سبک شناسی جواهر (٤)
محمد عندلیب
١٠ | ٩ | ٨ | ٧ | ٦ | ٥ | ٤ | ٣ | ٢ | ١ |
قسمت قبل را اینجا بخوانید.
(ادامه) فصل یکم (شیوه نگارش جواهر)
5) روش نقل روایات
برجستهترین نکات در این زمینه چنین است:
1. صاحب جواهر در مواردی به مأخذ روایات موجود در کتب اربعه [1] و دیگر احادیث اشاره میکند، ولی معمولا به نقل روایت بدون نام منبع بسنده مینماید. [2]
2. ایشان درآوردن روایتهای کتب اربعه و غیر آنها از روایات دیگر، از روش خاصی پیروی نمیکند، بلکه با توجه به مواردی که نام مأخذ روایت را برده و با عنایت به قراین در بعضی از مواردی که از مأخذ اسمی به میان نیاوردهاند، به این نکته پی میبریم که صاحب جواهر در نقل این احادیث، گاهی به خود آن کتب مراجعه کرده و گاهی به کتابهای «وسائل الشیعة»، «وافی» و غیر اینها و حتی در مواردی تنها مرجع ایشان برای نقل روایت، کتب فقهی بوده است. آنچه این مدّعا را اثبات میکند فراوان است و ما به ذکر بعضی از آنها اکتفا میکنیم:
3. صاحب جواهر نه تنها به روایات کتب اربعه بسنده نکرده و از دیگر کتب روایی شیعی - اعم از معتبر و غیر معتبر-همچون: «بحار الانوار» [21]، «کامل الزیارات» [22] ، «دعائم الاسلام» [23] و «فقه الرضا» [24] با واسطه یا بی واسطه، حدیث نقل کرده، بلکه از کتب روایی [25] اهل سنت نیز بهره جسته و روایاتی را مستقیم و یا غیر مستقیم از آنها نقل نموده است. [26]
4. مۆلّف محقّق، مانند برخی دیگر از مۆلفان آثار فقهی، غالبا سند روایات را حذف و به عناوینی همچون: صحیحه، معتبره، حسنه، موثقه، مرسله، ضعیفه، مضمره و...اکتفا میکند.
5. در جاهایی از این کتاب ارزشمند، به وجود روایت یا روایاتی اشاره شده است بدون اینکه تمام یا بعض آن ذکر شود. [27]
6. معمولا در روایتهای طولانی، همان قسمتی که محلّ استشهاد بوده، نقل گردیده و از ذکر تمام روایت خودداری شده است. [28]
7. این فقیهِ فرزانه، در بعضی از مواردِ اختلاف نسخه در نقل روایات و یا وجود نکتهای در بعضی نسخهها، این اختلافها و نکات را مطرح کرده و در این زمینه به بحث پرداخته است. [29]
این بخش از بحث را با سخنی از فقیه متبحّر، حضرت امام خمینی - قدّس سرّه - پایان میدهیم:
«فعلی العلماء الأعلام و المحصّلین عدم الاتّکال علی الحافظة فی نقل الأحادیث و لا علی الکتب الاستدلال، سیّما مثل کتاب الجواهر و ما بعده، و مع الأسف فاتتنا قراءة کتب الأحادیث علی المشایخ و قراءتهم علینا بعد توسعة الفقه و اصوله بهذه التوسعة، و لذلک وقعنا فی اشتباهات کثیرة منشأها اختلاف النسخ و اختلاف قراءة کلمة واحدة تختلف معه الأحکام، کما هو ظاهر للمراجع.» [30]
١٠ | ٩ | ٨ | ٧ | ٦ | ٥ | ٤ | ٣ | ٢ | ١ |
پانوشتها:
[1] رک:محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 1، ص 106؛ ج 14، ص 211، 225، 271، 272، 301، 331؛ ج 36، ص 110؛ج 37، ص 204؛ج 41، ص 61 و....
[2] به عنوان نمونه رک:همان مأخذ، ج 7، ص 82، 83، 354؛ ج 20، ص 272، 274، 304 و …
[3] محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 18، ص 31.
[4] رک:شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، (دار الکتب الاسلامیة)، ج 5، ص 171.
[5] رک:شیخ طوسی، الاستبصار، (دار الکتب الاسلامیة)، ج 2، ص 247.
[6] یوسف بحرانی، الحدائق الناضرة فی احکام العترة الطاهرة، (قم دفتر انتشارات اسلامی)، ج 14، ص 331.
[7] حر عاملی، وسائل الشیعة، (المکتبة الاسلامیة)، ج 8، ص 213، اقسام الحج، ب 20، ح 16.
[8] ریشه فرمایش صاحب حدائق همان طور که خود تصریح کرده، کلامی است از مرحوم شیخ جمال الدین حسن بن زین الدین (صاحب معالم) رک: منتقی الجمان فی الأحادیث الصحیح و الحسان، ج 1، ص 556، ج 2، ص 521.
احتمال داده میشود که کتاب «منتقی الجمان» در دسترس صاحب جواهر نبوده است و از همین رو در مواضعی از جمله (ج 14، ص 315؛ ج 20، ص 424) به صورت غیر مستقیم از این کتاب نقل میکند (گرچه در «جواهر» به مواردی هم برمیخوریم که از یک کتاب روایی و یا فقهی در یک جا مستقیما و در مورد دیگر غیر مستقیم نقل شده است؛ از جمله در ج 21، در ص 23 به صورت مستقیم از «تحریر» علامه مطلبی را نقل میکند و در ص 31، مطلب دیگری را به صورت غیر مستقیم از همان کتاب بیان میکند)، ولی به هر حال، اگر هم «منتقی الجمان» در دسترس صاحب جواهر - قدّس سرّه - بوده، با یک نگاه اجمالی به جواهر پی میبریم که به اندازه «حدائق» به آن مراجعه نمیکرده است و از اینرو بعید است روایت از «منتقی الجمان» نقل شده باشد. شاهد دیگر بر این مدّعا آنکه در «منتقی الجمان»، نام راوی همانند «وسائل»، محمد بن مسرور است - نه محمد بن سرو که در «جواهر» بود - و پس از ذکر سند طبق آنچه در «وسائل» هست، میگوید: نام راوی«محمد بن جزک» است نه «محمد بن مسرور» و اللّه العالم.
[9] محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 41، ص 344.
[10] شیخ طوسی، تهذیب الأحکلام، ج 10، ص 148.
[11] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 18، ص 318، مقدمات الحدود، ب 10، ح 2.
[12] راوی در «وسائل»، «غیاث بن ابراهیم» است، نه «اسحاق بن عمار». گرچه حر عاملی - قدّس سرّه - روایت اسحاق را مثل روایت غیاث میداند، ولی مشاهده گردید که بین دو متن تفاوت است.
[13] محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 37، ص 28، 35، 58، 75 و....
[14] شیخ طوسی، تهذیب الأحکلام، ج 4، ص 130.
[15] حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 6، ص 365، انفال، ب 1، ح 4.
[16] محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 41، ص 169.
[17] شیخ طوسی، تهذیب الأحکلام، ج 10، ص 120؛ شیخ طوسی، الاستبصار، ج 4، ص 249؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ج 18، ص 526: حد السرقة، باب 28، ح 13؛ ملامحسن فیض کاشانی، الوافی، ج 9، ص 47.
[18] فاضل اصفهانی، کشف اللثام فی شرح قواعد الأحکام، (انتشارات فراهانی)، ج 2، ص 276.
[19] محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 13، ص 292. در همین زمینه رک: ج 42، ص 174.
[20] محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 13، ص 65 و نیز در ج 1، ص 76 گوید: «بل یستفاد من اطلاق کثیر من الأخبار کما لا یخفی علی من لاحظ باب استحباب نیّة الخیر و باب کراهیة نیّة الشر من کتاب وسائل الشیعة.»
[21] محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 14، ص 225 و....
[22] همان مأخذ، ص 330 و....
[23] همان مأخذ، ج 36، ص 110 و....
[24] همان مأخذ، ج 14، ص 211، 265 و....
[25] همان مأخذ، ج 13، ص 226، ص 250؛ ج 22، ص64؛ ج 37، ص 374، 423.
[26] وجه ذکر روایت از کتب غیر معتبر شیعه و یا روایات ضعیف از کتب معتبر و یا متون اهل سنت این است که یا با وجود ضعف سند، بر طبق روایت عمل میشده (رک: ج 13، ص 137؛ ج 37، ص 374، 423 و ...)، یا اینکه روایت را به عنوان مۆیّد و نه دلیل، ذکر نمودهاند (رک:ج 14، ص 265؛ ج 22، ص 64) و یا این است که قراینی حاکی از صدور روایت و صحّت مضمون آن بوده (رک: ج 13، ص 142 و...) و بالاخره یا بدین سبب بوده است که از استدلال به روایت جواب دهند، نه اینکه بخواهند به آن تمسک کنند.
[27] به عنوان مثال رک: همان مأخذ، ج 14، ص 308 و ...
[28] به عنوان نمونه رک: همان مأخذ، ج 13، ص 291 و …
[29] رک:محمدحسن نجفی، جواهر الکلام، ج 13، ص 292، ج 14، ص 281، ج 40، ص 56-55؛ ج 42، ص 27 و در آن جا گوید: «و قد حضرنی نسخة من الکافی معتبرة جدا و قد اعرب فیها الحُرُم بضمّتین.»
[30] امام خمینی، کتاب البیع، ج 3، ص 102 (پاورقی).
منبع: اندیشه حوزه، سال 1374 و 1375، شماره 2 و 4 و 5
تنظیم:محسن تهرانی-گروه حوزه علمیه تبیان