان این است: از آنجا که خاطرهنگاری نوعی تاریخنویسی شخصی است، ابتدا با اسناد قابل دفاع جنگ آشنا شوند، با تاریخ جنگ خو بگیرند، فن مصاحبه را آنگونه که باید بیاموزند، و بعد وارد میدان خاطرهنگاری شوند تا در برابر هر ادعایی بهراحتی تسلیم نشوند.
بخش كتاب و كتابخوانی تبیان
منبع: سوره مهر